حجتالاسلام والمسلمین شیخ علی آقا بهجت:از وقتی که به بلوغ رسیدم ایشان برای کاری صدایم نکردند؛ حتی برای آن که بروم نان بخرم، میفرمودند : "اگر نان در خانه باشد شاید خانواده لازم داشته باشند." وقتی کاری با من داشتند از دور صدا نمیزدند، با سنّی قریب به صد سال بلند میشدند میآمدند جایی که بودم و کارشان را می فرمودند. اگراحیاناً پیدایم نمیکرد صدایم میکرد: علی آقا.
با همه مهربان بود، درد همه درد او بود. اگر کسی در خانه بیمار میشد دائم جویای حال او بود. لطف و مهربانیاش شامل حال همه میشد حتی حیوانات خانگی!
زندگی بسیار سادهای داشتند و در خوراک و پوشاک به کمترینها قانع بودند و اصلاً "من" در زندگی نداشتند. خیلی کم میخوابید؛ روزی سه الی چهار ساعت و بقیه اوقات مشغول عبادت و تحقیق و تدریس بودند.»