صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30

موضوع: شبیه ترین گل به بهار *ویژه نامه ولادت فرخنده حضرت علی اکبر(ع) *

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    عشق، همواره از دامان«لیلا» به معراج می رود و
    سر به صحرا می گذارد و «مجنون» می شود.

    اما تمام «لیلا»های عالم باید بیایند و تو را سجده کنند؛
    باید ببینند که از دامانت، رخساره ای مقدس زاده شد

    که یوسف نمام روزگار خویش است.
    آه لیلا! چشمانت روشن باد به این مولود جمیل!

    تقدس پیامبرواری که در همین قنداقه تازه قدم
    دل از تمام ملائک برده است.


    آه لیلا! زاده تو، تمام لیلاهای روزگار را مجنون خواهد کرد.
    پیشانی اش را ببوس که این تازه نفسزود از
    آغوش مادرانه ات خواهد رفت.

    این سوره رعنا، این محمد دوباره، این مرغ
    باغ ملکوت، دیری نمی پاید در دنیای زمین گیر.


    آه لیلا! چه قمر منیری به دنیا آورده ای!
    این ارمغان بهشتی، نثار حسین که همه عشق و امید توست.

    برخیز و برای تکان دادن گهواره این ارمغان
    وضو بگیر



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نام تو در خون همه گلبرگ‏های زیبا جریان دارد.
    همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه می‏گیرند.

    تمام اردیبهشت‏ ها از آغوش گرامی تو جان می‏گیرند.
    بهشت، بهانه ‏ای‏ست برای دیدن تو.

    بی ‏تو، بهار توهمی بزرگ است
    که به کویرهای بی‏پایان ختم می‏شود.


    تو مسافر تمام قلب‏هایی هستی
    که پرنده‏ها را دوست دارند.

    ماه از گریبان گرامی تو آغاز می‏شود
    و روز در پیراهن تو تکثیر می‏شود.

    با تو می‏توان خورشید را به کوچک‏ترین ایوان‏ها دعوت کرد
    و باران را مهمان تمام شیشه‏ های غبار گرفته بی‏ رهگذر.

    امشب به یمن آمدنت تمام آینه‏ ها قد می‏کشند.
    ابرها همه باران می‏شوند تا بی‏ واسطه گونه‏ های بهشتی‏ ات را ببوسند.

    با آمدنت، عشق به مهمانی خانه ‏های فراموش شده می‏رود
    و سقف خانه ها ستاره ‏پوش می‏شوند.


    میلادت مبارک ای شقایق دشت کربلا





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    میلاد آفتاب

    زمان در تب و تاب است. زمین در انتظار هدیه ای آسمانی است.
    ملکوتیان در تدارک شور و شعف و شادمانی هستند.


    لحظاتی پر از احساس و شادی رقم می خورد و اندک اندک لحظه
    موعود فرا می رسد. یازدهم شعبان سال 33 هجری قمری از راه می آید.

    خانه امام حسین(ع) غرق نور و شادی می شود و لبخند مهر و
    شوق بر لبان لیلا نقش می بندد؛ چرا که فرزندی زیبا شبیه
    پیامبر خانه آنها را روشن ساخته است.


    وقت نام گذاری این کودک آسمانی است. آن قدر علاقه پدر به
    مولای متقیان علی بن ابی طالب(ع) زیاد است که می گوید:
    «اگر صد فرزند هم می داشتم، دلم می خواست همه را علی بنامم.»

    تو فرزند بزرگ این خانواده پر نوری ، و تو
    را پدر «علی اکبر» می نامد.


    نیایَش از بهترین انسان هاست. نسبش از ابراهیم خلیل الله است
    تا به رسول خاتم؛ همه از پاکان و صالحان. از خاندان وحی و
    مهبط ملائک است. مادرش نیز لیلا، از قبیله ثقیفاز
    خانواده ای نجیب و شریف است.

    روزی مردی نصرانی وارد مسجد النبی شد. مسلمانان به او گفتند
    بیرون برو که تو مردی نصرانی هستی، ولی او گفت:

    دیشب در عالم خواب پیامبر اعظم(ص) را دیدم و به دست ایشان
    مسلمان شدم. اکنون آمده ام اسلام خود را بر یکی از نزدیکان
    پیامبر عرضه دارم و بیعت خود را تجدید کنم.

    مردم او را به امام حسین(ع) راهنمایی کردند. وقتی خدمت امام
    رسید، خود را به پای ایشان اندخت تا قدم های مبارکش را ببوسد.

    سپس جلسه ای در محضر امام حسین(ع) تشکیل شد و آن مرد خواب
    خود را برای ایشان بازگفت. آن گاه حضرت، فرزند خود علی اکبر
    را که نقابی بر صورت مبارک داشت، فراخواند و
    سپس نقاب را از روی فرزند برداشت.

    وقتی چشم آن مرد به جمال علی اکبر افتاد، بی هوش گردید.
    امام حسین(ع) دستور داد آب به صورتش پاشیدند تا به هوش آمد.


    آن گاه امام رو به او کرد و فرمود: آیا پسرم علی اکبر شبیه به
    جدم رسول الله است؟ آن مرد گفت: آری، به خدا قسم شبیه به پیامبر است.

    سپس امام حسین(ع) به او فرمود: اگر تو نیز فرزندی مانند فرزند
    من داشته باشی و خاری به بدن او اصابت کند و خراشی
    بردارد، چه می کنی؟

    آن مرد گفت: ای آقا و مولایم! فوراً می میرم. در این زمان امام حسین(ع)
    فرمود: به تو خبر می دهم که این فرزندم را می بینم که در برابر
    چشمم، با شمشیرها قطعه قطعه می شود و پاره پاره می گردد.

    در میانه راه وقتی امام بر روی اسب به خوابی کوتاه فرو رفت
    و برخاست، فرمود: «انّا لله و انّا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین».

    علی اکبر پرسید: «جان من به فدایتان پدرجان!
    چرا استرجاع فرمودید و چرا خدای را سپاس گفتید؟»

    امام نگاهش را به نگاه علی اکبر دوخت و فرمود:
    «لحظه ای خواب مرا در ربود و سواری را دیدم که پیام مرگمان
    را با خود داشت. می گفت این قوم روانند و مرگ نیز در پی ایشان.
    دریافتیم که جانمان بشارت رحیل می دهد».


    علی اکبر مژگان سیاهش را فروافکند. با نگاه به دست های
    پدر بوسه زد و گفت: «پدرجان! خدا هماره نگاهبانتان باد! مگر نه ما برحقیم؟!»

    پدر فرمود: «چرا پسرم! قسم به آنکه جانمان در ید قدرت
    اوست و بازگشتمان به سوی او، ما حقیقت محضیم».
    پسر عرضه داشت: «پس چه باک از مرگ، پدر جان».


    از این کلام با صلابت پسر، لبخندی شیرین بر لب های پدر نشست.
    نه؛ تمام صورت پدر خندید، حتی چشم هایش و فرمود:
    «خداوند برترین پاداش پدر به فرزند را به تو عنایت کند ای روشنای چشم من!»

    پدرت می فرمود: «تجلی وجود جدم را آن قدر در تو ـ ای پسرم ـ آشکارا
    می بینم که هرگاه دلم برای او تنگ می شود، به تو می نگرم.


    حال که از پدر اذن می خواهی تا به میدان بروی، لحظه ای درنگ
    نمی کنم و اذن میدان به تو می دهم. اکنون که رضای خداوند در نبرد
    ما و کشته شدن ماست، نمی خواهم بیندیشم که چه قدر به تو دلبسته ام»

    عازم میدان بودی و می خواستی وداع کنی. اهل بیت از خیمه ها
    بیرون آمدند و گرد تو جمع شدند. چه طور می توانستند
    با تو وداع کند.


    در حالی که پیامبر را در خاطر ه ها زنده می کردی. راضی نمی شدند
    تا تو به میدان بروی. چاره این وداع به دست حسین(ع) بود، آن گاه که فرمود:
    «علی را رها کنید. به درستی که او، غرق در خدا و کشته راه خداست».

    از اسب به زمین افتادی و پدرت را صدا زدی و حسین با شتاب خود
    را به بالین تو رساند. آن گاه که پیکرت را قطعه قطعه و غرق در
    خون دید، بی اختیار بر زمین نشست و صورت بر صورت تو
    نهاد و به طور غیر منتظره و با صدای بلند گریه نمود
    و تا مدتی چهره بر چهره ات گذاشته بود.


    چهر عالمتاب بنهادش به چهرشد
    جهان تار از قران ماه و مهر

    سرنهادش بر سر زانوی ناز
    گفت کای بالیده سرو سرفراز

    این بیابان جای خواب ناز نیست
    کایمن از صیاد تیرانداز نیست

    تو سفر کردی و آسودی ز غم
    من در این وادی گرفتار الم

    در زیارت نامه ات می خوانیم: «سلام بر تو ای صدیق و شهید
    بزرگوار و سید پیشتاز که با سعادت زیستی و با شهادت درگذشتی
    و از دست رفتی و از دنیا جز عمل صالح بهره ای نگرفتی و
    در زندگی جز به سودای پر سود آخرت نپرداختی»، و چگونه
    این چنین نباشد آن جوانی که شبیه ترین مردم به پیامبر و
    تربیت یافته دو سید جوانان اهل بهشت است.


    و عصاره خلقت، حضرت ولی عصر(عج) نیز این گونه زائر توست:
    «سلام بر تو ای علی اکبر، اول فدایی از بهترین نسل ابراهیم خلیل.

    شهادت می دهم که تو از هر کس اولی به خدا و رسولش هستی
    و خداوند ما را به زیارت تو و رفاقت جد و پدر و
    عمو و برادر و مادر مظلومه ات، موفق بدارد.

    من از دشمنان و کشندگان تو بیزارم و از خداوند می خواهم
    با تو در نعیم ابدی بوده و همیشه از دشمنانت دور
    باشم. سلام و رحمت خدا بر تو باد».

    مرضیه کوثری


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    الا ای خضرِ رحمت تشنه‌کامِ لعلِ لب‌هایت!
    خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت

    زیـارت نامه زوار ثـارالله، سیمایت
    حسین بن علی گردیده محو قد و بالایت

    جـلال احمـد و آلـت، جمـال الله تمثالت
    سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت

    ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد


    امضاء





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    به خوش آمد گویی ات،
    شقایق ها می شکفند و دریاها می خروشند.

    سپیده دم یازدهم شعبان،
    افق آمدنت را طاق نصرت می بندد.


    بام های جهان،
    کبوتر پوش این همه برکت،
    ثانیه های عاشق را مرور می کنند!

    تو می آیی تا تنهایی بزرگ عاشورا را تجربه کنی.
    می آیی تا دل های نااستوار بنی امیه را
    هیبت صدایت به لرزه درآورد و تاریخ،
    در پیچ وخم های ابدی اش،
    تو را جاودانه به یادها بسپارد.


    نامت، روایت پایان ناپذیر آفتاب است.

    می ستایمت
    که تکرارت، رواج روشنایی است.


    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تکّه ای از دوردست ترین ستاره روشن، زاده می شود و
    هبوط می کند به رسمِ تمامیِ شهابانی که تابه حال دیده اند.

    پس اشکِ دریغ از قلمِ سوخته ام فرو می چکد و دفترم
    آتش می گیرد.اینک تو از راه رسیده ای؛

    مرد دیگری از سلاله ای روشن، از مطّهرترین تباری که
    شجره نامه های زمین، تا به حال در خویش به تجربه نشسته اند.

    خوش آمدی دلاور مرد! امّا حیف از تو! حیف از عظمتی چون تو
    که اسیر پنجه خونین جهانی این چنین ناپاک و نامهربان شود!


    زاده شده ای و نگاهت که می کنم، اگرچه نوزادی تازه رسیده ای
    امّا گویی که دستان قدرتمندت، از هم اینک
    دسته شمشیر را خوب می شناسند!

    به سینه بستر تو که چشم می دوزم، غصّه ای تاریک، تمام
    تنم را می لرزاند که آخر، این سینه، در ظهر تفتیده ای نه
    چندان دور، مکان فرودی خواهد شد برای دردناک ترین
    تیرها که از دست شقی ترین کمانداران پرتاب خواهند شد.


    تصویری از بارش یکریز سنگ و تیر و نیزه، در چشمان کوچک
    و معصوم تو پیداست و لب های ظریفت از حالا، چنان عطشناک
    و خشکند، گویی تجربه و تمرینی می کنی برای بیابان موعود!






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    فرزانه حق، مهر جهان، بحر ولایت

    آمد به جهان آیت حق، کان کرامت

    آفاق معطر شده از عارض ماهش

    مولود حسین آمده، اکبر، مهِ عصمت


    میلاد سرو بوستان ایستادگی، شبه پيامبر، جوان رعنا و رشید حسین (ع) گلستانی از زیباترین گل های فداکاری و دریایی از آبیِ عطوفت، بر عاشقان اهل بيت عليهم السلام مبارک باد .

    امضاء




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض









    مروارید در صدف

    قد دلجویش به شاخه شمشاد می ماند؛ سایه گستر و پربار.
    جام چشم هایش چون شط شراب است، زلال و درخشنده تر از آفتاب.


    کمال ابروانش به رعد شباهت دارد؛ به ستیغ کوه.
    طره مشکین گیسوانش، شاخه طوبی را به یاد می آورد؛ سبک و رها چون موج.


    حُسن یوسف در مقابل توفان زیبایی اش، پیراهن درید و شاهدان عالم قرب،
    از شکوه وجودش، پای در گل ماندند و خوبرویان دل بُرده از جهان،
    انگشت حیرت خویش را به بهای ترنج بریدند.


    اما این زیبایی صورت، حجابی است تا آن سر غیبیه، مکتون بماند
    و این ظاهر خَلقی، آن باطن خُلقی را پرده داری می کند.

    صدف را دیده اید که با همه زیبایی و شگفتی اش، محزون مروارید است؟
    تا صدف را نگشایید، کجا می توانید به آن گوهر پنهانی وجود دست یابید؟!


    این کوثرنشان حیدری نسب، در جمال لم یزلی اش،
    آیینه داری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را می کند،
    اما تو در تعلق و تعیین این جلوه و جذبه ظاهری نمان.

    پشت این آیینه هزار جلوه، وجود صیقل یافته ای است که بیش از همه،
    بر حقیقت پنهان محمدیه صلی الله علیه و آله نزدیک است.


    بی جهت علی اکبر صلی الله علیه و آله را پیامبر دوباره آل اللّه ننامیده اند؛
    تو بهانه این نسبت را در ظهور عینی او جست وجو می کنی،
    اما دلیل، در حضور غیبی اوست.

    چاره ای نیست! تو نیز برای یافتن آن نور پشت دریاها،
    باید در وجود حضرتش غرق شوی!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    در کوچه باغ‏های کهنسال زمین،
    آسمانی‏ ترین عاشقانه‏ های یک جوان است

    که جاری است و در جسم خاموش شب،
    یاد دوباره‏ای از خورشیدِ مهرانگیز پیامبر است که روان.

    نگاه تقویم‏ها پر از بهار می‏شود، دلاویز؛
    و کتاب خاطرات دنیا، بوستانی می‏شود عطرافشان.

    گنجایش هستی از این بیش نیست
    و این همه از نام اوست در مدینه.


    به رنگ همیشه می‏آید تا گام‏های جوا
    ن امّا جامانده را به خدا بکشاند

    و دست‏های پر تحرّک امّا درمانده را
    به دامان سبزنیایش برساند.


    تا رعناییِ خویش را به پای برترین محبّت نهد
    و دور از خوشایندِ این سرا و ستایش‏های پوچ،
    شکفتگی خویش را فدای والاترین عشق نماید.

    سر نهادن او به دُرّ واژه‏های پدر،
    ترسیم واقعی ادب و درس مهمّی از احترام است.


    او آمده تا به موازات همین سپاسگزاری،
    پا در رکاب پدر،فضای بسته شب را به مذلّت بیفکند،
    تا تشعشعی دلنواز وزیدن بگیرد.

    آمده تا ندای سبز عرفان را در شریان‏های زیست بپراکند
    و رگه ‏های شفاف قرآن را حتّی از سکوتش بشنویم.

    در این تفرجِ همه گیر و مراسم برانگیخته از شور نوزا،
    چه تبسّم‏هایِ شیرینی تعارف می‏شود!

    در این ناگهان پر از شادباش،
    چه خاک‏های خشکی که بَر می‏دهند


    و همین طور میوه‏های کال ذهن است
    که به روشنیِ پر رنگ می‏رسد.

    محمد کاظم بدرالدین


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
    دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو


    نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو

    یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو


    هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
    باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی


    یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات
    از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات

    یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات
    یک دم محمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات


    می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی!

    حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی!


    تسبیح زیبایت دل روح الامین را می‌برد
    آن قد و بالایت دل اهل زمین را می‌برد


    ناز قدمهایت دل سلطان دین را می‌برد
    موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد


    غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو
    بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو


    وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد

    یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد


    ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد
    پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد


    صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند

    مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند


    شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب
    ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی، یا للعجب!


    چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب!

    صبح یتیمان می‌رسد تا می‌رسی تو نیمه شب


    دستان تو میراثی از دست کریم مجتبی
    اصلا تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا

    تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی

    هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی


    با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی
    از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟


    ای کربلایی این تو و این لحظه‌ی دلخواه تو
    ای شیر مست هاشمی اینجاست جولانگاه تو

    می‌خواستت در خاک و خون اصلا خدای کربلا
    اصلا سرشتت از گِلی خونین برای کربلا


    تا باز باشی بهترین، در روضه‌های کربلا
    اما در این توفان امان از ناخدای کربلا


    با خواهش چشمان تو تا اذن میدان می‌دهد

    با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان می‌دهد


    قاسم صرافان


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 04-05-2017 در ساعت 09:50
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi