نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: پنج درس ارزشمند و آموزنده

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    ghalb. پنج درس ارزشمند و آموزنده




    پنج درس ارزشمند و آموزنده


    1 يكى از اصحاب حضرت ابوالحسن ، امام هادى صلوات اللّه عليه به نام اسحاق بن ابراهيم حكايت كند:

    روزى به محضر مبارك آن حضرت شرفياب شدم ، شخصى را ديدم كه در مجلس حضرت اظهار داشت : مدّتى است كه مبتلا به سردرد شديدى گشته ام .


    امام عليه السلام فرمود: ظرفى را با مقدارى آب بردار و اين آيه شريفه قرآن را بر آن بخوان :

    أ وَلَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا انَّ السَّمواتِ وَ الاْ رْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتّقْنا هُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيٍ حَيُّ أ فَلا يُؤْمِنُونَ.(55)

    و سپس آن را بياشام ، كه انشاءاللّه سردرد برطرف خواهد شد.(56)

    2 امام هادى صلوات اللّه عليه در جمعی حضور داشتند، چنين فرمود: اسم اعظم خداوند متعال ، داراى هفتاد و سه حرف مى باشد كه آصف بن برخيا - وصىّ حضرت سليمان عليه السلام - يك حرف از مجموع آن ها را مى دانست و زمين برايش كوچك شد، به طورى كه توانست در كمتر از يك لحظه عرش بلقيس را نزد حضرت سليمان عليه السلام آورد

    وليكن نزد ما اهل بيت رسالت هفتاد و دو حرف موجود است و يك حرف آن نزد خداوند متعال محفوظ مى باشد.(57)


    3 هنگامى كه خداوند متعال نوزادى به حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام عطا نمود، عدّه اى از اصحاب ، خدمت حضرت آمدند تا تهنيت و تبريك گويند.

    وقتى بر حضرت وارد شدند، او را شادمان و مسرور نيافتند؛ علّت را جويا شدند؟

    امام عليه السلام فرمود: به نوزاد اميدى ندارم ، چون كه او عدّه بسيارى را گمراه مى گرداند.


    پس پيش گوئى حضرت و علّت ناراحتى آن بزرگوار تحقّق يافت و اين نوزاد همان جعفر كذّاب شد.(58)


    4 ابوهاشم جعفرى حكايت كند:

    روزى در محضر شريف امام هادى عليه السلام شرفياب شدم ، كودكى وارد شد و شاخه گلى را تقديم آن حضرت كرد.

    امام عليه السلام آن شاخه گل را گرفت و بوئيد و بر چشم خود نهاد و بوسيد؛ و سپس آن را به من اهداء نمود و اظهار داشت :


    هر كه شاخه گلى را ببويد و بر چشم خويش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمّد و آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بى شمارى را در نامه اعمالش ثبت مى نمايد؛ و نيز بسيارى از خطاها و لغزش هايش را مورد عفو قرار مى دهد.(59)


    5 يكى از اهالى كوفه در شهر سامراء خدمت حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليه السلام شرفياب شد و اظهار داشت :

    ياابن رسول اللّه ! من از دوستان و علاقه مندان به شما و اجدادتان مى باشم ، و داراى قرض سنگينى هستم و چون توان پرداخت آن را ندارم به قصد شما آمده ام .

    امام هادى عليه السلام فرمود: همين جا بِايست تا چاره اى بينديشم .

    پس از گذشت لحظاتى ، مقدار سى هزار دينار از طرف متوكّل - خليفه عبّاسى - براى حضرت آوردند.

    حضرت سلام اللّه عليه آن پول ها را از ماءمور متوكّل گرفت و بى درنگ و بدون آن كه محاسبه نمايد، تمامى آن سى هزار دينار را تحويل آن شخص كوفى داد.

    پس آن مرد كوفى مقدار ده هزار دينار از آن ها را برداشت و اظهار نمود: ياابن رسول اللّه ! من بيش از ده هزار دينار نياز ندارم ، چون به همان مقدار بدهكار هستم و براى من همين مقدار كافى است .

    ولى امام عليه السلام از پس گرفتن آن بيست هزار دينار خوددارى و امتناع نمود.

    لذا آن مرد كوفى تمامى آن هديه را گرفت و گفت : خداوند بهتر مى داند كه چه كسانى را امام و حجّت خود بر انسان ها قرار بدهد، و سپس عازم شهر كوفه شد.(60)

    55- سوره انبياء: آيه 30.
    56- بحارالا نوار: ج 92، ص 51، ح 7.
    57- بحارالا نوار: ج 27، ص 26، ح 3.
    58- عيون المعجزات : ص 135.
    59- كافى : ج 6، ص 525، ح 5، حلية الا برار: ج 5، ص 37، ح 3.
    60- ينابيع المودّة : ج 3، ص 128.







    امضاء



  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi