صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 37

موضوع: اشعار زیبا به مناسبت ولادت مولای متقیان

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض اشعار زیبا به مناسبت ولادت مولای متقیان



    ای علی، ای آیت جان، آمدی
    آمدی، ای جان جانان، آمدی

    ذات حق را جلوه گر چون آفتاب
    دل فروز، از مشرق جان آمدی

    کعبه از نور جمالت روشن است
    کز حریم لطف یزدان آمدی

    ای ز تو، آیین احمد در کمال
    ای دلیل راه انسان، آمدی

    شهر بند عشق را، مفتاح راز
    تا گشایی راز قرآن آمدی

    خاتم دین خدا را پاسدار
    ای به حشمت چون سلیمان آمدی

    تا بر افروزی چراغ معرفت
    در طریق علم و عرفان آمدی

    یار با مظلوم و، با ظالم به جنگ
    رحمتِ این، زحمتِ آن، آمدی


    برفراز قله آزادگی

    عالم آرا، مهر تابان آمدی

    دردهای دردمندان را به لطف
    ای طبیب جان، به درمان آمدی


    تا بسوزی پرده های شرک را
    شعله آسا، گرم و سوزان آمدی

    ای ولی حق زمین را از فروغ
    چون فلک، اختر به دامان آمدی


    آسمان احمدی را، همچو مهر
    سرکشیده از گریبان آمدی

    دست حق، آمد برون از آستین

    تا تو، ای بازوی ایمان آمدی


    موج خیز مکتب توحید را
    همچو مروارید غلطان آمدی

    قبله جان محبان خدا

    مرحبا، ای شیر یزدان آمدی.


    مشفق کاشانی (عباس کی منش )



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امشب شب ولادت مولای ما علی است
    سلطان دين و دل، شه ارض و سماء علی است


    با گوش دل شنو که به يمن قدوم او
    تسبيح اهل هر دو جهان ذکر يا علی است



    دريای علم و معرفت و عشق و بندگی
    سرچشمه کرامت بی منتها علی است

    سالار صحنه های نبرد و امير حق
    . آموزگار واقعهء نينوا علی است


    ای آنکه دل شکسته ای از جور روزگار
    بر هر بلا و رنج و مصيبت دوا علی است

    زين در کجا روی که نيابی به هيچ روی
    بهتر از آن سرای که صاحب سرا علی است

    دست نيازت ار ز سر صدق شد بلند
    آن کس که بی دريغ نمايد روا علی است

    ای مدعی تو غره به طاعات خويش و من
    دارم اميد آنکه شفيع همه علی است






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اوج تـفـوق بربشر وی را نـه حـد است
    فـخـر بشر در کـبرياء مولود کعبه است

    درجسم قرآن گشته جان آن عصمت دين
    مـرآت حـق وحـق نما مولود کعبه است

    کعـبه چـرا افـراخـته است با سرفـرازی؟
    آن راچون عز و علاء مولود کعبه است


    آن کس ، به هـنگـام نـمـازی بی هـمانند
    يک سجده اش گشته دعامولودکعبه است

    گويي که از روز الست در گوش هستی
    قـدسـی دم قـالـوا بـلی مولود کعبه است

    گر بودی اش کوه طلا بخشيدی يك جا
    دانی که باشد بوالسخاء؟ مولود کعبه است

    ازسوی حق اعطاء شدش، حکم ولايت
    بعد از نـبی شد پيشوا مولود کعبه است


    چشم سـما مانند وی هـرگـز نديده است
    مـثـلش نيامـد در ثــری، مولود کعبه است

    ازپل چسان خواهی گذشت ای کوردرشب
    برتو چو تـنــــها رهـنـما مولود کعبه است

    در کــربـلا آن عـا شـقـان راسـتين را
    آرا سـتـه بـهـر فــدا مولود کعبه است



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    برخیز و دمی ای دل، بردار سر از ماتم
    کین جا همه در شورند، از آدم و از خاتم

    فوجی زملک بینم، مستانه به تسبیح اند
    خیل دگری آنجا، بر لب همه تکبیرند

    غوغاست در این عالم، از اوج فلک تا خاک
    از شوق نگر عاشق، بر جامه زده صد چاک


    بر خیز که عالم شد، از نور خدا روشن
    شیطان ز هراس اینجا، پوشیده به تن جوشن


    کعبه ز چه رو اینک، لرزید و ترک برداشت
    این کیست که اینگونه، در کعبه قدم بگذاشت

    مردم همه در حیرت، برگرد حرم چرخان
    دیوار به هم آمد، در(درب) هم نبرد فرمان


    ای دل بنگر خورشید، از خانه نمایان شد
    فریاد ز خلق آمد، تکبیر فراوان شد

    برخیز که مولودی، از کعبه برون آمد
    در دامن پیغمبر، قد افلح می خواند


    احمد ز شعف فرمود بر مومن ربانی
    هم سید و هم سالار از جانب رحمانی

    آمد ز فلک آواز، او را به علی خوانید
    مشتق شده از نامم، بر خویش ولی دانید

    جمع اند به دور او تسبیح به دستان بین
    با ذکر علی بر لب پایان زمستان بین

    ای دل به علی آویز از جای، دگر برخیز
    وز باده وصل او یک جرعه به ساغر ریز




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ای زاده تو در میان کعبه
    از مادر پاک جان کعبه

    ای کعبه شرف گرفته از تو
    نه تو شرف از میان کعبه


    ای بنده ی خانه زاد ایزد

    وی خواجه ی بندگان کعبه

    ای قدوه ی خاندان طاها
    ای نخبه ی دودمان کعبه

    ای ببر به بیشه ی دلیری
    ای شیر به نیستان کعبه

    ای از شرف ولادت تو
    طوفی که بر آستان کعبه

    در ناف زمین برید نافت
    آن دایه ی دلستان کعبه



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    باز پيچيده به هر كوي و مكان بوي علي (ع)
    هر دل غمـزده اي آمده در كوي علـي (ع)

    حوريانـي ز بهــشت آمـده در ميــلادش
    خانه ی كعبـه منوّر شـده از روي علي( ع)

    فاطمـه بنت اسـد مـادر آن شيـر خـدا
    فاطمـه بنت نبي همسر دلجوي علي (ع)

    عارفـان جلـوه حق را ز كجـا مي طلبند
    گو تماشـا بكنند از گُل خوشبـوي علي( ع)


    هيـچ آييـنه جمـال ازلـي را ننمـود
    بهتـر از معرفـت و سيرت نيـكوي علي(ع )

    در شـب كفـر و ستم دين خـدا پا نگـرفت
    مگـر از نـور دل و قـوت بازوي علـي (ع)

    يارب از دسـت علـي كوثر لبريـزم بخـش
    تا ببوسـم زصفا دسـت علـي روي علي( ع )

    آنكه عمـري به گناه و غم و غفلـت گذراند
    امشب از عشق علي گشته ثناگوي علـي( ع)




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امشب حرم خدا حرم شد
    از مقدم يار محترم شد

    كعبه شده محو و مات و مدهوش
    ديوار ز هم گشوده آغوش

    هر قطعة سنگ، كوه طوري است
    هر نخلة خشك، نخل نوري است

    در زمزمه‌هاي آب زمزم
    آواي علي علي است هر دم


    اي هجر، شب وصال تبريك
    مجد و شرف و جلال تبريك

    هر ريگ روان شده ثناگو
    با ذكر علي علي علي هو

    سر زد ز صفا صفاي مطلق
    اي مرده بگو علي علي حق

    حوران همه جان به كف نهادند
    در پشت مقام ايستادند

    بت‌هاي حرم به سجده رفتند
    با هم، دم يا علي گرفتند

    ای كعبه زهي زهي سعادت
    ميلاد تو شد از اين ولادت


    اي كعبه سعادتت مبارك
    اي بيت، ولادتت مبارك

    اي دختر شير، شير زادي
    بر خلق جهان امير زادي

    این شیر خداست روي دستت
    شمشير خداست روي دستت

    اين جان محمد است، مادر
    قرآن محمد است، مادر


    تو حامل نور سرمد استي
    تو مادر جان احمد استي

    بر خويش ببال مام كعبه
    طفل تو بُود امام كعبه

    نوزاد تو پير كائنات است
    طفل تو امير كائنات است

    روزی كه نبود نام هستي
    مي‌كرد علي خداپرستي

    از صبح ازل علي، علي بود
    پيوسته به هر ولي ولي بود

    در بود و نبود مقتدا بود
    او بود و محمد و خدا بود

    ای نفس رسول و جان قرآن
    اي دست خدا، زبان قرآن

    خورشيد بلند بام كعبه
    از صبح ازل امام كعبه




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اي خانة كعبه زادگاهت
    اي صحنة حشر دادگاهت

    تو احمد و احمد است حيدر
    يك روح كه ديده در دو پيكر


    گفتار همارة تو تنزيل
    شاگرد قديمي تو جبريل

    در ليلة قدر، قدر قدري
    در صحنه بدر، بدر بدري


    ميدان نبرد پاي بستت
    شمشير نيازمند دستت

    تو قله عرش را اميري
    يا همدم كودك صغيري؟


    غير از تو که، اي خداي را شير
    بخشیده به خصم خويش شمشير؟

    در ملك وسیع حق امامي
    با پير فقير هم كلامي


    با آنكه امام جمع بودي
    در بزم فقير، شمع بودي

    تو مالك عرش در زميني
    حيف است ميان ما نشيني

    در عرش امام آفتابي
    در فرش چرا ابوترابي؟

    اي قلب تو خانة محمد
    جاي تو به شانة محمد


    تو بت‌شكن و خداپرستي
    بر شانه وحي بت شكستي

    بت‌هاي حرم قيام كردند
    بر تو همگي سلام كردند

    هر بت كه فتاد و بر زمين خفت
    فرياد كشيد و يا علي گفت

    اي پشت سرت دعاي كعبه
    اي بت‌شكن خداي كعبه


    اي مهر تو لطف بي‌نهايت
    توحيد و نبوت و ولایت

    مهر تو بود تمام دينم
    تا كور شود عدو من اینم


    روزي كه نه آب و نه گِلم بود
    جاي تو به خانة دلم بود

    با مهر تو روي خود نمودم
    با مهر تو چشم خود گشودم

    دل را به ولات زنده كردم
    گه گريه و گاه خنده كردم

    اي شهد ولایت تو شيرم
    اي كرده به عشق خود اسيرم

    مادر که میان گاهواره
    می کرد به صورتم نظاره

    هر شب كه به گاهواره خفتم
    تا صبح علي علي شنفتم


    صد شكر خداي را که هر دم
    با دوستي تو رُشد كردم

    عمري به محبتت اسيرم
    تا با تو بمانم و بميرم...



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فلک امشب مگر ماهی دگر زاد
    زماه خویش ماهی خوب تر زاد

    غلط گفتم که خورشید درخشان
    که مه یابد زنورش زیب و فر زاد


    شهنشاهی، بزرگی، نامداری
    که شاهان بر رهش سایند سر زاد

    صف آرای جهان آفرینش
    درخشان گوهری والا گهر زاد


    ز بعد قرن ها گیتی هنر کرد
    که این سان قهرمانی باهنر زاد

    پدرها بعد از این هرگز نبینند
    که دیگر مادری این سان پسر زاد


    فری بر مادر نیکو سرشتش
    غزال ماده گویی شیرنر زاد

    بشر بود و به خلق و خو خدا بود
    خدا بود و به صورت چون بشر زاد



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,239
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,185 در 63,570
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    نی
    مه­ های شب و سرمای شدید
    گوش شب ناله­ ای از دور شنید

    دل به درد آمده­ ای می نالید
    دست بر پشت و کمر می­ مالید

    گاه از درد به خود می­ پیچید

    گاه از پرده­ ی دل ناله کشید

    مگر او بود زن حامله­ ای
    بی­ پرستاری و بی­ قابله­ ای


    درد زا بر کمرش سخت گرفت
    پشت و پهلوی ورا سخت گرفت

    گویی از خون جگر لخت گرفت
    نیمه شب سوی حرم رخت گرفت


    جان­ پناه خوشی از بخت گرفت
    پرده­ ی کعبه در آن وقت گرفت

    تا مگر پرده ز کارش گیرد
    دست حق آید و بارش گیرد

    گفت ای با خبر از راز دلم
    ای خدای من و دم­ ساز دلم

    مهر تو بارقه­ انداز دلم
    بر سر کوی تو پرواز دلم

    شنوی از کرم آواز دلم؟
    دست تو پرده­ زن ساز دلم

    سهل کن عارضه­ ی مشکل من
    بار بردار ز روی دل من

    در پناه حرمت آمده ام
    به امید کرمت آمده ام

    بر در محترمت آمده ام
    به بساط نِعَمت آمده ام


    خسته از بار غمت آمده ام
    شرح غم تا دهمت آمده ام

    شب تاریک مرا روشن کن
    سهل بر من خطر زادن کن


    من که نُه ماهه زنی حامله ام
    بی­ پرستارم و بی­ قابله ام

    درد افکنده به تن زلزله­ ام
    تنگ شد از غم دل حوصله­ ام

    در دل افکنده چنین ولوله­ ام
    مگر از درد تو سازی یله­ ام

    زایمان را تو به من آسان کن
    درد سنگین مرا درمان کن


    نصف شب بس که به دل زاری کرد
    از دل و دیده گهرباری کرد

    کردگارش ز کرم یاری کرد
    عوض قابله غم­ خواری کرد

    حق از او خوب نگه­ داری کرد
    مهربانی و پرستاری کرد

    داد در خلوت کعبه راهش
    شد حرم منزل و زایشگاهش


    شب او یک­ سره با درد گذشت
    با دل زار و رخ زرد گذشت

    آن شبِ دل­ سیهِ سرد گذشت
    هر چه آن درد بر او کرد گذشت


    درد هر چه که برآورد گذشت
    لحظات غم و هم درد گذشت

    تا که شب رفت و سحرگاه رسید
    آن مه نو سفر از راه رسید


    نغمه­ ی مرغ سحر از یک سو
    شادی رکن و حجر از یک سو...

    کعبه را شاد نگر از یک سو
    بانگ تکبیر پسر از یک سو


    مادرش کرده به بر از یک سو
    نشر آن تازه خبر از یک سو

    همه گفتند: علی آمده است
    مظهر لم یزلی آمده است


    فاطمه بنت اسد شیری زاد
    شیر غرّانِ جهان­گیری زاد

    دست بر قبضه­ ی شمشیری زاد
    عقل کل صاحب تدبیری زاد

    پور آورد ولی پیری زاد
    بهر مردان خدا میری زاد

    آری آن میر، امیر عرب است
    شیر یزدان و خدای ادب است...

    چون که اطفال به دنیا آیند
    ناله و گریه ز دل بگشایند

    چون علی پرده ز رخسار افکند
    غرّشی کرد به آواز بلند


    مادرش دید که طفلی دِل­ بَند
    در حرم همهمه­ ی شیر افکند

    بچه­ ی شیر چو او را پنداشت
    نام او را اسدالله گذاشت

    چون که دیدند زنان عربش
    وان مباهات و نشاط و طربش

    خوش دویدند همه از عقبش
    تا بپرسند ز حالات شبش


    شب تنهایی و درد و تعبش
    زاده چون این پسرِ لعل لبش

    روی نیکوی علی را دیدند
    بهر تبریک رخش بوسیدند


    جشن فرخنده­ ی میلاد علی است
    دل ما پر همه از یاد علی است

    کعبه زایش­ گه و آباد علی است
    حرم حق دل آزاد علی است


    همه را چشم به امداد علی است
    جان ما زنده به ارشاد علی است

    چشم ما روشن از این مولود است
    بر همه روز علی مسعود است


    مبدأ خلق، وجود علی است
    هستی و بود، ز بود علی است

    هر چه بینیم نمود علی است
    خلق محتاج به جود علی است


    مرغ حق گرم سرود علی است
    اُسجُدوا رمز سجود علی است

    ظاهراً آدم اگر مسجود است
    باطناً سجده بدین مولود است


    کشتی بحر نجات است علی
    چشمه­ ی آب حیات است علی

    اصل خیر و برکات است علی
    معنی صوم و صلات است علی


    چه رفیع الدّرجات است علی
    جمع اضداد صفات است علی

    ها علیّ ٌ بشرٌ کیف بشر
    ربّه فیه تجلَّی و ظهر!


    چارده قرنِ تمام است علی
    بر همه خلق، امام است علی

    صاحب کوثر و جام است علی
    شهره­ ی خاص و عَوام است علی


    مِهر بام و مه شام است علی
    من چه گویم که به نام است علی

    نام او نام خدای ازلی است
    اسم اعظم به خدا نام علی است


    یا علی دست من و دامن تو
    چشم دارم به رخ روشن تو

    خوشه­ چینم به سر خرمن تو
    سرمه­ اَم خاک سُم توسن تو


    حرم عشق بود مدفن تو
    آرزوی دل من دیدن تو

    نا امیدم مکن از درگاهت
    نظری کن به فقیر راهت


    اوّلین پیرو احمد باشد
    یاور دین محمّد باشد

    واجد قدرت بی­ حد باشد
    ولیّ داور ایزد باشد


    وارث منبر و مسند باشد
    بر همه میر و ممجّد باشد

    میرفخرا صله گیرم ز کفش
    جان به قربان علیّ و نجفش


    آقای مرتضی جندقی(میرفخرا)


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi