صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 42

موضوع: سلام من به مدينه به غربت صادق*اشعار ویژه شهادت امام جعفر صادق (ع)*

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آسوده شده ام خصم ستم کار مرا کشت
    یک بار مگوئید که صد بار مرا کشت

    گه روز مرا برد پیاده سوی مقتل
    گه تیغ کشید و به شب تار مرا کشت


    بردند به مقتل به برم آل علی را
    داغ غم صد لالۀ بی خار مرا کشت

    هر روز به یک شعله زد آتش جگرم را
    هر لحظه به یک محنت و آزار مرا کشت


    من نجل علی بودم و دشمن به همین جرم
    با دشمنی حیدر کرار مرا کشت

    آن روز که زد خصم به کاشانه ام آتش
    فریاد میان در و دیوار مرا کشت

    آن شب که عدو از ره کین دست مرا بست
    زنجیر و تن عابد بیمار مرا کشت

    (میثم) ز سرشک غم و خون جگر خود
    بنویس که منصور جفا کار مرا کشت


    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 25-07-2016 در ساعت 14:58
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شوق ماندن دگر از چشم کبوتر افتاد
    گریه می کرد که در سجدۀ آخر افتاد

    بی هوا شعله کشیدند، که بالا می رفت
    بی هوا پنجه کشیدند، که با سر افتاد


    چشم هایش نگران بود به گیسوی کسی
    این چنین بود که تا کوچه مکرر افتاد

    خوب شد پشت سرت کاسۀ آبی نشکست
    یک قدم مانده به پهلوی شما، در افتاد


    دود نگذاشت که چشم تو تماشا بکند
    از سر دخترکی سایه ی معجر افتاد

    ناگهان یاس کبود از دهنت می ریزد
    نظر سنگ که بر سورۀ کوثر افتاد


    باز لا یَوم کَیومک دو لبت را سوزاند
    چشمت انگار به دندانه ی خنجر افتاد

    نفسی تنگ شد و سینه به خس خس افتاد
    گذر چکمه ای انگار به حنجر افتاد


    کوچه انگار همان کوچه، همان گودال است
    روضه ی مختصری خواندی و....مادر افتاد

    شاعر : محمد معاد الهی پور



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بر جان آفرینش منصور زد شراره
    قلب امام را کرد با زهر پاره پاره

    شوال شد محرم بالله قسم از این غم
    باید که ناله خیزد از قلب سنگ خاره


    برآن عزیز حیدر این بود ارث مادر
    کز خانه اش به گردون بالا رود شراره

    در بین راه آن شب جانش رسید بر لب
    از بس که دید آزار از خصم دون هماره


    او روی زین نشسته این با دو دست بسته
    این پشت سر پیاده او پیش رو سواره

    یا مصطفی ! نگاهی از دل بر آر آهی
    بر پاره ی تن خود یک لحظه کن نظاره


    با قتل صادق تو قرآن ناطق تو
    داغ تو در مدینه تکرار شده دوباره

    دشمن شراره اش ریخت در سینه لحظه لحظه
    منصور بارها کرد بر قتل او اشاره

    هر چند دخترانش دیدند داغ بابا
    دیگر نبردشان خصم از گوش گوشواره

    گردید ماه رویش در ابر خاک ، پنهان
    دیگر نداشت بر تن از زخم ها ستاره

    میثم امام صادق مظلوم از این جهان رفت
    با رنج بی حساب و با درد بی شماره

    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از ماتم مولا جهاني در عزا شد، ماتم سرا شد
    دانشسراي جعفري، ماتم سرا شد

    آخر فدائي شد براه دين و ايمان
    رفت از جهان با پيکر مسموم و نالان


    شد يک جهان دانش به زير خاک پنهان
    گريان به جنّت زين عزا، خيرالنسا شد

    دانشسراي جعفري، ماتم سرا شد
    دلهاي اهل دل همي سوزد ز داغت


    جانها فداي قبر بي شمع و چراغت
    صاحب زمان آيد شب جمعه مزارت

    از ماتم مولا جهاني در عزا شد ماتم سرا شد
    دانشسراي جعفري، ماتم سرا شد


    ظلمت صفتان تکيه به نورم ندهيد
    آزار بر اين قلب صبورم ندهيد

    زان کوچه که زد عدو به زهرا سيلي
    اي ددمنشان مرا عبورم ندهيد



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند
    بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند

    اساتید جهان باید به سوک علم بنشینند
    که در دانشگه هستی بزرگ استاد را کشتند

    به جرم پاسداری از حریم عترت وقرآن
    رئیس مذهب والگوی عدل وداد را کشتند

    بجای اشک وخوندل ببار ای آسمان زین غم
    که نور دیدگان سید امجاد را کشتند

    دریغ ودرد کز بیداد منصور ستمگر
    به جرم یاری دین مظهر امدادا را کشتند

    به جنّت مادرش زهرا پریشان کرده گیسو را
    که بهر حفظ قرآن شافع میعاد را کشتند

    من ژولیده میگویم زنسل ساقی کوثر
    امام جانشین وپنجمین اولاد را کشتند



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای به صدقت تا صف محشر سلام از صادقان
    وی درخشیـده کـلامت در کـلام صادقان

    نـام زیبـایت عیـان در صـدر نـام صادقان
    هم امـام صـادق استـی هـم امام صادقان


    مکتب علم تـو بـا طی زمان پرنورتر
    در صداقت از تمام صادقان مشهورتر

    ****

    بوسه‌های علـم، گل کردنـد بر لعل لبت
    آسمان پیچد به خود در لحظۀ تاب و تبت

    می‌بـرد دل از دعــا آوای یـارب یـاربت
    بحر نامحدود رحمت حاصل اشک شبت


    کرسی درس تو را جبریل، دربانی کند
    حضرت باقـر تو را بایـد ثناخوانی کند

    ****

    آسمـان بـا وسعتش زیر پـر و بال شماست
    ذوالجلالید و جهان مبهوت اجلال شماست

    روزهـا روز شمـا و سال‌هـا سال شماست
    علم، هرچه پیشرو گردد به دنبال شماست

    طلعت زیبایتـان مـرآت حسـن ابتــداست
    هر کلام از حرفشان یک جلوه از نور خداست

    ****

    ای مسیحا جاری از لعل لب خندان تو
    عالمـان دهر، خـاک راه شاگردان تو

    آفتاب فضل و دانش چهرۀ حمران تو
    علـم شیمـی یادگـار جابـر حیـان تو


    مؤمن طاقت به عالم حسن سیرت می‌دهد
    بوبصیـرت خلـق را نـور بصیـرت می‌دهد

    ****

    دانـش از روز ازل پـای کـلامت رام شد
    تیرگی بـا نـور علـم و دانشت اعدام شد

    وحی ساعد از دمت بر آسمان اعلام شد
    صبح اهل ظلمت از نطق هشامت شام شد


    بر رخ بوحمزه‌ات گردید روشن چشم نور
    بهر هـارون تو آتش باغ گل شد در تنور

    ****

    نام تو جعفر، تو خود سر تا قدم پیغمبری
    یادگار فاطمـه چشـم و چـراغ حیدری

    نهضت علمیت را نازم، حسین دیگری
    هم «مفضل»آوری و هم «زراره»پروری


    «مجلسی»، استاد کل فردی ز شاگردان توست
    «شیخ حـر عاملـی» یک لاله از بستان توست

    ****

    آفتـاب معرفت در سایـۀ تنـدیس توست
    وسعت کل جهان دانشگه تدریس توست

    بر زبان آفرینش روز و شب تقدیس توست
    مکتب توحید، بنیاد تو و تـأسیس توست


    سرکشان مکتب اضلال، سرکوب تواَند
    تا ابد منصورهـا مقهـور و مغلوب تواَند

    ****

    ای دو عالم در کنار صحن بی‌زوّار تو
    آفـرینش در پنــاه سایـۀ دیـوار تو

    ای پیـام خـون ثـارالله در آثـار تو
    شب‌پرستان هرچه کوشیدند در آزار تو

    هرچـه در حق شما کردند طغیان بیشتر
    عزت و قدر و جلالت یافت عنوان بیشتر

    ****

    ای تو خود شمع و دل عالم همه پروانه‌ات
    سال‌هـا کـوه غـم عالم بـه روی شانه‌ات

    روز روشن ریخت دشمن در میان خانه‌ات
    مثـل مـادر دود بـالا رفـت از کاشـانه‌ات


    با چه جرمت دست‌بسته در دل شام سیاه
    خصم با پای پیـاده بـرد سـوی قتلگاه؟

    ****

    سن پیری، ضعف تن، پـای پیـاده از جفا
    قصر حمرا، سربرهنه، ضعف تن، حال دعا

    با چنین حالت سه ساعت ایستادی روی پا
    نه حیا از تـو، نه از ختم رسل، نـه از خدا

    گرچه جانت دیگـر از این زندگانی سیر بود
    کی سزاوار تو ای جان جهان! شمشیر بود؟

    ****

    با چه جرمی ظلم بـر آل پیمبــر بـاب شد؟
    با چه جرمی پیکـرت از زهـر قاتل آب شد؟

    با چه جرمی ماه رویت زرد چون مهتاب شد؟
    با چه جرمی از تنت بیرون توان و تاب شد؟


    با چه جرمی کرد دشمن بارگاهت را خراب؟
    با چه جرمی مانـده قبـرت در میان آفتاب؟

    ****

    کاش روزی می‌شدم زوّار صحرای بقیع
    سجده می‌کردم به خاک روح‌افزای بقیع

    تا بگیـرم انس بـا شـام غـم‌افزای بقیع
    کاش یک شب باز می‌گردید درهای بقیع


    تـا شـود همسـایه بـا قبــر امامـان بقیع
    کاش «میثم» دفن می‌شد در بیابان بقیع

    غلامرضا سازگار



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در عزای صادق آل رسول
    تسلیت بادا به زهرای بتول

    شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

    حجت خلاق سرمد کشته شد


    صادق آل محمد کشته شد

    شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

    بارها و بارها و بارها
    دیده از منصور دون آزارها

    شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

    در دل شب آن شهید بی‌گناه
    دست‌بسته رفته سوی قتلگاه

    شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

    یوسف زهرا به قلب چاک‌چاک
    گشته پنهان پیکرش در زیر خاک

    شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

    شیعه مثل مشعل افروخته
    دور قبر بی‌چراغش سوخته

    شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

    تا قیامت ناله‌اش بر گوش ماست
    چوبۀ تابوت او بر دوش ماست

    شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحب‌عزاست

    شاعر:حاج غلامرضا سازگار



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض






    اصلاً بعيد نيست كسي را كه بي گمان
    بوده امام مفترض الامر شيعيان

    پاي برهنه باز بدون عمامه اش
    در كوچه ي غريب برندش كشان كشان

    اصلاً بعيد نيست كه روزي و يا شبي
    مردي كه رفته است ز عمق تنش توان


    را با تمام آنچه تصور نمي كنيد
    بي حرمتش كنند به چشمان اين و آن

    اصلاً بعيد نيست كسي را كه سوخته
    شعله ورش كنند دوباره حراميان


    اصلاً بعيد نيست دوباره علي شود
    تنهاترين، غريب ترين، زير آسمان

    اصلاً بعيد نيست كه از جور روزگار
    برگردد اين زمان پر از غم به آن زمان


    وقتي كه حرف، بغض شده در گلوي تو
    يعني كه زخم كهنه رسيده به استخوان

    يعني كه ياد كوچه و آن روز مي كني
    يعني كه بهت مي زني از سوز داستان

    يعني كه روضه هاي دلت تازه مي شود
    وقت توسل تو به آن مادر جوان

    اين صحنه هاي تلخ كه ديدي به چشم خود
    در جام چشم هاي شما ريخت شوكران


    اصلاً بعيد نيست از اين دشمنان پست
    آتش بياورند تو را ... خاك بر دهان

    تجديد خاطرات تو در بين كوچه بود
    دستان بسته ي تو در اين قفل ريسمان


    شاعر : رضا دین پرور



    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    قامت آسمان خم است امشب
    دل عالم پر از غم است امشب

    از دو دیده به وسعت دریا
    خون ببارم اگر، کم است امشب

    چشم کم‌سوی مادرم زهرا
    خیسِ باران نم‌نم است امشب

    داغ سنگین سینۀ زهرا
    مثل داغ محرّم است امشب

    هر کسی روضه آمده، حتماً
    نامه دارد که مَحرم است امشب

    خانۀ پیرمرد شهر نبی
    هدف سیل ماتم است امشب

    دست بسته که بُرد آقا را؟
    باز خون کرد قلب زهرا را

    باز هم قصّۀ در و آتش
    ماجرای کبوتر و آتش


    باز امشب به یاد می‌آید
    واژه‌های در و پر و آتش

    مثل آن روزهای دلتنگی
    قصّۀ تلخ مادر و آتش


    حیدر و چشم‌های بارانی
    مانده در کار همسر و آتش

    پیرمرد و سرِ نپوشیده
    چشم از غصّه‌ها تر و آتش

    در مدینه در و پر و آتش
    کربلا ، خیمه ، معجر و آتش

    زخم‌های دلش امانش برد
    دم آخر، عطش توانش برد


    شاعر : وحید محمدی




    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
    اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله

    نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
    به انتظار پناه تو یا ولی الله


    فقط نه اینکه برای تو مرثیه دارد
    یکی دو دفتر اشعار مدحیه دارد

    حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
    همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه


    تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
    الا امیر و علمدار مکتب شیعه

    به لطف کرسی درس تو جعفری شده ام
    من از دعای شما بوده حیدری شده ام

    تو عشق هر دل مجنون و عاشقی مولا
    اصول دینی و قرآن ناطقی مولا

    و ماورای تمام حقایقی مولا
    تویی که پیر و مراد نوابغی مولا

    دو دست خالی من هم گدای دستان ات
    سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات

    خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد
    اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد


    خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
    میان آن همه ، شاگرد سربه زیر تو شد

    هر آن که سوی تو آمد اداره اش کردی
    هر آن که عاشق تان شد "زراره" اش کردی

    ششم ستاره ی دنباله دار زهرایی
    ششم مربی فقه و اصول دنیایی

    ششم ترانه ی زیبای آسمان هایی
    ششم مقرب محبوب حق تعالی یی

    فقط نه جان جهان و جهان جان هستی
    هماره مرجع تقلید شیعیان هستی

    بیا و پای دلم را به خانه ات وا کن
    حضور میطلبم سینه را مصفا کن *


    زشوق دیده ی من را شبیه دریا کن
    تنور خانه ی خود زودتر مهیا کن

    حلال مهر شما قطره قطره ی خونم
    خلیل نار تو هستم ز نسل "هارونم"


    همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
    همیشه با کرمت عشق و شور و حالی هست

    سحر ، حسینیه ، جایت همیشه خالی هست
    به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست

    در آسمان بقیع سایبان نداری که...
    کنار تربت خود روضه خوان نداری که...

    شبی که خانه ات آقا پر از خطر گردید
    شبی که قلب حزینت پر از شرر گردید


    شبی که مادر مظلومه نوحه گر گردید
    شبی که دشمنت از بام حمله ور گردید

    توروبه قبله و گرم خدا خدا بودی
    میان نافله ات غرق ربنا...بودی


    میان خانه ی آتش گرفته مویت سوخت
    میان خانه ی آتش گرفته رویت سوخت

    همین که ساقی لب تشنه ام سبویت سوخت
    شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت

    سر برهنه ، بدون عصا کجا رفتی ؟؟
    به دست بسته ولی خدا کجا رفتی؟؟

    میان کوچه رسیدی به ضربت افتادی
    کشید بند طناب و به سرعت افتادی**


    کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
    عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی

    بگو که شرطه چرا تازیانه ات میزد
    گهی به سینه و گاهی به شانه ات میزد


    چه کرده با دل زارت جفای پی در پی
    زبان درازی و آن ناسزای پی در پی

    شکنجه و تبعات بلای پی در پی
    تنت کبود شد از ضربه های پی در پی


    حسین زاده شریف است مگر نه آقاجان؟
    تن سه ساله ظریف است مگر نه آقاجان؟

    سه ساله گفتم و نام رقیه جان آمد
    سه ساله گفتم و زهرا به روضه مان آمد


    سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد
    سـ ه سا سا لـ له گ گفت و............

    خروش دخترکی را سراغ دارم که...
    دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ...



    شاعر : علیرضا خاکساری




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi