صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35

موضوع: سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم * اشعاری در رثای امام سجاد(ع) *

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,749
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    قسمت این بود بال و پر نزنی
    مرد بیمار خیمه ها باشی
    حکمت این بود روی نی نروی
    راوی رنج نینوا باشی


    چقدر گریه کردی آقاجان
    مژه هایت به زحمت افتادند
    قمری قطعه قطعه را دیدی
    ناله هایت به لکنت افتادند

    سربریدند پیش چشمانت
    دشتی از لاله و اقاقی را
    پس گرفتید از یزید آخر
    علم با شکوه ساقی را !؟


    کربلا خاطرات تلخی داشت
    ساربان را نمی بری از یاد
    تا قیام ِ قیامت آقاجان
    خیزران را نمی بری از یاد

    خون این باغ، گردن ِ پاییز
    یاس همرنگ ارغوان می شد
    چه خبر بود دور ِ طشت طلا
    عمه ات داشت نصف ِ جان می شد


    کاش مادر تو را نمی زایید!
    گله از دست ِ زندگی داری
    دیدن آب ، آتشت می زد
    دل خونی ز تشنگی داری

    تا نگاهت به دشنه ای می خورد
    جگرت درد می گرفت آقا
    تا جوانی رشید می دیدی
    کمرت درد می گرفت آقا


    جمل شام پیش ِ رویت بود
    خطبه ات تیغ ذوالفقارت بود
    «السلام علیک یا عطشان»
    ذکر لبهای روضه دارت بود

    پدرت خواند از سر نیزه
    تا ببینند اهل قرآنی اید
    عاقبت کاخ شام ثابت کرد
    که شما مردمی مسلمانی اید


    سوخت عمامه ات، بمیرم من
    سوختن ارث ِ مادری شماست
    گرچه در بندی از تو می ترسند
    علتش خوی ِ حیدری شماست

    خون خورشید در رگت جاری
    از بنی هاشمی، یلی هستی
    دستهای تو را به هم بستند
    هرچه باشد توهم علی هستی


    کاش می مُردم و نمی خواندم
    سر بازارها تو را بردند
    نیزه داران عبای دوشت را
    جای سوغات کربلا بردند




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,749
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند
    بند بند من افتاده ز پا را سوزاند

    آسمان تار شده و جرعه ی آبی این زهر
    پاره های جگر غرق بلا را سوزاند


    سینه ام بود حسینیه ی غمهای حسین
    یاد آن خاطره ها بیت عزا را سوزاند

    من نه امروز که در کربوبلا جان دادم
    از همان روز که آتش همه جا را سوزاند

    با همان تیر که در حنجره ای ترد و سفید
    تارهای عطش آلود صدا را سوزاند

    از همان لحظه که می سوختم و می دیدم
    تازیانه همه ی پیکر ما را سوزاند

    خیمه ای شعله ور افتاد زمین و ناگاه
    چادر دختری از جنس حیا را سوزاند

    وای از آن بزم که در پیش اسیران حرم
    خیزران هم لب و هم طشت طلا را سوزاند


    دیدم آتش ز سر بام به سرها می ریخت
    گیسوان به سر نیزه رها را سوزاند

    شاعر:حسن لطفی






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی
    با چشم های پر ستاره گریه می کردی

    دل های نزدیکانتان که جای خود دارد
    که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی


    در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت
    تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی

    با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو
    بانگ اذان از هر مناره گریه می کردی


    در کوچه و بازار می دیدی اگر بین
    آغوش مادر شیرخواره گریه می کردی

    در خواب اگر می رفت پیشت طفل سیرابی
    با هر تکان گاهواره گریه می کردی


    جایی که ننوشته است اما خوب می دانم
    با دیدن هر گوشواره گریه می کردی

    محمد رسولی





    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    كاش ما هم كبوترت بودیم
    آستان بوس محضرت بودیم

    كاش با بال های خاكی مان
    لااقل سایه گسترت بودیم

    كاش ما هم به درد می خوردیم
    فرش قبر مطهرت بودیم

    كاش می سوختیم از این غربت
    شمع بالای بسترت بودیم


    كاش می شد كه محرمت بودیم
    عاشقانه ابوذرت بودیم

    كاش در كوچه ی بنی هاشم
    پیش مرگان مادرت بودیم

    كاش ماه محرمی آقا
    یك دهه پای منبرت بودیم

    كاش می شد كه گریه كن های
    روضه ی تیغ و حنجرت بودیم

    كاش می شد كه سینه زن های
    نوحه ی گریه آورت بودیم

    كاش در روز تشنگی- محشر-
    باده نوشان ساغرت بودیم

    در قیامت به گریه می گوییم:
    كاش...ای كاش..نوكرت بودیم


    شاعر : وحید قاسمی


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,749
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اى زمین و آسمان‎ها، سوگوار غُربتت
    آفتاب صبحدم، سنگ مزار غربتت

    بر جبین فصل‎ها، هر یك نشان داغ توست
    اى گریبان خزان چاك، از بهار غربتت


    یك بقیع اندوه و ماتم، یك مدینه اشك و خون
    سینه‎هامان یك به یك، آینه‎دار غربتت

    پاك شد آینه از زنگ، اى تماشایى‎ترین!
    شستشو دادیم دل را، با غبار غربتت


    شب سیه‎پوش، از غم و اندوه بى پایان توست
    شرمگین خورشید، از شب‎هاى تار غربتت

    اى بقیعت عاشقان را كعبه عشق و امید
    سینه چاكیم از غم تو، بى قرار غربتت


    شهر یثرب، داغدار خاطرات رنج توست
    خم شده پشت مدینه، زیر بار غربتت

    مى‎تپد دل‎هاى عاشق، در هواى نام تو
    با غمى خو كرده هر یك، در كنار غربتت


    كاش مى‎شد، روشناى تربت پاك تو بود
    چلچراغ اشك ما، در شام تار غربتت

    دایره در دایره پژواكى از اندوه توست
    هیچ داغى نیست بیرون، از مدار غربتت


    دامن اشكى فراهم داشتم، یك سینه آه
    ریختم در پاى تو، كردم نثار غربتت

    آشناى زخم دل‎ها، غربت معصوم توست
    من دلى دارم پریشان، از تبار غربتت








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi