صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 42

موضوع: سلام من به مدينه به غربت صادق*اشعار ویژه شهادت امام جعفر صادق (ع)*

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض سلام من به مدينه به غربت صادق*اشعار ویژه شهادت امام جعفر صادق (ع)*



    دلم هواى بقيع دارد و غم صادق
    عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

    دوباره بيرق مشكى به دست دل گيرم
    زنم به سينه كه آمد محرم صادق

    سلام من به بقيع و به تربت صادق
    سلام من به مدينه به غربت صادق

    سلام من به مدينه به آستان بقيع
    سلام من به بقيع و كبوتران بقيع

    سلام من به مزار معطّر صادق
    كه مثل ماه درخشد به آسمان بقيع

    سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقيع
    سلام من به گل ياس هاشمىّ بقيع

    ز غربتش چه بگويم كه سينه‏ها خون است
    براى صادق زهرا مدينه محزون است

    دلم دوباره به ياد رئيس مذهب سوخت
    كه ذكر غربت ليلى حديث مجنون است

    همانكه غربتش از قبر خاكى‏اش پيداست
    امام صادق شيعه سلاله زهراست

    ز بسكه كينه و غربت به هم موافق شد
    هدف به تير جسارت امام صادق شد

    همانكه فاطمه را بين كوچه زد گويا
    ز كينه قاتل اين پيرمرد عاشق شد

    امام پير و كهنسال شيعه را كشتند
    امان كه روح سبكبال شيعه را كشتند

    براى فاطمه از بى كسى سخن مى ‏گفت
    براى مادرش از غربت وطن مى ‏گفت

    بخاك حجره‏اش از سوز سينه مى‏ غلطيد
    پسر به مادر خود از كتك زدن مى ‏گفت

    از آن شبى كه زد او را ز كينه اِبْن‏ ربيع
    دوانده در پى‏ اش اندر مدينه ابن‏ ربيع

    فضاى شهر مدينه بياد او تار است
    هنوز سينه آن پير عشق خونبار است

    هنور مى ‏كشد او را عدو به دنبالش
    هنوز هم ز عدويش دلش به آزار است

    هنوز تلخى كامش به حسرت شهدى است
    هنوز چشم دلش به رسيدن مهدى است





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وای از شهری که سهم دین اسارت می شود
    جای عزّت قسمت پیری جسارت می شود

    می کــِشد سجــّاده را از زیر پای رهبرش
    پابرهنه شاه مهمان عمارت می شود

    شعله می خواهد بسوزاند حریم عشق را
    شاید اینجا هم حرم یکباره غارت می شود

    سینه ای را زهر کینه پاره پاره می کند
    قلب دین می سوزد و قصدش زیارت می شود

    می کند یاد شهید تشنه عاشورا به پا
    گریه کار چشمها در هر عبارت می شود

    وای از آن ساعتی که سر سوار نیزه بود
    حکم شهزاده کجا آخر حقارت می شود؟!

    کوفه و شام بلا و طعنه ها و ناسزا
    قسمت ناموس انگشت اشارت می شود

    صادق آل عبا گریه برای عمّه کرد
    خِشت و خاشاک خرابه هم جوارت می شود

    العجل آوای لبهای بقیع خاکی است
    اشک زهرا روشناییِّ مزارت می شود



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    جـلال ايــــزدي جويـــي جـــلال حضـــرت صــادق
    صـال ايــزدي خــواهي خصـال حضــرت صــادق

    زِسَر تا پـا زِپـــا تا سَر خـــدا را مُظــهِر و مَظـــهَر
    بيــــا موسيٰ تماشـا كن جمــــال حضــرت صـــادق


    به شهر علــم پيغمبـــر بود چون جــدّ خود حيــــدر
    كمـــــال مصـطــفيٰ باشـــد كمــال حضــرت صــادق

    مـــه بـــرج سپـــهر ديـــن ازاو رونق گرفت آئيـــن
    خرد مات است از جــاه و جـــلال حضــرت صـــادق


    زِعــلم و دانـــش و تقـــويٰ نديـــده ديــده ی دنيـــا
    به جـــز در عتـــرت طـــاها مثال حضــرت صــادق

    بيــــانش معنــي قـــــرآن كـــــلام الله كلامــش دان
    بيــا با ديــده ی دل خوان مقـــال حضــرت صــادق

    «شكوهي» خواهد از يزدان كه در هنگام نزع جان
    نصيبش سازد از احســان وصــال حضرت صــادق



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ز هر طرف به كمان تیر غم زمانه گرفت
    دل مرا كه بسی بود خون، نشانه گرفت

    چو جد خویش علی سال‎ها به خانه نشاند
    ز دیده‎ام همه شب اشك دانه دانه گرفت

    هنوز خانه زهرا نرفته بود ز یاد
    كه آتش از در و دیوار من زبانه گرفت

    سپاه كفر به كاشانه‎ام هجوم آورد
    مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت


    ز باغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را
    دل شب آمد و در كنج آشیانه گرفت

    سر برهنه و پای پیاده برد مرا
    پی اذیتِ من بارها بهانه گرفت

    هنوز خستگی راه بود در بدنم
    كه خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

    هزار شكر كه زهر جفا نجاتم داد
    مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت

    چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول
    كه گه به زهر جفا گه به تازیانه گرفت

    گرفت تا سمت نوكری ز ما «میثم»
    مقام سروری و جاودانه گرفت


    غلامرضا سازگار




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آب و هوای شهر پیغمبر غم انگیز است
    آقای شیعه هم دلش از غصه لبریز است

    آقای مظلومی که اوج مهربانی هاست
    تنها دلیل گریه های آسمانی هاست


    آقای مظلومی که خود روح عبادات است
    آقای مظلومی که دریای کمالات است

    آن تکیه گاهی که همیشه پشت پا خورده
    دائم برای شیعیانش غصه ها خورده

    اما بنی عباس دائم ناگزیرش کرد
    یکباره امازود خیلی زود پیرش کرد

    می دید با چشم خودش مردم چه نامردند
    با بی حیایی بار دیگر هیزم آوردند


    می دید از نسل مغیره آمده فردی
    می دید یک قنفذ صفت در عین نامردی

    با یک لگد آمد میان خانه اش آن شب
    آتش بیفکند بر در کاشانه اش آن شب


    از آن شب آقاهم اسیر درد وآهی شد
    مثل علی پای برهنه کوچه راهی شد

    یک بد دهانی سوی آقا حرف بد میزد
    مرکب سواری هم به کتف او لگد میزد


    در خاطر آزرده اش اوج محرم هاست
    آقای ما از ابتدا راوی ماتم هاست

    گاهی برای خود شبانه روضه میخواند
    گاهی برای اهل خانه روضه میخواند

    از شعله های آتش و دود عجیبی که
    پیچیده بود در آشیانه روضه میخواند

    از بی حیایی های تیغ قنفذ ملعون
    از زخم روی کتف و شانه روضه میخواند


    گاهی دلش تنگ غروب میگیرد آقایم
    از حمله های وحشیانه روضه میخواند

    از آن غروب روز عاشورای شصت و یک
    از ضربه های تازیانه روضه میخواند


    با یاد شام و عمه جان و کنج مخروبه
    از گریه های نازدانه روضه میخواند


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    رنج زندان بلا گر چه غمی سنگین است
    یاری شیعه ی من درد مرا تسکین است

    من به زنجیر شدم تا بشر آزاد شود
    هر که آزاد نشد زندگی اش ننگین است


    کنج زندان بلا دامن سینای من است
    صد چو موساست بر درگه ما مسکین است

    بت نمرود زمان را شکستیم با صبر
    بین ما بت شکنان بت شکنی آئین است

    تلخ کامی من و زهر جفا مشکل نیست
    مشکل این است که یهودی هدفش توهین است

    هیچ غم نیست که بر بی کسی ام می خندند
    غصه دارم که عدو بد دهن و بی دین است


    ما بلا را اگر این گونه خریدیم به جان
    به هدایت شدن شیعه بلا شیرین است

    نیتم بود شریک غم مادر بشوم
    تازه دانستم عجب دست ستم سنگین است

    این همه زجر برای تو کشیدم مادر
    لگدش داد نشان دنده شکستن این است

    ناسزا گفت بسی گر چه نباید می گفت
    این ره و رسم همان رسم و ره دیرین است


    از سحر تا دم افطار مرا رنجاندند
    سفره ی روزه و افطار عجب رنگین است

    استخوانم که شکستند قیامم تا شد
    بس قدم خم شده گویی که سرم پایین است


    جای هر گونه شکنجه به تنم یافت شود
    صورت فاطمی ام تابلوی تزیین است

    مشت دندان شکنش از لج یا زهرا بود
    هر که یا فاطمه گوید دهنش خونین است

    سینه ام تنگ شد و شکوه به مادر بردم
    چون ار این ناحیه هر خواسته ام تأمین است

    کار از کار گذشته به خدا تشنه لبم
    جگرم مثل لبم پر ترک و پر چین است



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ز غربتش چه بگویم که سینه‏ها خون است
    براى صادق زهرا مدینه محزون است

    دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
    که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است

    همانکه غربتش از قبر خاکی اش پیداست
    امام صادق شیعه سلاله زهراست

    ز بس که کینه و غربت به هم موافق شد
    هدف به تیر جسارت امام صادق شد

    همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا
    ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد

    امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند
    امان که روح سبکبال شیعه را کشتند

    براى فاطمه از بى کسى سخن مى ‏گفت
    براى مادرش از غربت وطن مى ‏گفت

    بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى ‏غلطید
    پسر به مادر خود از کتک زدن مى ‏گفت

    از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن ربیع
    دوانده در پی اش اندر مدینه ابن‏ ربیع

    فضاى شهر مدینه بیاد او تار است
    هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است


    هنور مى‏ کشد او را عدو به دنبالش
    هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

    هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است
    هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دین از تو پدیدار شده حضرت صادق
    شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق

    از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند
    انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق

    دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است
    از توست، گوهربار شده حضرت صادق

    تا یاد کنم ظلم پر از کینه‌ی منصور
    آنجا بصرم تار شده حضرت صادق

    یک لحظه نیاسود مطهر گلِ جسمت
    چون دم به دم آزار شده حضرت صادق

    آن شب که در راز نشستی بَرِ معبود
    دشمن ز تو بیزار شده حضرت صادق


    آمد که تو را زخم زند بین امارت
    جدّت که تو را یار شده حضرت صادق

    لیکن چه گریز از غم همدردی مادر
    در کوچه گرفتار شده حضرت صادق

    چون فاطمه بنشست به خاک غم و غربت
    افتاده به دیوار شده حضرت صادق

    آمد نظرش مادر خود گفت سؤالی
    او را که مددکار شده حضرت صادق؟

    فطرش چو شنیدش غم تو ای گلِ زهرا
    عمریست عزادار شده حضرت صادق




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    افتاده خزان در چمن حضرت صادق
    یثرب شده بیت الحزن حضرت صادق

    افسوس که از آتش زهر ستم خصم
    شد آب تمام بدن حضرت صادق


    بالله قسم اهل مدینه نشنیدند
    جز حرف خدا از دهن حضرت صادق

    افسوس که دیگر عرق مرگ نشسته
    بر برگ گل یاسمن حضرت صادق

    سر تا به قدم گوش شده شهر مدینه
    در آرزوی یک سخن حضرت صادق

    جا دارد اگر در غم آن پیکر رنجور
    خون گریه کند پیرهن حضرت صادق

    مسموم شد از زهر، ولی زیر سم اسب
    پامال نگردید تن حضرت صادق

    گردید درِ غصّه به روی همگان باز
    شد بسته چو بند کفن حضرت صادق


    قبر و حرم و زائر او هر سه غریبند
    در شهر و دیار و وطن حضرت صادق

    "میثم" همه گریان حسین اند اگر چه
    گریند به یاد محن حضرت صادق

    شاعر:غلامرضا سازگار


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 20-08-2014 در ساعت 21:38
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سنگین تر از مصیبت تو درد و داغ نیست
    وقتـی بـرای قـبـر تـو حـتـی چراغ نیست

    مـسـت انـد از سـبـوی کـلامـت زراره ها
    سروی به امتداد تو در صـحن باغ نیست

    پـر می کشد کبوتر احساس من ... ولی
    جـز بـر فــراز گــنـبـد تـو اشـتیاق نیست!

    مـثل عـلـی مـسافر این کوچه ها شدی
    ایـن مـثـل مرتضی شدنت اتفاق نیست


    حـل می شود شـبـانه مـعمای بغض ها
    وقتی که ماه روشن تو در محاق نیست


    شاعر : علی سهرابی



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi