صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 34 , از مجموع 34

موضوع: تنهاترین امام که مانده ز کربلا*اشعاری در سوگ شهادت امام محمد باقر علیه السلام *

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    باز از دل ندای غم آمد
    باز بر شماره دم آمد

    باز یاسی ز شاخه اش بشکست
    باز روحی ز جسم پاکش جَست

    باز گویا زدیده خون آمد
    بهر این غم به دل جنون آمد

    یادگار غَمین کرب و بلا
    خورده باده ز باده های بلا

    او که از کودکی بلا دیده
    روی نی شاه کربلا دیده

    او که سیلی به صورتش خورده
    رنگ نیلی به صورتش خورده

    در تمامیِ راه کوفه و شام
    زهر سیلی چشید، او در کام

    بوده او چون کبوتری در دام
    مردم کوفه دیده او بر بام

    ذهن او پر ز خاطره هاست
    او همان یادگار کرب و بلاست

    همچو پیچک به دور خود پیچد
    اشک نم نم ز چشم خود ریزد

    گوید او چون به ناله ای جانسوز
    این جگر شد ز سوز سَم پر سوز

    بر تنم این شرر شده کاری
    کار من گشته ناله و زاری

    شده ام من شبیه مادر خویش
    گشته جسمم شبیه او کم و بیش

    مادرم در مدینه لاغر گشت
    جسم من هم شبیه مادر گشت


    مادرم سینه اش کبود از میخ
    انتظاری جز این نبود از میخ

    مادرم بین کوچه ای افتاد
    دشمن از گریه های او شد شاد

    حال من هم به حجره افتادم
    زهر کینه بداده بر بادم


    شاعر : جعفر ابوالفتحی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    کسی که بود شکافندۀ تمام علوم
    هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم

    سر تو باد سلامت ایا رسول الله
    وصِّی پنجم تو کشته شد ولی مظلوم


    گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
    گهی به خانه اش از کینه خصم برد هجوم

    بسان مادر و آباء رنج دیدۀ خویش
    همیشه بود زحقّ و حقوق خود محروم

    به غربت علی و خاندان اوسوگند
    امام ما زجهان رفت با دلی مغموم

    هماره قصّۀ مظلومی اش بخاک بقیع
    بود زغربت قبرش برای ما معلوم


    زدردهای نهانی که بود در دل او
    کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم

    حیات او همه با درد و رنج و غصّه گذشت
    که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم

    نه طاقت است زبان را به وصف غم هایش
    نه قدرت است قلم را مه تا کند مرقوم

    بگو به امّت اسلام، این سخن (میثم)
    به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    آسمان اشک غم از دیده ما بیرون کرد

    دل ما را ز غم و غصّه لبالب خون کرد

    هر دلی رسته ز غم بود، به غم کرد دچار

    هر سری لاف زد از عقل و خرد مجنون کرد

    هر که در دایره عشق و وفا گام نهاد

    چرخش از دایره عشق و وفا بیرون کرد

    پنچمین حجت حق حضرت باقر که خدا

    بهر او خلقت این دایره گردون کرد

    گشت مسموم جفا از اثر زهر ولید

    شیعیان را به جهان غمزده و محزون کرد

    چه دهم شرح غمش را که ندانم به خدا

    با دل خسته او زهر هلاهل چون کرد

    گویم آن قدر که تا بر سر زین جای گرفت

    آسمان زین فلک از غم او وارون کرد

    قدر این گوهر یکدانه ندانست فلک

    که غریبانه به زیر لحدش مدفون کرد

    می رود اشگ غم از چشم ملایک «خسرو»

    شعر جانسوز تو چون چشم ملک جیحون کرد






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم
    در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم

    بوسه زنان پای غلامان باقریم
    بیچاره ایم و دست به دامان باقریم


    آنقدر لطف و جود و کرم کرده است که
    همواره زیر بارش باران باقریم

    از داغ قبر خاکی او لطمه می زنیم
    بر سینه و به سر زده گریان باقریم


    یکتا امام اهل نظر یک نظر فقط
    آقا نمی کنی تو ضرر یک نظر فقط

    گرد و غبار قبر شما بهتر از بهشت
    یک نخ ز شال آل عبا بهتر از بهشت


    من که ز تو بهشت برینی نخواستم
    از من لب و ز تو کف پا بهتر از بهشت

    جنت برای اهل نظر.... یک نگاه کن ...
    رحمی کنی به حال گدا بهتر از بهشت


    شمعی کنار پنجره های بقیع نیست
    گریه کنار پنجره ها بهتر از بهشت

    در خواب هم برای تو گنبد نساختیم
    اصلا چرا برای تو مرقد نساختیم


    از این به بعد روضه ی ما می شود شروع
    با خاطرات کرببلا می شود شروع

    با اشک و سوز وآه و نوا می شود شروع
    دارد عزای اهل ولا می شود شروع

    چون گریه های آل عبا می شود شروع
    خونریزی از دو چشم شما می شود شروع

    این ماجرا بگو ز کجا آب می خورد
    قصه ز ظلم آن خلفا می شود شروع

    جسمی میان آن درو دیوار مانده بود
    ردی به سینه از نوک مسمار مانده بود

    با پنج سال سن سر بر نیزه دیده ای
    در زیر نیزه ها تن در خون تپیده ای

    مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام
    تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای

    پای برهنه با تن زخمی دویده ای
    از روی خارهای بیابان پریده ای

    رقاصه ها به دور شما تاب خورده اند
    دشنام و فحش و زخم زبان ها شنیده ای

    روضه تمام و این دلمان غرق در غم است
    این اولین گریز به ماه محرم است ....



    شاعر : جعفر ابوالفتحی





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi