کسی که اهل اخلاص نیست، واقعاً درمانده و مسکین و روانپریش است.
اصلاً آدم مخلص با آدم غیرمخلص قابل مقایسه نیست.
لازم نیست که شما به خدا معتقد باشید تا این موضوع را عمیقاً درک کنید،
حتی اگر کسی به خدا معتقد هم نباشد، اما این معنا برایش خوب ترسیم شود،
شیرینی آن را خواهد چشید.
اما رابطۀ اخلاص با مبارزه با هوای نفس پنهان چیست؟
در جلسات قبل گفتیم که مرحلۀ اول و دوم مبارزه با هوای نفس پنهان،
معصیت نکردن و ترک کارهای خلاف مروت است.
وقتی گناه نکنی، کمکم نفس تو، آن خواستههای بدی که تو حتی باور نمیکنی
چنین خواستههایی داشته باشی را برایت رو میکند و خودش را به تو نشان میدهد.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:
«وقتی کسی بخواهد خودش را درست کند، گناهان بزرگش خود را به او نشان میدهند؛
عِنْدَ تَصْحِیحِ الضَّمَائِرِ تُبْدُو الْکَبَائِر»(کافی/8/24)
پس با ترک معصیت، بخشی از بدیهای پنهان تو رو میآید.
در مرحلۀ دوم هم، گفتیم کارهای خلاف مروت هم انجام نده
و نامردی نکن تا بخش دیگری از بدیهای پنهانت رو بیاید و بتوانی آنها را نابود کنی.
وقتی شروع میکنی به خوب شدن، تازه با بدیهای پنهان خودت مواجه میشوی.
بعضیها در مرحلهای به «خوب شدن» علاقمند میشوند و این مرحلۀ قشنگی است
که انسان تازه میخواهد به سوی خدا حرکت کند. اما وقتی شروع میکنند به خوب شدن،
یکدفعهای با فجایعی روبرو میشوند؛ فجایعی که از درونشان نشات گرفته است.
و چه بسا گناهان بزرگی را هم مرتکب شوند، به حدّی که فکر میکنند
طرح و نقشهشان برای خوب شدن کلاً بههم ریخته است.
میگویند: «خدایا! من میخواستم آدم خوبی باشم اما برعکس شد؛ انگار آدم بدتری شدهام!
چه جنایتهایی را مرتکب شدم!» دلیلش این است که تازه بدیهای پنهانش دارد رو میآید.
شبیه کسی که غذای مسمومی خورده باشد، و وقتی بخواهد خوب بشود، حالت تهوع به او دست میدهد.
درست است که آن لحظۀ تهوع خیلی زشت و ناخوشآیند است اما باعث میشود
از شر آن غذای مسمومی که در معدهاش هست، خلاص شود.
وقتی کسی بخواهد باطن و ضمیر خودش را پاک کند، گناهانش رو میآید.
ولی باید بایستد و مقاومت کند و این لحظات سخت را تحمل کند.
او با استغفار و گریه و تضرع به درگاه خدا
میتواند این سختیها را تحمل کند.