صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34

موضوع: تنهاترین امام که مانده ز کربلا*اشعاری در سوگ شهادت امام محمد باقر علیه السلام *

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض تنهاترین امام که مانده ز کربلا*اشعاری در سوگ شهادت امام محمد باقر علیه السلام *



    باید گریست با همه ی ناله دارها
    بر کربلا و قافله ی یادگارها

    تنهاترین امام که مانده ز کربلا
    رنجی کشیده از همه ی روزگارها

    می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
    با هر بهانه ای سخن از بی قرارها

    می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
    آتش به خیمه ها و شروع فرارها

    من دیده ام که راه، به اطفال بسته بود
    سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها

    دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
    معجر کشید از سر عصمت مدارها


    دیدم که رحم، در دل بی رحمشان نبود
    مزدورهای در طمع گوشواره ها

    دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
    آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها

    با شعر و طنز و طعنه به ما لطمه ها زدند
    چون تیر کینه بود، تمام شعارها

    با این که زخم نیزه جگرهای ما درید
    آه از هجوم زخم زبان و نثارها

    هوراکشان رسیدن ما را صلا زدند
    با پایکوبی و به صدای هَوارها

    ما را چنین خرابه نشینی روا نبود
    با جامه های پاره و تحقیرِ بارها

    هفتاد و دو شهید، متاع قلیل ماست
    آن کشته های بانی این اقتدارها

    ما ارث غم ز فاطمه داریم یادگار
    این ارث ها بماند و این یادگارها

    زهر جفا به پیکر من مرهم است و بس
    زخم جگر دوای تمامی کارها

    خاک بقیع مدفن زهراییِ من است
    کرب و بلای ماست به گوشه کنارها

    تا روز انتقام خدایم گواه من
    یاری کنند اشک مرا خیل یارها

    چشمان انتظار، عجب آبدیده شد
    آخر به انتها برسد انتظارها


    شاعر : محمود ژولیده


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مردی از خانواده ی خورشید
    امتداد غم امام شهید

    انعکاس صدای عاشوراست
    روضه های غروب مناست

    مرد سجاده، مرد نافله ها
    مرد شب زنده دار قافله ها

    مردی از جنس آیه تطهیر
    خستگی های بردن زنجیر

    هم سفر با ستاره ی غم هاست
    «کربلا زاده» محرّم هاست

    هم نژاد امام بی کفنان
    دومین مرد کاروان زنان


    راه طی کرده? بیابان ها
    قدم زخمی مغیلان ها

    یاد خون طپنده ی گودال
    خنده های زننده ی گودال


    زخم بال و پر کبوترها
    پا به پای اسارت سرها

    غیرت دست بسته محمل
    شاهد التماس دخترها


    کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
    هم رکاب صدای حنجرها

    برگ سبزی است با نشانه ی سرخ
    کودک زیر تازیانه ی سرخ

    طفل رفته، خمیده برگشته
    باغ گل رفته چیده برگشته

    آفتاب کمی غروب شده ست
    گل یاس بنفشه کوب شده ست


    آشنای صدای سلسله هاست
    سوزش ناگهان آبله هاست

    او که آیینه ی محرم بود
    گریه هایش به رنگ ماتم بود

    از ستاره گرفته تا شبنم
    از بنفشه گرفته تا مریم

    همه محو صدای او هستند
    پای مرثیه های او هستند


    علی اکبر لطیفیان



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید
    در این میان فقط از دست زجر می ترسید

    اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد
    ولی وجود من از داغ کربلا خشکید


    چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم
    دراوج کودکیم قامتم ز غصه خمید

    چه گویمت که در آنجاچه ظلم ها کردند
    چه لاله ها چقدر غنچه ها که دشمن چید


    چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت
    کنارآب رسید و نمی از آن نچشید

    چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد
    حرم نه کل جهان بود که زهم پاشید


    چه گویمت که امامی زصدر زین افتاد
    ونیزه ها که تن پادشاه رابوسید

    مقابل من و عمه ....رقیه سیلی خورد
    هزارمرتبه ازدرد هی به خود پیچید


    میان قافله اورا نشانه می کردند
    چه لحظه ها که مغیلان به پای اونرسید

    چه بوسه هاکه نزد عمه جان به صورتمان
    به جای زخم کبودی به جای دست پلید

    درآن دقیقه که از تل نگاه می کردم
    تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید

    اگرچه زهر جفا قاتلی به قلبم شد
    ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    من باقر علم اله ‏العالمينم
    من زيب دامان حسين و عابدينم

    با نهضت علمى كه من ايجاد كردم
    دين را ز معلومات خود آباد كردم

    با اينكه آثار بزرگى مانده از من
    با اينكه در اعجاز علمم مانده دشمن

    اما تمام عمر ياد كربلايم
    با صبر و ايثار و شهادت آشنايم


    من از طفوليت ميان جبهه بودم
    از كودكى همدرد اهل خيمه بودم

    من در سه ساله رنج صد ساله كشيدم
    من داغ هفتادو دو آلاله چشيدم


    من با نواى سوز سينه انس دارم
    با روضه حتى در مدينه انس دارم

    من ديده ‏ام در يك سفر هول قيامت
    اعجاز حق ديدم ز يمن استقامت

    كى ديده دستان سه ساله بسته باشد
    مويش سپيد و قامتش بشكسته باشد

    من ديده ‏ام آتش به دامان رقيه
    بشنيده ‏ام صوت پريشان رقيه

    آن دم كه من شاهد بحال عمه بودم
    دست قضا هم سن و سال عمه بودم

    با اينكه من دائم كنار عمه بودم
    در محمل و در خيمه يار عمه بودم

    آن دم شهودم اشك همچون ژاله‏ ام بود
    دستم به دست عمّه نُه ساله‏ ام بود

    آنگاه ديدم نيزه در دست مهاجم
    از دور سوى خيمه ما بود عازم


    او حمله ور شد معجر زنها بگيرد
    مى‏خواست خلخال از همه پاها بگيرد

    همبازى خود را دگر گم كرده بودم
    تن را كمين بوسه سُم كرده بودم

    چون ديده بودم اسبها در قتلگاهى
    دهها سواره حمله مى‏كردند گاهى

    ناگاه ديدم نيزه‏ها مى‏رفت بالا
    سرها نمايان شد به نوكّ نيزه حالا

    از دور ديدم ابروى جدم شكسته
    آنسو نماز عمه را ديدم نشسته

    در علقمه ديدم دو دستى كه قلم بود
    روى زمين غرقابِ خون، مشك و علم بود


    ديدم پس از آن، عصر روز يازده را
    اشك ستاره در كنار مِهر و مَه را

    زان پس به كوفه با دو صد آلام رفتم
    همراه هجده سر، سفر تا شام رفتم




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  6. تشكرها 2


  7. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اى زمین و آسمان سوگوار غربتت
    آفتاب صبحدم، سنگ مزار غربتت

    بر جبین فصل‏ها هر یك نشان داغ توست
    اى گریبان خزان، چاك از بهار غربتت


    یك بقیع اندوه و ماتم یك مدینه اشك و خون
    سینه‏‎هامان یك به یك آیینه دار غربتت

    پاك شد آیینه از زنگ، اى تماشایى‏‎ترین
    شستشو دادیم دل را، با غبار غربتت

    شب سیه پوش از غم و اندوه بى‎پایان توست
    شرمگین خورشید، از شب‎هاى تار غربتت

    اى بقیعت عاشقان را كعبه عشق و امید
    سینه چاكیم از غم تو، بى قرار غربتت

    شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست
    خم شده پشت مدینه زیر بار غربتت

    مى‎‏تپد دل‎هاى عاشق در هواى نام تو
    با غمى خو كرده هر یك در كنار غربتت


    كاش مى‎‏شد روشناى تربت پاك تو بود
    چلچراغ اشك ما در شام تار غربتت

    دایره در دایره پژواكى از اندوه توست
    هیچ داغى نیست بیرون از مدار غربتت

    دامن اشكى فراهم داشتم یك سینه آه
    ریختم در پاى تو كردم نثار غربتت

    آشناى زخم دل‎ها، غربت معصوم توست
    من دلى دارم پریشان، از تبار غربتت




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شیعیان از چیست دل‎ها در غم است
    هر كجا بینى عزا و ماتم است

    عرشیان را از سر افتاده ست تاج
    گوئیا ماتم به عرش اعظم است

    مصطفى را در جنان حزنى عجیب
    انبیا را سر به زانوى غم است

    آسمان در نوحه و سوگ و عزاست
    گوئیا محزون تمام عالم است


    گوش كن تا بشنوى صوت ملك
    نوحه‏ عرش الهى این دم است

    باقر آل نبى مسموم شد
    قامت صادق از این ماتم خم است


    شیعیان در ماتم آن مقتدا
    خون اگر ریزند از چشمان كم است

    از جفاهاى هشام بى حیا
    اشك غم در دیده‎‏هاى آدم است


    تربت باقر ز رفعت در بقیع
    دردمندان را شفا و مرهم است

    در رثاء و سوگ باقر اى "قدیر"
    خامه دركش چون بیانت اَبْكم است



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  9. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام باقر به شهادت رسید
    ارث شهادتش به امت رسید

    اى قبر تو در آفتاب مولا
    سلام ما را ده جواب مولا

    سلام ما به درد تو به داغ تو
    سلام ما به قبر بى چراغ تو

    خورشید چرخ دین افول كرده
    قلب پیمبر را ملول كرده

    نور دل فاطمه بى تاب شد
    پیكرش از زهر جفا آب شد

    پنجم ولى كبریا شد شهید
    آن یادگار كربلا شد شهید



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  10. تشكرها 2


  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    كسی كه بود شكافنده‌ی تمام علوم
    هزار حیف كه از زهر كینه شد مسموم


    سر تو باد سلامت یا رسول ‌الله

    وصّی پنجم تو كشته شد، ولی مظلوم


    گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند

    گهی به خانه‌اش از كینه خصم برد هجوم


    بسان مادر و آباء رنج دیده‌ی خویش

    همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم


    به غربت علی و خاندان او سوگند

    امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم


    هماره قصه مظلومی‌اش به خاك بقیع

    بود ز غربت قبرش برای ما معلوم


    ز دردهای نهانی كه بود در دل او

    كسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم


    حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت

    كه بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم


    نه طاقت است زبان را به وصف غم‌هایش

    نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم


    بگو به امت اسلام، این سخن (میثم)

    به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم


    غلامرضا سازگار




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  12. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر
    كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر


    ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا

    كسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر


    ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده

    سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر


    زبان از وصف او لكن، قلم از مدح او عاجز

    كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر


    نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم

    به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر


    به ذرات جهان یكسر بود او هادى و رهبر

    كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر


    برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل

    ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر


    اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یكتا

    بهر هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 30-09-2014 در ساعت 21:24
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  13. تشكرها 2


  14. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    لاله را هست بهاری دل من را نبود
    هر گره راست رهی مشکل من را نبود

    گردباد ستم از چار طرف غرقم کرد
    زورقی لجه بی ساحل من را نبود

    هر سیه چال بلا را به فضای بیرون
    روزنی هست ولی محفل من را نبود

    آتش افکنده به جان من و آبم ندهد
    سنگ را هست دلی قاتل من را نبود

    من و او همسفرانیم ولی مهر و وفا
    دل هم غافله غافل من را نبود

    او زشادی و من از سوز عطش بی تابیم
    بجز از دو دو شرر حاصل من را نبود

    هر چه من ناله کنم او به عوض خنده کند
    طاقت زخم زبانش دل من را نبود

    همه امید مؤید به من و جود من است
    چشم بر جای دگر سائل من را نبود

    تو زرحمت نظری کن به غلامت ورنه
    ارزشی گفته ناقابل من را نبود

    مؤید


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  15. تشكرها 2


صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi