صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 34

موضوع: اعتکاف آبشار زلال عبودیت

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    kabotar. اعتکاف آبشار زلال عبودیت



    ۩۞۩ اعتکاف آبشار زلال عبودیت ۩۞۩



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    اعتکاف گوشه ای نشستن نیست، پرواز کردن است، بال گشودن است.
    آرام گرفتن است. نفس کشیدن است.

    اعتکاف یعنی خود را و خدا را با هم در یکجا دیدن، در لفافه نرم
    سجاده غنودن و با مهر و تسبیح و مفاتیح آرام گرفتن.


    اعتکاف یعنی با مفاتیحی، درها را یک به یک گشودن و
    سرزمین های دور اذهان بشر را فتح کردن.

    اعتکاف یعنی پای در خوان بی منتهای رحمت دوست نهادن
    او را برگزیدن و از خود وارهیدن. همه او شدن
    و دیگر جز او هیچ ندیدن.


    اعتکاف یعنی سر بر شانه های عشق نهادن، در دستانش
    گریستن و در پیشگاهش خاک شدن.

    اعتکاف یعنی فرشته خو شدن، افلاکی شدن، آسمانی گشتن.
    اعتکاف یعنی از جام نسیم بهشتی نوشیدن و به زلال کوثر فردوس نگریستن.

    اعتکاف یعنی دیدن آنچه بیرون از منزل نمی توان دید
    و شنیدن آنچه بیرون از خانه نمی توان شنید.

    اعتکاف یعنی مهم ترین را برگزیدن و ثانیه ها
    را در عبوری برق آسا جاگذاشتن.

    اعتکاف یعنی همه او شدن و دیگر هیچ منی نبودن.
    اعتکاف یعنی بودن در عین نبودن و هستی در عین نیستی.

    اعتکاف یعنی فنا گشتن و خود را در دریای رحمت حق، مغروق
    ساختن و معتکف یعنی غریقی که درّ جاودانگی را از دریای لایزال
    رحمت الهی می یابد و مسیر حرکتش را تا به آسمان ها می گشاید.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    در ساحل آرامش اعتکاف، در گوشه ای از بهترین مکان روی
    زمین، آرام گیر. بی تابی را لحظه ای تاب بیاور
    تا عطر فردوس، مشام جانت را نوازش دهد.

    ذکر «یا رب»، بلند است و سجاده ها راهی به سوی آسمان گشوده اند
    تا تو پرواز را از مسیر آغاز کنی؛

    پرواز کردن از گوشه ای دنج که سنگ ها را برای شکستن بال ها
    بدان راهی نیست. پرواز را تجربه کن تا زمین را از بلندای
    عظمت انسانیت نظاره کنی.


    فرش زیرین خاک را رها کن تا برای پریدنت
    قفس واژه ای بی مفهوم بماند.


    تو هم یکبار این آزمونِ هزار فایده را بیازمای، تو هم بنده
    همان خدای مهربان معتکفانی، تو هم مخلوق همان خالق گوشه
    نشینان مقربی، تو هم از همان خاک و نفخه ای که در آنان دمید ه اند.

    قیام کن و با «الله اکبر»ی دنیا را پشت سرت بینداز. بگذار چند
    صباح اندکی چشم هایت با طلوع خورشید طلوع کنند
    و در سیاهی شب جلا یابند.


    معتکف شو تا اعضا و جوارحت بایدهای بندگی و عبادت را دریابند.
    بگذار تا معنویت اعتکاف چراغ روزهای آینده ات را روشن سازد.
    مبادا که از این قافله نور جا بمانی.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    سلام بر تو ای مقیم کوی یار
    سلام بر تو و بر آن پیشانی نورانی ات که نشان از مِهر و مُهر دارد.

    سلام بر مهمانان خانه خدا، سلام بر پیروان ابراهیم علیه السلام
    و اسماعیل علیه السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله .


    سلام بر دل های پاکتان. سلام بر عاشقانی که ترک خانه و آشیانه کرده
    و قصد پرواز به سوی بی نیاز نموده اند.

    سلام بر جمع شیفتگان و بندگان.
    سلام بر آزادگان رهیده از قید و بند هوی و هوس.


    سلام بر پرواپیشگان.
    سلام بر تو ای معتکف و بر یاران یاری دهنده ات بر بندگی و رهیدگی.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102
    ویرایش توسط ناظرسایت : 16-05-2019 در ساعت 15:52
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    فرصتی دوباره




    فرصتی می خواهی تا فارغ از هیاهوی پایان ناپذیر
    زندگی، چند روزی با خودت خلوت کنی.

    فرصتی می خواهی تا بر سفره عشق میهمان شوی
    و جامه تعلقات برکنی، با خدای خویش خلوت کنی
    و پا به پای ام داود، زیارت رجبیه بخوانی.

    فرصتی می خواهی تا معتکف کوی عشق شوی.
    اعتکاف، فرصت خلوتی عاشقانه است.

    اعتکاف، استوارسازی شانه های لرزانی است که از بار
    سنگین گناه، دیگر قامت ایستادن ندارد.


    اعتکاف، سجده دوباره فرشتگان است بر اشک ها و ندبه ها و سجده های آدمیان.
    اعتکاف، احرامی ست در میقات حضور، با نور و شعور.
    اعتکاف، تطهیر قلب هاست در سجاده سبز «توبه».

    اعتکاف، گستره محراب عشق است در کوی دوست؛
    عشقبازی روح است دور از نفسِ سرکش، در
    سبزترین مکان، در نورانی ترین زمان.


    اعتکاف، تلاوت «آیه های سوره حضور است» در سجاده اشک.
    اعتکاف، لبیک لب هایی است که عاشقانه به زمزمه نیایش
    روح پریشان خود را شستشو می دهند.

    اعتکاف، تفرج روح است در خلوت عشق.
    اعتکاف؛ یافتن حقیقت پنهان روح است در فراموشی نفس.


    اعتکاف، بهترین بهانه برای صعود به ملک نفسانی
    و بازگشت به فطرت رحمانی است.

    اعتکاف، غوطه ور شدن در دریای روشن امید است؛
    فرصت سبزی است برای آموختن طریقت دلدادگی و رسم و راه عاشقی.


    اعتکاف، بریدن است و وصل شدن؛ پایان است و آغاز.
    اعتکاف، شکستن است و پیوند خوردن؛ شکستن
    قفس نفس و پیوند خوردن به آسمان.

    اعتکاف، میقاتی است دوباره.
    اعتکاف، تمرین خودسازی است.


    اعتکاف، مبارزه برای رسیدن به یقین است.
    اعتکاف، فرصتی است برای سبز شدن.



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    سلام بر معتکف

    سلام بر تو ای مقیم کوی یار، سلام بر تو و بر آن
    پیشانی نورانی ات که نشان از مِهر و مُهر دارد.

    سلام بر مهمانان خانه خدا، سلام بر پیروان ابراهیم علیه السلام
    و اسماعیل علیه السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله .

    سلام بر دل های پاکتان.
    سلام بر عاشقانی که ترک خانه و آشیانه کرده
    و قصد پرواز به سوی بی نیاز نموده اند.


    سلام بر جمع شیفتگان و بندگان.
    سلام بر آزادگان رهیده از قید و بند هوی و هوس.


    سلام بر پرواپیشگان.
    سلام بر تو ای معتکف و بر یاران یاری دهنده ات بر بندگی و رهیدگی.




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دل کندن از خاک

    «یا ذا الجلال و الاکرام»!
    امروز را عید تطهیر من قرار بده، ای والاترین نگهبان من
    پس ازسه روز دل کندن از خاک و دل سپردن به افلاک!


    تویی که می توانی پیراهنم را از غبار راه بتکانی.
    دست هایم را بر شاخه های بلند ابدیّت آویخته ام، از همه
    چیز و همه کس بریده ام، سرنوشتم را به تو سپرده ام.


    سکوت در چشم هایم می پیچد و باران بر گونه هایم شدیدتر
    از پیش می زند.

    خدایا! مرا به عزّت خویش عزیز گردان.

    این منم که در صبحی بی خورشید متولد شده ام؛
    سرشارم گردان از نور.

    حس می کنم از نو متولد شده ام؛ تنها و رهایم مگذار در این
    بارشِ سهمگین روزها و شب های تکراری.


    تمام تنم درد می کند، پیله هایم را دریده ام تا پروانگی ام را بال بگیرم در آسمان.
    از همه بریده ام؛ گوشه ای و سکوتی و تسبیحی.

    سجاده ام را رو به خداوندی ات گشوده ام.
    صدای نیایش، دردم را درمان است و روحم را راحت و رهایی.

    سه روز از تمام هیاهوی حوالی گریخته ام.
    سه روز دستانم را به سفر بارگاهت فرستادم؛
    مباد دست هایم بی اجابت!


    سه روز در خانه امن الهی نشستم و دهان نگشودم جز به ذکر
    و سر نچرخاندم جز به گریبانِ فکر.

    بر بهارهای آویخته کبریایی ات چشم دوختم و چشم از خاک فرو بستم.

    خدایا!

    من قربانی طغیان خویشم؛ نخواه تا این گونه مکدّر که آمده ام
    با دست هایی برآمده از هیچ بازگردم.


    از پشت تمام پنجره ها، بندگی ام را بنگر و رهایم کن از بند تعلقات!
    صدایم کن و رهایی ام بخش!

    «اللّهم اِنّی أَبرءُ الیکَ فی یومی هذا»
    آنچنان در خود فرو شکسته ام که بیم آوار شدن دارم؛
    به تکیه گاهِ خداوندی ات سخت محتاجم.

    سه روز در هوای معنویّت نفس کشیده ام؛
    نخواه تا مشامم از بوی حسرت پُر شود.



    آماده ام که بازگردم به هیاهوی اطراف؛

    امّا این بار با هزار خورشید فروزان در تنم.


    حمیده رضایی





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 29-04-2015 در ساعت 08:35
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    روزهای وصل و عشق




    شولایی از نور بر شانه ات می اندازی و دست در دست عاشقان طریق
    در حلقه مشتاقان به سماعی ازلی دست می گشایی.

    پایکوبی می کنی در فضایی که از هر زاویه اش، عطر
    خاص ترین دقایق هستی جاری ست.
    دست افشانی می کنی در لحظاتی که هیچ کس را بدان راه نیست.


    شعله روشن کرده ای با دستان نیازی که به درگاه خداوند دراز کرده ای.
    دستان قنوتت، چونان پروانه ای سبک بال در فضای
    قرب بال گشوده اند؛ آزاد و رها.

    با فکر رسیدن به معبود در ذهن، تو را همراه خویش بالا می برند.
    دستان نیازت طلب می کند نازی را که خداوند
    بر عاشقان خویش عنایت کرده است.


    و تو همراه دیگر عاشقان حلقه شوق، چشم بر الطاف الهی دوخته
    بر لب جاری می کنی ذکر سبزی را که جز تقاضای قرب الی الله نیست.

    تو خدا را می خوانی تا خداوند نیز تو را بخواند و در
    آغوش لطفش جای دهد تو را
    «ادعونی استجب لکم»


    و تو می خوانی خدای خویش را.
    و تو صدا می زنی خالق زمین و زمان را.
    و تو طلب می کنی لطف بی کران پدید آورنده آفرینش را.

    و تو بازگو می کنی نیاز ازلی خود را به خداوندت، به معبودت؛
    به او که لایق ستایش است و سزاوار تمجید، به او که کریم
    است و رحیم، به او که بزرگوار است و ستّار.


    تو با دیگر عاشقان حلقه شوق در روزهایی سبز، در روزهایی که معتکف
    حرم عشق یار شده اید، خدای را می جوئید.

    این روزها را غنیمت می دانید و به اعتکاف می نشینید روزهای
    سپاسگزاری از خالق خویش را.

    تو به جمعی می روی که در عین کثرت، اوج وحدت است.
    سه روز با خودت خلوت می کنی تا در خدا غرق بشوی و
    در تفکری عمیق به سر ببری؛ تفکر در ذات الهی.

    این روزهای بلند مرتبه را قدر می دانی؛ روزهایی که به عطر دل انگیز
    روزه داری تو و همراهانت آغشته است و با مُهر سبز تبسم،
    روزه هایتان رنگ و بویی خاص می گیرد


    روزهایی که نمازهایت آنقدر به خدا نزدیک می شوند که صدای
    لبیک را به گوش خویش به وضوح می شنوی

    روزهایی که تو را خوانده اند به خلوتی برای تفکر
    در معنای حقیقی شوق، وصل و عشق....


    امیر اکبرزاده


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    ذرات منتشر نور

    گم می شوم در ازدحام شهر.
    خسته ام.
    نشانی خانه ام را به خاطر نمی آورم

    تشنه ام؛
    تشنه یک دقیقه آرامش
    خسته لحظه ای حتّی
    چشمانم به دنبال سرپناهی می گردد؛


    سرپناهی که از این هیاهو دورم کند
    خلوتی که در آن به خود بیاندیشم
    به نشانی خانه ام.


    نور سبزی از گلدسته های مسجد جامع شهر به چشمم می خورد،
    بی اختیار به سویش کشیده می شوم


    زمزمه «اَللهُمَّ لَکَ الحمد» به گوشم می خورد
    نوای «لَکَ المَجْدُ و لَکَ العِزّ»، از خود بی خودم می کند


    چشم که باز می کنم، من هستم و خیلِ عاشقان الهی
    من هستم و صف به صف تسبیح و نماز و استغاثه
    اکنون سه روز است با توام؛


    هم صحبت تو و هم خانه تو.
    سه روز است میهمانِ توام و تو همچنان مهربان ترین میزبانِ دنیایی.

    کم کم نشانی خانه ام را به یاد می آورم:
    من اهل ایمان بودم؛ همسایه خورشید


    عشق، در دو قدمی من جوانه می زد
    یقین، پشت خانه ام اُردو زده بود
    باید بروم.


    باران رضایی

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi