صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 62 , از مجموع 62

موضوع: طفل یتیمی ز حسین گم شده ساربان ...{غروب غریبان عاشورا}

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,769
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین
    عالم هستی شده سر در گریبان حسین

    آفرینش از صدای واحسینا پر شده
    گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین

    ماه! خاکسترنشین شو، آسمان، با من بسوز
    کز تنورآید به گوشم صوت قرآن حسین

    شعله آتش بر آید از دل آب فرات
    خونْجگر دریاست، بر لب‌های عطشان حسین

    مهر، از دریای خون بگذشته و کرده غروب
    ماه، تابد از فلک بر جسم عریان حسین

    نیزه‌ها شمشیرها کردند جسمش چاک‌چاک
    اسب‌ها دیگر چه می‌خواهند از جان حسین

    نیست آثاری دگر از بوسۀ خون خدا
    جای سیلی مانده بر رخسار طفلان حسین

    همسر خولی نگه کن بر روی خاک تنور
    اشک غربت می‌چکد از چشم‌گریان حسین

    باغبان وحی، کو؟ تا بنگرد یک نیمْروز
    گشته پرپر، این‌همه گل از گلستان حسین

    آتش از روز ولادت در درونش ریختند
    «میثم» دلسوخته شد مرثیه‌خوان حسین

    غلامرضا سازگار





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,769
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    دختر دردی‌کش جام الست
    بود از شوق لقای دوست، مست

    در طبق، هستیّ آن دردانه بود
    رأس بابا، شمع و او، پروانه بود

    چون صدف، لعل لبش را باز کرد
    با پدر این‌سان سخن آغاز کرد:

    ای پدر! شادم که در بر آمدی
    چون نبودت پا تو با سر آمدی

    غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
    از سبوی دیده، آبت می‌دهم

    گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
    از وفای عمّه ممنونم، پدر!

    این بگفت و سر به آغوشش گرفت
    بوسه از لعل لب نوشش گرفت

    لب به لب‌هایش نهاد و برنداشت
    مرگ او را هیچ کس باور نداشت











    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi