وقتی بیمار میشویم و بلایی به جانمان می نشیند،
تن رنجورمان را میسپاریم به تیغ جراح.
خیلی راحت و بی هیچ مقاومتی.
اعتراض که نمیکنیم هیچ، تازه وقت میخواهیم برای نوبت بعد.
اگر هم طبیب دارویی تلخ تجویز کند
چون شهد شکربار در کام میریزیم و هیچ دم نمیزنیم.
نه که شدت درد و تلخی دارو را حس نکنیم،
بل، چون درمان و بهبودی و شفا را وابسته می دانیم
به تحمل این درد و دوا، لذا با آغوش باز
به استقبالش میرویم.