نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: امشبی را شه دین در حرمش مهمان است... را چه کسی سروده است؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض امشبی را شه دین در حرمش مهمان است... را چه کسی سروده است؟




    مکن ای صبح طلوع



    شاید کمتر کسی بداند شعر امشبی را شه دین در حرمش مهمان است...که سالیان است شب عاشورا در هیئات میخوانیم از پدر آیه الله العظمی بهجت یعنی مرحوم کربلایی محمود بهجت ،که در اینجا شعر را به صورت کامل قرار داده ایم.








    متن کامل شعر مکن ای صبح طلوع

    شب وصل است و تبِ دلبری جانان است
    ساغر وصل لبالب به لب مستان است
    در نظر بازیشان اهل نظر حیران است
    گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است
    چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


    «یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟
    یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟»
    «یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟»
    «عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!»
    یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



    «چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید؟
    «چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟»
    چه پیامی است؟ چرا موج گمان می آید؟
    چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آید؟
    چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست
    شاه بنشسته، بر او حلقة یاران الست
    «پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست»
    چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست
    خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود
    «مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود»
    «عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود»
    «خم می بود که خون در دل و پا در گل بود»
    ساغر سرخ شهادت به کف مستان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    این حسین است که عالم همه دیوانة اوست
    او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست
    شرف میکده از مستی پیمانة اوست
    هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست
    حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    قل هوالله بزاید زلبش، رمز احد
    لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد
    این تمنا ز احد در دل او رفته زحد:
    می وصلی بچشان - تا در زندان ابد
    بشکنم - از خم وحدت که چنین جوشان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند:
    «چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند»
    «فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند»
    که نماندست ره عشق مگر گامی چند
    در بلائیم ولی عشق بلا گردان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-11-2014 در ساعت 21:42
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    امشب است آنکه «ملایک در میخانه زدند
    گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»
    «با من راه نشین باده مستانه زدند»
    «قرعه فال به نام من دیوانه زدند»
    یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع





    هان که گوی فلک صدق به چوگان من است
    ساحت کون و مکان عرصه میدان من است
    دیدة فتح ابد عاشق جولان من است
    هر چه در عالم امر است به فرمان من است
    پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    «هان و هان ناقة حقیم» مجوئید حیَل
    «تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل»
    «پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟»
    «کار حق کن فیکون است نه موقوف علل»
    بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم
    «قطع این مرحله با مرغ سلیمان» بکنم
    حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم
    «آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم
    عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-11-2014 در ساعت 21:41
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    «نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
    تا همه صومعه داران پی کاری گیرند»
    و به تاریکی شب ره به کناری گیرند
    صادقان زآینة صدق، غباری گیرند
    صحنة مشهد ما صحن نگارستان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    گفت عباس که: من از سر جان برخیزم
    از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم»
    «از سر خواجگی کون و مکان برخیزم»
    من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم»
    این چه روح است و کرامت که در این یاران است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع






    در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب
    «داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب»
    گفتی از یادِ پریشانی طفلان، زینب
    داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب»
    این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    ظهر فردا، قد رعنای حسین است کمان
    باز جوید شه بی یار ز عباس نشان
    ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان
    «که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»
    قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند:
    صبر از این بیش ندارم، چکنم تا کی و چند؟
    جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند
    بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند
    دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 03-11-2014 در ساعت 21:39
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,884
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    «او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»
    «سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست»
    نفس «همت پاکان دو عالم با اوست»
    زخم شمشیر و سنان چیست؟ «که مرهم با اوست»
    پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع





    شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان
    در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان
    پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان
    «که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟»
    جگر رود فرات از تف او سوزان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع





    او که دربانی میخانه فراوان کرده است
    نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است
    اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است
    چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است
    در دل حادثه مجموعِ پریشانان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع




    یارب این شام سیه را به جلالی دریاب
    بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب
    «تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب»
    جشن دامادی جان را به جمالی دریاب
    که عروسِ شرف از شوق حنابندان است
    امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
    ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
    مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض








    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi