صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 26 , از مجموع 26

موضوع: خورشيد علم از شهر يثرب سر زد امشب ♥ اشعارولادت امام محمد باقر علیه السلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,804
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من
    پنجمین خورشید تا گل کرد در شب های من

    آیه ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان
    روشنی پاشید بر آیینه ی سیمای من

    فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق
    جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من

    عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین
    حضرت حق گفت: «او نوری ست با امضای من»

    وارث بوی بهشت است و خِرَد میراث اوست
    سیب شیرینی ست او از شاخه ی طوبای من

    قاف غیرت، بحر حیرت، کهکشان حکمت ست
    باقر نور است، بشنو از لبش آوای من

    فصل لبخند گل پنجم، امام باقرست
    پنجمین خورشید، زد لبخند بر دنیای من


    تشنه ی یک جلوه از خورشید سیمای توأم
    ای طلوع پنجمین! ای حجّت فردای من

    رضا اسماعیلی



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 06-03-2019 در ساعت 23:00
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,804
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم
    وآیینه دار طلعت خورشید پنجمم

    چون کشتی سپرده به توفان عنان خویش
    ازموج موج جذبه ی تو در تلاطمم

    آن شمع کوچکم که بیفروزیم اگر
    فخر است با چراغ قبولت به انجمم

    از آفتاب بیشترم با ولای تو
    آیینه ام، فروغ تو را در تجسمم

    حیران آن اسارت و آن غارتم هنوز
    باریک بین فاجعه ی آن تهاجمم

    آری سلام بر تو اماما! که می پرد
    از لب به یاد آن چه کشیدی تبسمم

    طفل چهارساله و طوفان کربلا؟
    حیران این تداعی ام و آن تالمم

    از آن ستم که سوخت در آن، خاندان تو
    هم بر تو عرضه می کنم اینک تظلمم

    گنج مراد خویش نجستم ز هیچکس
    الا تویی که مدح تو را در تکلمم

    هرچند لب به خنده گشایم برابرت
    ز اندوه تو نشسته به خون است مردمم

    ای علم را شکافته و رفته تا به عمق
    حیران آنچه یافتی از این تعلمم

    آن شاعرم که از سر ایثار عاشقم
    بر دوستیت و خصم تو را در تخاصمم




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    خواهم امشب باز شيدايى كنم
    از در رحمت تمنّايى كنم

    تا شوم دور از تمام هرچه زشت
    سير، در گلزار زيبايى كنم

    گرچه خوارم، دم ز گلها مى‏زنم
    ياد گل، ياد گل آرايى‏كنم

    مدت كوتاه عمر خويش را
    صرف خدمت نزد مولايى كنم

    از همين كوتاه خدمت، تاابد
    زندگى در لطف و آقايى كنم

    آمدم نوشم مى ‏از شير و رُطب
    بر در ميخانه ماه رجب


    اى رجب ميخانه حيدر تويى
    مِى تويى، باده تويى، ساغر تويى

    طعم تو گرديده احلى من عسل
    گوشه‏اى از وسعت كوثر تويى

    راه درك ليلةالقدر على
    بهر شيعه تا صف محشر تويى

    ماه شعبان بر تو كرده اقتدا
    باعث توفيق پيغمبر تويى


    مطلعت زيباترين روز خداست
    ميزبان حجت داور تويى

    حسن مطلع در تو باشد لطف يار
    شد رخ زيباى باقر آشكار

    او شعيب عترت پيغمبر است
    باقر درياى علم داور است

    مفتخر بر نام او هستيم ما
    اين كلام يك امام و رهبر است

    اول خير آخر خير اصل خير
    اين محمد، سفره دار كوثر است

    بى رواياتى كه از او آمده
    دين ما تا روز محشر ابتر است

    سائل علمش مراجع گشته اند
    وسعت علمش ز هركس برتر است

    او كه باشد بهترين مولاى من
    مادرش شد فاطمه بنت الحسن


    مادرش از فاطمه تصوير داشت
    دربرش آئينه تقدير داشت

    پاكتر از آب زمزم خُلق او
    رزق و سهم از آيه تطهير داشت


    او كه باشد دختر بيت كريم
    حُسن بابايش در او تأثير داشت

    نِى به دامانش گرفته كودكى
    او به دامان خضر راهى پير داشت

    تا كند مارا غلام درگهش
    در نگاه چشم خود زنجير داشت

    ما غلام حضرت باقر شديم
    بر مَرام غير او كافر شديم




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,804
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم
    وآیینه دار طلعت خورشید پنجمم

    چون کشتی سپرده به توفان عنان خویش
    ازموج موج جذبه ی تو در تلاطمم


    آن شمع کوچکم که بیفروزیم اگر
    فخر است با چراغ قبولت به انجمم

    از آفتاب بیشترم با ولای تو
    آیینه ام، فروغ تو را در تجسمم


    حیران آن اسارت و آن غارتم هنوز
    باریک بین فاجعه ی آن تهاجمم

    آری سلام بر تو اماما! که می پرد
    از لب به یاد آن چه کشیدی تبسمم


    طفل چهارساله و طوفان کربلا؟
    حیران این تداعی ام و آن تالمم

    از آن ستم که سوخت در آن، خاندان تو
    هم بر تو عرضه می کنم اینک تظلمم

    گنج مراد خویش نجستم ز هیچکس
    الا تویی که مدح تو را در تکلمم

    هرچند لب به خنده گشایم برابرت
    ز اندوه تو نشسته به خون است مردمم


    ای علم را شکافته و رفته تا به عمق
    حیران آنچه یافتی از این تعلمم

    آن شاعرم که از سر ایثار عاشقم
    بر دوستیت و خصم تو را در تخاصمم





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,804
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بــه ســر مى پــرورانــم مــن هــواى حـضـرت باقر
    بـه دل بـاشـد مـرا شـوق لـقــاى حـضــرت بــاقــر

    ز عشقش جان من بر لب رسيده ، كَس نمى داند
    كه نبود چـــاره ســاز من سواى حـــضــرت بــاقــر


    چــنـان بـگـرفته صـيت عـلميش آفــاق را يـك سـر
    كه پـيـچـيـده در ايـن عـالم صـداى حـضـرت بــاقـــر

    پـيـمـبـر گـفـت بـا جـابر، كـه خـواهى ديـد بـاقـر را
    سـلام از مـن رسـان آن گـه بــراى حضـرت بــاقــر


    سؤالاتــى كـه از وى كــرد دانـشـمـنـد نـصــرانى
    جـوابـش را شـنـيـد از گـفـتـه هاى حـضـرت بـاقــر

    مسلمان گشت راهب،ناگهان در مـحضـر آن شـه
    مـنــــوّر شـد دل او از ولاى حــضـــرت بـــاقــر


    بـه رسـتـاخـيز گـر خواهى نجات از گرمى محشر
    بـــرو در ســايــه ظــلّ همــاى حـضـرت بـاقــر

    جـلال و شــأن قـــدر آن امــام پــاك بـــازان را
    نمى دانــد كــسى غـيــر از خــداى حـضـرت بــاقر


    شاعر: رضائى




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,310
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,084
    مورد تشکر
    4,343 در 2,043
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    گشته ذکر عالمین یا باقر آل عبا


    آمده فرزند زهرا باقر آل عبا




    این خجسته جشنِ میلاد،تهنیت باد تهنیت باد


    ای عزیز مصطفی یا باقر آل عبا...




    جلوه شد ماهِ رخ دلبند زین العابدین

    مثل گل زیبا بُوَد فرزند زین العابدین




    این خجسته جشنِ میلاد،تهنیت باد تهنیت باد


    ای عزیز مصطفی یا باقر آل عبا...




    این پسر که عالمی محوِ تماشایش بُوَد

    همچو قرآنی به روی دستِ بابایش بُوَد




    این خجسته جشنِ میلاد،تهنیت باد تهنیت باد


    ای عزیز مصطفی یا باقر آل عبا...




    بر خلایق تا ابد محبوب و مولا آمده

    مخزن علمِ خداوندی به دنیا آمده




    این خجسته جشنِ میلاد....


    دُرّ رحمت از یم حقّ الیقین باید گرفت




    عیدی از دستِ امامُ العارفین باید گرفت

    این خجسته جشنِ میلاد....




    یک شبِ میلادت ای قدر و مقامِ تو رفیع


    وعده ی ما مرقدت در صحن و ایوانِ بقیع




    ای ولای تو مرا دلگرمی و بود و نبود


    آرزوی ما بُوَد نابودی ِ آلِ سعود




    ای فروغِ عرش اعلا،یبن الزهرا یبن الزهرا...


    ای عزیز مصطفی یا باقرِ آل عبا...

    ویرایش توسط مصطفی*شیعه ال طاها* : 25-02-2020 در ساعت 00:50
    امضاء




صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi