صفحه 2 از 7 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 62

موضوع: طفل یتیمی ز حسین گم شده ساربان ...{غروب غریبان عاشورا}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    زیر نور ماهتاب ، کاروان در التهاب
    آسمان به رنگ خون ، کوفیان به رنگ خواب

    یادگار مشک ها صد پیاله تشنگی
    ابرهای سوخته ، قصه گوی بخل آب

    در طواف محملی شور می زند دلی
    در حصار نیزه ها ، دختری در اضطراب

    های هایِ خواهری ، لای لایِ مادری
    دشت پر شد از نوا ، وای از دلِ رباب

    سوره ای به رویِ دشت پایمال اسب هاست
    آیه آیه اش کسی از تبار نورِ ناب

    همترانه با نسیم ، خانه اش به دوش باد
    رویِ نیزه ای رهاست ، گیسوان آفتاب

    بر بهار غنچه ها سیلی خزان زدند
    تازیانه های مرگ ، شمرهای بی نقاب

    مثلِ غربت امام ، اَلامان ز شهر شام
    در نماز شام من ، ماهتاب من بتاب

    باز در هوایِ تو پَرسه می زند دلم
    باز می بری مرا تا سوال بی جواب

    بیت بیتِ دفترم بویِ کربلا گرفت
    ای کلام سرخ تو شعرِ سبزِ هر کتاب



    عبدالرحیم سعیدی راد


    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    زين العابدين (ع)ـ اين زيباترين اسير نيايش ـ دوشادوش زبان شهادت ـ زينب ـ از قتل عام قبيله عاشورا باز مي آيد:

    كربلا كربلا، در واژه ها، ريخته

    و عاشورا عاشورا، به لهجه ي دعا، در آويخته!...

    تولّد عاشورا در برابر چشمانش بود كه اتفاق اُفتاد ـ و "ذبح عظيم"، از همان نقطه اي كه او نيز ايستاده بود، جريان يافت.

    دردا كه درد نيست!

    و گرنه "زبور آل محمّد(ص) " اين همه، خاك نمي خورد.... اگر "فهميده" بودم صحيفه سجّاديه ـ اين زبان زين العابدين ـ را، مي توانستم فهميد! ...

    همان كه در زيباترين طرز سعادت، فراگرفتن "نظم شهادت" را، دست به دعا بر مي دارد:

    حَمْداً نَسْعَدُ بهِ في السّعَداءِ مِنْ اَوْليائهِ، وَ نَصيرُ بهِ في نَظم الشُهَداءِ بسُيُوفِ اَعْدائهِ! ...*

    و دلش را، براي خدا، چندان مي گويدكه خاك نيز بشنود.

    امّا، پنهان نبايد كرد كه راز و نياز عاشورا ـ قرآن صاعد و زبور آل محمّد (ص) ـ در ميانه ي ما هنوز هم تنهاست...

    * صحيفه سجّاديه، دعاي يكُم





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 12-11-2014 در ساعت 15:20
    امضاء



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پرستار كربلا، رسول خون برادر

    پيش از زينب هيچ خواهرى را نديده بودند كه رسول خون برادر باشد! زينب، كربلا را در آغوش كشيد؛ و عاشورا را بر شانه نشاند... در سلوك اسارت، همه جا را، زير پا گذاشت و به دنيا آموخت كه چگونه مى شود پاى برجا ماند و ذليل نشد!

    "شهادت" در "اسارت" بود كه به راه افتاد، انتشار يافت و همه جائى شد!... اگر اسارت نبود دست شهادت به جائى نمى رسيد. اگر شانه هاى اسارت خواهر نبود، كوله بار شهادت برادر بر زمين مى ماند!

    اگر "زينب" نبود ديوارهاى دنياى دين نما را، كه پس مى زد؟ كوفه را، كه بيدار مى كرد؟ شام را، كه روشن مى ساخت؟ و خواب و خيال و خميازه هاى مردم را، چه كسى مى شكست؟ اگر زينب، كربلا و عاشورا را ـ با خويش ـ به سير اسارت نمى برد، چگونه جغرافياى خاك "كربلا" مى شد و تاريخ زمين"عاشورا"؟

    يك تن بايد باشد كه پيكر پرخون كربلا را اُفتان و خيزان، بر دوش كشد و با خويش به پشت جبهه آورد، و همه جاىْ را جبهه سازد! بوى كربلا و رنگ عاشورا را برافشاند و برانگيزد...
    كسى بايد باشد كه نامردى "ابن زياد"، دنيازدگى "ابن سعد" و بى دينى "يزيد" را بگويد و برملا سازد...

    يكى بايد باشد كه نگذارد كربلا را زنده بگور كنند

    و زينب، همان يك تن است.








    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 12-11-2014 در ساعت 15:22
    امضاء



  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    آن سو تمام خیمه ها آزاد و آباد
    این سو تمام خیمه ها غرق شرار است


    آن سو تن پاک شهیدان خون فشان است
    این سو همه چشم یتیمان اشکبار است


    آن سو تمام چشم ها زیورشناسند
    این سو تمام گوش ها بی گوشواره است


    یک سو یتیمی می دود آتش به دامان
    یک سو یتیمی گمشده در کارزار است

    یک سو همه گل ها به زیر تازیانه
    یک سو به زیر بوته ها مخفی شکار است


    آن سو جنون است و سرور و پایکوبی
    این سو فضای خیمه ها پر اضطرار است


    آن سو قساوت را حلال اعلام کردند
    این سو سخاوت هر طرف در انتظار است


    شام غریبان است و مهدی سوگوار است
    سر در گریبان است و جان ها بی قرار است




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 24-10-2015 در ساعت 17:01
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 10-10-2016 در ساعت 10:44
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین
    عالم هستی شده سر در گریبان حسین


    آفرینش از صدای واحسینا پر شده
    گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین


    ماه! خاکسترنشین شو، آسمان، با من بسوز
    کز تنورآید به گوشم صوت قرآن حسین


    شعله آتش بر آید از دل آب فرات
    خونْجگر دریاست، بر لب‌های عطشان حسین


    مهر، از دریای خون بگذشته و کرده غروب
    ماه، تابد از فلک بر جسم عریان حسین


    نیزه‌ها شمشیرها کردند جسمش چاک‌چاک
    اسب‌ها دیگر چه می‌خواهند از جان حسین


    نیست آثاری دگر از بوسۀ خون خدا
    جای سیلی مانده بر رخسار طفلان حسین


    همسر خولی نگه کن بر روی خاک تنور
    اشک غربت می‌چکد از چشم‌گریان حسین


    باغبان وحی، کو؟ تا بنگرد یک نیمْروز
    گشته پرپر، این‌همه گل از گلستان حسین


    آتش از روز ولادت در درونش ریختند
    «میثم» دلسوخته شد مرثیه‌خوان حسین


    غلامرضا سازگار







    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    شام غریبان و حضرت زینب علیها السلام


    یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا .

    کنار گودال زهرا تنها نشسته

    آمده مادر با پهلوی شکسته

    دامن طفلی گرفته آتش امشب

    پروردگارا برس به داد زینب

    زینب را دیگر شکسته شد پر وبال

    سینه زنان آمده کنار گودال

    یا حجت بن الحسن ( عج ) بنما نظاره

    جسم هفتاد و دو تن شد پاره پاره


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    این اشک های سرخ که نم نم نشسته اند
    بر چهره ها به گونه ی شبنم نشسته اند

    آیینه ها از آه دل من مکدّرند
    آینه ها به آه دمادم نشسته اند

    این جا مدینه نیست، ولی مانده ام چرا
    دیوارهای کوچه به ماتم نشسته اند؟

    این جا نسیم کرب و بلا می وزد هنوز
    مردم به زیر سایه ی پرچمن نشسته اند

    در هر کجا که شام غریبان گرفته اند
    زهرا و ساره، هاجر و مریم نشسته اند

    بر گرد شمع شام غریبان نگاه کن!
    پروانه هاچگونه به ماتم نشسته اند؟



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    طفل صغیری ز حسین گم شده، ساربان
    قامت زینب ز اَلَم خم شده، ساربان

    شام غریبان حسین امشب است
    ای خدا، ای خدا
    ***
    زینب غمدیده به غم مبتلا، با نوا
    بود گرفتارِ کفِ اشقیا، از جفا

    جمله یتیمان به بغل داده جان، از وفا
    غم سرِ غم آمده افزون شده، ساربان
    ***
    گفت که ای خواهر محزون زار، بی‌قرار
    از غم عباس تویی داغدار، اشک‌بار

    محنت عالم شده بر ما دچار، این دیار
    کودک زارم سوی هامون شده، ساربان
    ***
    شب شده عالم همه خوف از سپاه، دین تباه
    طفلک نالان به دل پر زآه، بی‌پناه

    رو سوی هامون شده با سوز و آه،بی‌گناه
    درد یتیمیش فراوان شده، ساربان
    ***
    گر کُند از من شهِ بی‌کس سؤال، زین مقال
    خواهر محزونه ام ای خوش‌خصال، باکمال

    خوش شده ای حافظ طفلان به حال، در مآل
    طفلکم از هجر پریشان شده،ساربان








    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 12-10-2016 در ساعت 19:16
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,767
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    «قصه کربلا»

    دردلم سوزیست برپا گشته قلبم بی قرار
    داستانی را شنیدم در سکوت واضطرار

    داستانی آسمانی پرزحکمت های ناب
    داستانی که سرآغازش شده یک جرعه آب

    قصه یک پادشاه با لشکری بی سر پناه
    لشکری محکوم گشته با شبیخون نیمه راه

    پادشاهی بی قرین از روز اول تا کنون
    یک معلم کو پیامش درس حق با خط خون

    قصه یک پهلوان با کوله باری ازادب
    شرم از اهل حرم مخفی شدن درسوز و تب

    قصه یک خواهروتکرار در غم پروری
    پادشه هم داشت از او انتظار مادری

    قصه یک نوجوان کو ختم آمال پدر
    در نبودش محو شد آن یال و کوپال پدر

    قصه مادر که دشمن داغ بر قلبش زده
    شیون طفل صغیرش هستی اش آتش زده

    قصه یک دختر و دوری ز آغوش پدر
    وای از آن دم که دید او جسم بیهوش پدر

    قصه نوزاد آن کوچکترین مهمان دشت
    کرد ثابت قاتلش اوج پلیدی و پلشت

    قصه یک کاروان با اشترانی بی جهاز
    با وجود صد خطر لبیک با آغوش باز

    قصه یک سرزمین کز تشنگی بی تاب شد
    تا که از خونابه اهل حرم سیراب شد

    قصه اسب سپیدی پرزآثار خدنگ
    پادشه را چون سپرمی بود درمیدان جنگ

    قصه یک مشک کوچک ساقی و صدها امید
    گوییا صد قلب دردستان ساقی می تپید

    قصه از گرمای دشت،گرم چون آتشکده
    خیمه اهل ولا را اهرمن آتش زده

    قصه دژخیم دون با نیزه هایی دردودست
    بویی ازانسانیت هیهات از این خلق پست

    قصه رود روان باصد تلاطم آرزو
    یک فرات بی رمق دیگر ندارد آبرو

    قصه ها خالی ز مضمون درپس این ماجرا
    قصه خود از قصگی افتاد اندر کربلا

    (حسن باقری)





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 7 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi