صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 71

موضوع: تاريخ اسلام از منظر قرآن

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تخلف ناپذيرى سنتها

    يكى از ويژگى هاى خاص سنتهاى الهى كه همواره بايد مورد توجه باشد، تخلف ناپذيرى و حتميت وقوع آنهاست . همان گونه كه قوانين طبيعى استثناپذير نيست ، سنتهاى تاريخ نيز تخلف نمى پذيرد و همان گونه كه مثلا جاذبه زمين يا قوانين نور و يا خواص فيزيكى و شيميايى و حتى مكانيكى اشيا در محدوده زمان و مكان خاصى قرار نمى گيرد و هميشه و همه جا جارى است ، سنتهاى الهى نيز از چنين خاصيتى برخوردار است . اين سنتها از مقوله علت و معلول است و قانون عليت هرگز استثناپذير نيست ! بنابراين روا نيست كه هيچ قوم و ملتى خود را نسبت به اقوام ديگر برتر دانسته ، بپندارد كه آنان از سنتهاى الهى در امانند؛ چنانكه قوم يهود به همين پندار نادرست گرفتار آمدند:
    وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُون(12)
    و گفتند: ((جز روزهايى چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسيد)) بگو: ((مگر پيمانى از خدا گرفته ايد؟ - كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد - يا آنچه را نمى دانيد به دروغ به خدا نسبت مى دهيد؟))
    در بعضى از آيات قرآن از تاريخ و تجربه هاى بشرى فراتر مى رود و به ابتداى آفرينش جهان اشاره مى كند و انسان را به تفكر درباره ابتداى آفرينش و بازگشت آن فرا مى خواند، كه اين خود يك نوع سنت تخلف ناپذير است :
    أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسيرٌ(13)
    آيا نديده اند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مى كند سپس آن را باز مى گرداند؟ در حقيقت اين [كار] بر خدا آسان است .
    براى فهم و درك درست مساءله ((سنن )) و تخلف ناپذيرى و حتمى بودن آن ، قرآن همواره به مطالعه دقيق نمونه هاى تاريخى آن دعوت مى كند:
    فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ في ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(14)
    و اين [هم ] خانه هاى خالى آنهاست به [سزاى ] بيدادى كه كرده اند. قطعا در اين [كيفر] براى مردمى كه مى دانند عبرتى خواهد بود.
    فصل دوم : جاهليت ، ابعاد و نشانه ها....



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تخلف ناپذيرى سنتها

    يكى از ويژگى هاى خاص سنتهاى الهى كه همواره بايد مورد توجه باشد، تخلف ناپذيرى و حتميت وقوع آنهاست . همان گونه كه قوانين طبيعى استثناپذير نيست ، سنتهاى تاريخ نيز تخلف نمى پذيرد و همان گونه كه مثلا جاذبه زمين يا قوانين نور و يا خواص فيزيكى و شيميايى و حتى مكانيكى اشيا در محدوده زمان و مكان خاصى قرار نمى گيرد و هميشه و همه جا جارى است ، سنتهاى الهى نيز از چنين خاصيتى برخوردار است . اين سنتها از مقوله علت و معلول است و قانون عليت هرگز استثناپذير نيست ! بنابراين روا نيست كه هيچ قوم و ملتى خود را نسبت به اقوام ديگر برتر دانسته ، بپندارد كه آنان از سنتهاى الهى در امانند؛ چنانكه قوم يهود به همين پندار نادرست گرفتار آمدند:
    وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُون(12)
    و گفتند: ((جز روزهايى چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسيد)) بگو: ((مگر پيمانى از خدا گرفته ايد؟ - كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد - يا آنچه را نمى دانيد به دروغ به خدا نسبت مى دهيد؟))



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در بعضى از آيات قرآن از تاريخ و تجربه هاى بشرى فراتر مى رود و به ابتداى آفرينش جهان اشاره مى كند و انسان را به تفكر درباره ابتداى آفرينش و بازگشت آن فرا مى خواند، كه اين خود يك نوع سنت تخلف ناپذير است :
    أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسيرٌ(13)
    آيا نديده اند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مى كند سپس آن را باز مى گرداند؟ در حقيقت اين [كار] بر خدا آسان است .
    براى فهم و درك درست مساءله ((سنن )) و تخلف ناپذيرى و حتمى بودن آن ، قرآن همواره به مطالعه دقيق نمونه هاى تاريخى آن دعوت مى كند:
    فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ في ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(14)
    و اين [هم ] خانه هاى خالى آنهاست به [سزاى ] بيدادى كه كرده اند. قطعا در اين [كيفر] براى مردمى كه مى دانند عبرتى خواهد بود.


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فصل دوم : جاهليت ، ابعاد و نشانه ها

    براى درك بهتر تاريخ عصر نبوى و تقابل يا تعامل جامعه اى كه پيامبر اسلام در آن ظهور كرد، ضرورى است كه با ويژگى ها و آداب و سنن و ابعاد فكرى و فرهنگى و نظامهاى اجتماعى و سياسى آن جامعه آشنا شويم .
    قرآن تاءكيد مى كند كه اسلام در محيطى ظهور كرد كه مدتهاى طولانى پيامبرى در آن مبعوث نشده بود و مردم از دعوت و تبليغ پيامبران محروم بودند:
    أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ.(15)
    آيا مى گويند: ((آن را بربافته است ؟)) [نه چنين است ] بلكه آن حق و از جانب پروردگار توست ، تا مردمى را كه پيش از تو بيم دهنده اى براى آنان نيامده است هشدار دهى ، اميد كه راه يايند.
    وجود اين فاصله زمانى (دوران فَترَت ) باعث دورافتادن مردم از ارزشهاى الهى و دچارشدن آنها به انحرافات بسيار فكرى و عقيدتى شده بود؛ به گونه اى كه در ميان آنان انواع خرافات و كج انديشى ها و گمراهى ها پديد آمده بود. اميرمؤمنان على (ع) در اين باره مى فرمايد:
    أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوب (16)

    خداوند پيامبر اسلام (ص) را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پيامبران پيشين مدتها گذشته و ملتها در خواب عميقى فرو رفته و فساد جهان را فرا گرفته و كارهاى (زشت ) گسترش يافته بود و آتش جنگ زبانه مى كشيد.
    براى همين بود كه فرهنگ اعراب جاهلى آميزه اى از شرك و جهل و خرافات و جنگ و خونريزى بود.


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شرك و بت پرستى

    شايد بدترين نوع انحراف فكرى در عصر جاهلى شرك و بت پرستى (دورى از توحيد و خداشناسى ) بود. البته آنها در پرتو تعليمات حضرت ابراهيم (ع) و برخى از پيامبران پيشين ، در زواياى دل خود خدا را مى شناختند و او را آفريدگار جهان مى دانستند، ولى در عمل برخى از پديده هاى عالم مانند بتهاى دست ساخته را شريك خداوند مى دانستند و برايشان قربانى مى كردند.
    قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُون (17)
    بگو: ((كيست كه از آسمان و زمين به شما روزى مى دهد؟ يا كيست كه حاكم بر گوشها و ديدگان است ؟ و كيست كه زنده را از مرده بيرون مى آورد و مرده را از زنده خارج مى سازد؟ و كيست كه كارها را تدبير مى كند؟)) خواهند گفت : ((خدا)) پس بگو ((آيا پروا نمى كنيد؟))
    مشركان به نوعى جبر نيز قائل بودند و مى گفتند اگر شرك آنها گمراهى هم باشد از ناحيه خداست :

    سَيَقُولُ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتّى ذاقُوا بَأْسَنا(18)
    كسانى كه شرك آورده اند به زودى خواهند گفت : ((اگر خدا مى خواست نه ما و نه پدرانمان شرك نمى آورديم ، و چيزى را [خودسرانه ] تحريم نمى كرديم )) كسانى هم كه پيش از آنان بودند، همين گونه [پيامبران خود را ] تكذيب كردند تا عقوبت ما را چشيدند



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    علاوه بر اين آنها مى گفتند: ما بتها را عبادت مى كنيم تا ميان ما و خدا واسطه باشند و ما را به او نزديك كنند:
    وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى إِنَّ اللّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُون ..(19)
    و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته اند [به اين بهانه كه :] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند، نمى پرستيم ، البته خدا ميان آنان درباره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد...
    بت پرستى چنان در جامعه جاهلى رسوخ كرده بود(20) كه آنان در برابر دعوت پيامبر (ص) به يگانگى خدا آن را سخنى شگفت آور قلمداد كردند:

    أَ جَعَلَ الاْلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عُجاب (21)
    آيا خدايان [متعدد] را خداى واحد قرار داده ؟ اين واقعا چيز عجيبى است .


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خرافه ها و بدعتها

    منظور از خرافات ، آداب و سنن خاصى بود كه آنها بدون دليل دينى يا عقلى بدان باور داشتند و سخت به آنها پايبند بودند و منظور از بدعتها كارهايى بود كه به عنوان حكم الهى (فرمان خداى خدايان ) انجام مى دادند؛ در حالى كه خدا به آن فرمان نداده بود و آنها برهانى بر آن نداشتند.
    برخى از خرافات آنها از اين قرار است : مؤ ثر دانستن اجرام فلكى در مرگ و زندگى ، مراجعه به كاهنها و جادوگرها، آويختن استخوانهاى مرده بر بيماران ، فال بد زدن از پرواز پرندگان ، افروختن آتش براى طلب باران ، دفن شتر در كنار قبر اشراف ، گره زدن دو گياه براى كشف خيانت همسر.(22)

    خرافاتى كه مردم حجاز بدان گرفتار شده بودند، انديشه آنان را اسير اوهام و پندارهاى باطل كرده و تعهدهايى كه از ناحيه بدعتها براى خود ساخته بود، همچون بار سنگينى بر دوش آنان بود. گويا خود را با زنجيرهايى بسته و زندانى آنها شده بودند. قرآن كريم در پى بيان هدفهاى رسالت پيامبر (ص) مى فرمايد:

    يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِم ...(23)

    و از [دوش ] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است بر مى دارد...


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بدعتها درباره حيوانات
    عربهاى جاهلى درباره چارپايان احكام ويژه اى اجرا مى كردند و آن را حكم الهى درباره حيوانات مى دانستند؛ مانند اينكه برخى از حيوانات را نام گذارى مى كردند و براى آنها حكمى در نظر مى گرفتند. آنها ((بحيرة )) را شترى مى ناميدند كه پنج شكم زاييده بود و پنجمى نر بود. ((سائبه )) شترى بود كه صاحب آن نذر مى كرد كه اگر حاجتش ‍ روا شود او را آزاد كند. ((وصيله )) گوسفندى بود كه هفت شكم زاييده بود. ((حاميه )) شتر نرى بود كه از آن ده بار در تلقيح شتر استفاده شده بود.
    عرب جاهلى حيوانات يادشده را رها كرده ، از آنها استفاده نمى كردند. آنها آزادانه از هر چراگاه و آبى استفاده مى كردند. اين كار يكى به منظور تقرب به بتها و ديگرى براى قدردانى از آن حيوان انجام مى گرفت . آنان اين حكم را به خدا نسبت مى دادند؛ در حالى كه اين كار اسراف بود و باعث مى شد كه از نعمتهاى خدا استفاده نشود و حيوان نيز از حمايت بندگان محروم بماند.

    قرآن كريم در ردّ اين حكم و افترا به خدا مى فرمايد:
    ما جَعَلَ اللّهُ مِنْ بَحيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون (24)
    خدا [چيزهاى ممنوعى از قبيل :] بحيره و سائبه و وصيله و حام قرار نداده است . ولى كسانى كه كفر ورزيدند، بر خدا دروغ مى بندند و بيشترشان تعقّل نمى كنند.


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حكم ديگر درباره حيوانات و گاه كشتزارها اين بود كه گاهى خوردن از گوشت حيوانى و يا از محصول كشتزارى را مخصوص افراد ويژه اى مى شمردند و استفاده از آن را براى ديگران ممنوع مى دانستند و اين را به خدا نسبت مى دادند و حكم الهى ياد مى كردند:
    وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُون (25)
    و به زعم خودشان گفتند: ((اينها دامها و كشتزار[هاى ] ممنوع است ، كه جز كسى كه ما بخواهيم نبايد از آن بخورد، و دامهايى است كه [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است .)) و دامهايى [داشتند] كه [هنگام ذبح ] نام خدا را بر آن [ها] نمى بردند. به صرف افترا بر [خدا] به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مى بستند جزا مى دهد.



  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    عضو وفادار
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7209
    نوشته
    321
    تشکر
    1,128
    مورد تشکر
    784 در 291
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    آنها از حيوانات و كشتزارها سهمى را براى خدا و سهمى را براى بتها قرار مى دادند:
    وَ جَعَلُوا لِلّهِ مِمّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصيباً فَقالُوا هذا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَ ما كانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَك ائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُون (26)
    و [مشركان ] براى خدا از آنچه از كشت و دامها كه آفريده است سهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: ((اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما.)) پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمى رسيد، و[لى ] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مى رسيد. چه بد داورى مى كنند.


صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi