فراموش کردن آن چه می خواستید بگویید
دامنه فراموشی شما به یک کلمه یا یک اسم محدود نمی شود. فراموش کردن آن چه می خواستید بگویید ، موردی خاص است. در یک گفتگوی مودبانه ، شما منتظر می مانید تا صحبت طرف مقابل تمام شود . بعد متوجه می شوید چیزی را که می خواستید بگویید از یاد برده اید. یک راه حل ساده این است که حرفتان را در ذهن خود تکرار کنید ؛ راه حل دیگر این است که از امتیاز سالخورده بودن استفاده کنید و کلام گوینده را قطع کنید ؛ راه حل دیگر یادداشت کردن چیزی است که در نظر دارید بگویید.(دیگران تصور می کنند حرف های گوینده را می نویسید.)
اگر هنگام صحبت کردن از موضوع اصلی منحرف شوید ، نیز همین مشکل بروز می کند . شما مطلبی فرعی را تمام می کنید و نمی توانید علت مطرح کردن آن موضوع یا صحبت های قبلی خود را به خاطر آورید. ره حل ساده آن است که به مسائل حاشیه ای نپردازید؛ یعنی خودتان کلام خود را قطع نکنید. همیشه جمله های طولانی چنین مشکلاتی را ایجاد می کنند.
فراموش کردن کاری که می خواستید انجام دهید
راه حل چنین مشکلی این است که در صورت امکان، به محض خطور فکر به ذهنتان ، آن کار را انجام دهید. از این روش می توانید برای یادآوری کارهایی استفاده کنید که بلافاصله انجام نمی شوند. مثلا نیمه شب به ذهنتان می رسد که زمان ارسال چک به سازمان مالیات فرا رسیده. روز بعد فراموش می کنید که چک را بفرستید. به محض این که فکری به ذهنتان خطور کرد ، آن را عملی کنید ؛ از جا بلند شوید و پرسش نامه مالیات را روی میز صبحانه بگذارید. یک دفترچه یادداشت یا ضبط صوتی را کنار تخت خوابتان قرار دهید . از قلمی چراغ دار استفاده کنید . این شیوه برای همه افراد ، به ویژه سالخوردگان ، مفید است. به جای تکیه بر حافظه خود ، از یادداشت ها استفاده کنید.