هزارهها یکی از باشندگان افغانستان و کشورهای همجوار میباشند و بیشتر شیعه مذهب هستند. در افغانستان آنان سومین گروه قومی عمده را تشکیل میدهند.[۶][۷] بر پایه بنابر برخی منابع جمعیت آنها تقریباً ۲۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند[۸] برخی ۱۸٪ بیان میکنند.[۹][۶][۷][۱۰]
مناطق هزاره نشین در افغانستان به هزارهجات و هزارستان معروف است.
محتویات
۱ زبان
۲ دین
۳ نژاد
۴ پیشینه
۴.۱ قرن بیستم
۴.۲ قرن بیست ویکم
۵ نویسندگان معروف
۶ چهرههای سرشناس افراد زنده
۶.۱ ورزشکاران
۷ جستارهای وابسته
۸ منابع
۹ پیوند به بیرون
زبان
هزارهها به زبان فارسی دری با گویش هزارگی صحبت میکنند[۱۱][۱۲] و فرهنگی مشابه با دیگر اقوام فلات ایران دارند. تعدادی واژههای عربی و ترکی و مغولی به این گویش وارد شدهاست.[۱۳][۶][۱۴][۱۵] گویش هزارگی برخی از ویژگیهای دستوری دری سدهٔ چهارم و پنجم هجری را در خود حفظ کردهاست.[۱۶] در لهجهٔ هزارگی دو حرف د غلیظ و ت غلیظ نیز وجود دارد که تلفظشان نزدیک به تلفظ آن حروف در پشتو و اردو است. میزان تفاوت لهجه با فارسی معیار در لهجه جاغوری هزاره بسیار زیاد و در لهجه دایزنگی، بهسودی و دایمیردادی کم است.[۱۷] همچنین بسیاری از واژههای اوستایی نیز در این لهجه موجود است که به گفته برخی محقیقان و زبان شناسان، بیش از ۲۵٪از واژه گان این لهجه ریشه اوستایی دارند. مثلا:هزارگی آبست-اوستایی آبستا که هردو به معنی خیشاوند است ویا واژه های دیگری مثل:ابسو،اِنگهَ،اوته،اوثه جُنگه،کوور،خسور،تفت،خیرت ،پیتَو،اسپی،گیرو و...زبان شناسان که واژه های ترکی،مغولی و عربی را در گویش هزارگی زیاد اشاره می کنه،متاسفانه خیلی از واژه های این لهجه را ریشه یابی نه کرده و فقط با نظریه پردازی این واژگان را غیرپارسی(ترکی،مغولی،وعربی) می دانند[۱۸]
دین
هزارهها عمدتاً شیعه دوازده امامی[۱۹] و برخی اسماعیلی هستند.تعداقابل توجه ی هزاره های سنی نیز وجود دارد که بیشتر در مرکز ولایت بادغیس در شهر قلعه نو سکونت دارند.[۲۰] [۲۱] امکان دارد هزارهها در اوایل قرن شانزده میلادی در دوره ایلخانیان و محمد خدابنده الجایتو از اسلام سنی به شیعه گرویده باشند.[۲۲]
هزارهها در زمان حکومت شاه عباس صفوی به دین اسلام شیعی گرویدند. برخی نیز موافق نیستند، مثلًا علی اکبر تشدید دربارهٔ قدمت تشیع در کوهستان غور مینویسد: «مرکز شیعیان غیور یا مسلمین غور اولین تمرکز شیعه در بلاد غور بودهاست. زیرا بین سالهای ۳۵ تا ۴۰ هجری مسلمان شدهاند و در زمان خلافت علی بن ابیطالب، جعده بن خبیره المخزومی که خواهرزاده علی بن ابیطالب بود، از طرف وی به حکومت خراسان منصوب شد. به خاطر رفتار شایسته جعده، مردم غور داوطلبانه به علی بن ابیطالب محبت میورزیدند. امرای غور که وضع را کاملاً انسانی مییابند، بدون جنگ سر بر خط فرمان علی بن ابیطالب گذارده به دین اسلام گرویدند. به پیشنهاد جعده، علی بن ابیطالب فرمان حکومت سرزمین غور را به خاندان ((شنسب)) که امرای قبلی آن سامان بودند صادر کرد و این فرماننامه قرنها در آن خانواده محفوظ بود و مایهٔ افتخار و مباهات آن دودمان به شمار میآمد.»[۲۳]
نژاد
این بخش نوشتار نیازمند گسترش است.
عمدتاً مردم هزاره آمیختهای از نژاد شرقی و نژاد غربی هستند.[۲۴][۲۵][۲۶] این در حالی است که یافت شده است که یک سوم تا نیمی از کروموزومهای آنان متعلق به آسیای شرق است.[۲۷]
پیشینه
یک مرد هزاره
مورخین عرب و خراسان هزارهجات را به نامهای غرجستان – غرج الشار – گرستان یاد کردهاند و حدود چهارگانه آن را از جانب غرب به هرات و بادغیس و از طرف شرق به کابل – از سمت شمال به جوزجان و از سوی جنوب به غزنی پیوست دانستهاند. به قول ابن حوقل تاریخدان عرب غرجستان کشوری بزرگی بودهاست که موسوم به مملکت غرجه یاد شدهاست. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزارهجات به نام غرجستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود و شامل غور – بامیان و غزنی میشد.
عبدالاحمد جاوید استاد دانشگاه در یکی از مقالههایش تحت عنوان بحثی پیرامون اقوام و طوایف افغانستان مینویسد:
طوری که دیدیم سرزمین خلج نزدیک کابل و غزنی بودهاست و خلجها درهمین حدود میزیستند و هنوز در زمین داور علاقهای به نام خلج معروف است. اما در اینکه تلفظ صحیح به فتح دوم است یا سکون آن اختلاف است. این کلمه هنوز در هند و افغانستان با سکون دوم و و در ایران به فتح دوم تلفظ میگردد. اصطخری, ابن حوقل و یاقوت حموی چنانکه دیدیم حرف دوم را ساکن ضبط کردهاند و اما منینی حرف اول و دوم را به فتحه نوشته و به گمان اغلب به سکون دوم درستتر مینماید. خاصه اگر بپذیریم که کلمه غلجی همان خلجی است و ریشه آن را از غرچ بدانیم. اما بنابر عقیده بعضی اگر آن را از شکل ترکی قلچ تصور کنیم تلفظ آن با فتح دوم خواهد بود. (۲۳) عقیده بر این است که این کلمه ترکی نبوده خاصه با قلج ترکی ارتباطی ندارد و غالباً کلمه خلج شکل دیگر غرچ است. کلمه غرچه در ادبیات فارسی دری بمعنای کوهی مقابل روستایی آمده و از لحاظ اتساع معنی بمعنای ساده و ابله نیز به کار رفتهاست. چنانچه درین دو بیت:
صد و اند ساله یکی مرد غرچه چرا شصت و سه زیست این مرد تازی
بفریبد دلت بهر سخنی روستایی و غرچه را مانی
ناصر خسرو در یکجا گوید:
استاده بدی به بامیان شیری بنشسته به عز، در بشین، شاری
در توضیح شیر بامیان نوشتهاند:
«شیر ملک آنجاست چنانکه ملک ختلان را نیز شیر ختلان یا ختلان خدا یا
ختلان شاه گفتندی و شار عنوان ملک غوریا غرش یا غرستان یا: غرستان به تلفظ اوستایی غرستانه و فردوسی غرچکان.
چنانکه گوید:
یا غرجیستان ویا غرچستان.
فرخی گوید:
سپهبد سپه شاه شرق ابو منصور فراتکین دوانی امیر غرجستان
سیاسی است مراو را که در ولایت آن پلنگ رفت نیارد مگر گشاده دهان
درین دیار بهنگام شار چندین بار پلنگوار نمودند غرچکان عصیان
فردوسی در یک مصراع از شاهنامه میسراید:
شه غرچکان بود بر سان شیر کجا ژنده پیل، آوریدی به زیر
قرن بیستم
عبدالعلی مزاری از رهبران جهادی هزاره
در قرن بیستم میلادی هزارهها به عنوان شهروندان درجه دوم کشور در افغانستان به حساب میامدند و گاهی حتی به عنوان برده با انها از طرف دولت مرکزی رفتار میشد. بعد از کودتای سال ۱۹۷۸که درپی آن گروه کمونیستی خلق به قدرت رسید، کمکم هزارهها برای برابری حق شهروندی خود نسبت به دیگر شهروندان افغانستان شروع به انجام کارهای سیاسی کردند و رهبران هزاره مانند؛ عبدالعلی مزاری حزبهای سیاسی خود را بنیانگذاری کردند. بعد از خروج ارتش سرخ از افغانستان وپایان حکومت کمونیستی با مرگ دکتر نجیب الله افغانستان وارد جنگ داخلی شد. هزارهها با ساختن حزب وحدت سعی در حفظ قدرت سیاسی خود کردند؛ در سیاست جدید حزب، دیگر مذهب جایی اصلی خود را نداشت و بیشتر کوشیده میشد تا از تمام قوای هزاره یک انسجام کلی بسازد.[۲۸]
قرن بیست ویکم
با ورود نیروهای اثتلاف به افغانستان در سال ۲۰۰۱ حکومت طالبان سقوط کرد. قانون اساسی جدید ورود همه شهروندان افغانستان را به نظام حکومت اجازه میدهد؛ از همین رو هزارهها توانستند ۲۰ درصد از کرسیهای پارلمان افغانستان را در انتخابات ۲۰۱۱ از آن خود کنند.[۲۹] با گفته السنادرو مونسوتی استاد دانشگاه حقوق بینالملل در ژنو؛ این حرکت سیاسی مورد انتقاد سیاست مداران پشتون شدهاست.[۳۰] با وجود قوانین جدید که بر اساس آن حقوق همه شهروندان را یکسان میداند؛ اما هنوز هم حرکات نژاد پرستانهای علیه این مردم در افغانستان و پاکستان صورت میگیرد. در سال ۲۰۰۷ قبایل کوچی، با حمله به روستاهای هزارگی باعث آوره شدن هزاران تن از هزارهها شده و دهها نفر هر ساله در پی حملات انان کشته میشوند. سازمانهای غیر دولتی (ngo) با گزارشی بر بدتر شدن وضعیت حقوق شهروندی هزارهها و حملات نژاد پرستانه علیه آنها هشدار دادهاند.[۳۱]
ایران بسیار به ندرت با هزارههای مهاجر از افغانستان و پاکستان مانند شهروندان ایرانی رفتار نموده و پس از حضور نیروهای ناتو در افغانستان و شدت گرفتن حملات جنگجویان سلفی به ایشان خصوصاً در پاکستان، ایران با وجود کمبود فضای آموزشی برای شهروندان خود، به هزارهها اجازه تحصیلات عالی در دانشگاهها را با شرایط نابرابر با ایرانیان دادهاست..[۳۲]
نویسندگان معروف
بصیراحمد دولتآبادی
کامران میرهزار
محمد جواد خاوری
حفیظ الله شریعتی
محمدامین زواری
محمد حسین محمدی
بصیر آهنگ
چهرههای سرشناس افراد زنده
محقق کابلی مرجع تقلید شیعیان جهان[۳۳]
محمداسحاق فیاض مرجع تقلید شیعیان جهان[۳۴]
محمد هاشم صالحی عالمان شیعه شیعیان جهان[۳۵]
سیما سمر فعال حقوق بشر[۳۶]
حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و رئیس کمیسیون عدلی و قضایی ولسی جرگه[۳۷]
محمدکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان و معاون رئیس جمهوری اسلامی افغانستان[۳۸]
رمضان بشردوست فعال سیاسی و وکیل در ولسی جرگه[۳۹]
محمد اکبری رهبر عضو حزب وحدت و نماینده در مجلس افغانستان[نیازمند منبع]
ورزشکاران
روحالله نیکپا مدال برنز المپیک لندن ۲۰۱۲ مدال برنز المپیک پکن ۲۰۰۸ در رشته تکواندو
امیرحسین حسینی استاد بزرگ موی تای رئیس و بنیانگذار فدارسیون موی تای در افغانستان، عضو هیئت رهبری فدراسیون آسیایی موی تای[نیازمند منبع]
محمدعیسی احمدی دبیرکل فدارسیون وعضو بورد اجرایی سازمان جهانی موی تای[نیازمند منبع]
محمد حسین صادقی معاون اداری مدرس ارشد فدراسیون ملی موی تای[نیازمند منبع]
محمد داود حیدری سرمربی و مدیر اجرایی فدراسیون ملی موی تای[نیازمند منبع]
عبدالجمیل محمدی معاون اداری فدراسیون[نیازمند منبع]
محمد طاهر احمدی داور آسیایی و مسئول کمیته داوران فدراسیون ملی موی تای[نیازمند منبع]
امیر حسین حیدری پر افتخار ترین ورزشکار افغانستان و بهترین مربی جهان در سال2012
منبع : ویکی پدیا