صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 37

موضوع: ویژه نامه گراميداشت قيام خونين پانزده خرداد

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    ویژه نامه گراميداشت قيام خونين پانزده خرداد




    ویژه نامه گراميداشت قيام خونين پانزده خرداد



    ویرایش توسط ناظرسایت : 14-05-2019 در ساعت 12:15
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    «یا مرگ، یا خمینی»






    بانگی که در سکوتِ وهم آورِ شب، از حنجره پاک امام طلوع کرد،
    چه زود فراگیر شد! جوانه شوری که از شبنم آگاهی جان گرفته بود، در
    تمام کوچه ها سرک کشید و ناغافل، در باغچه تمام خانه ها گل داد.

    زمزمه ها، فریادی شدند و فریاد، بر سر زبان ها عروج کرد:
    «یا مرگ یا خمینی»!

    دست ها گره شدند و غنچه اعتراض، به سمت آسمان بالا رفت.
    خیابان های شهر، هر لحظه در انبساط جمعیت غرق می شد.

    انگار آینه ها برای رهایی نور، به اتحاد رسیده بودند!
    انگار مطلع یک مثنوی حماسی، در آغاز سرودن بود!


    اندام یخ زده ظلمت، از حرارت عشق مردم به امام، به لرزه افتاد.
    وقت آن بود که تاریخ، به سیاحت عزم ملت بیاید.
    زمان آن رسیده بود که چهره زمین، به سرخی خون شهیدان، گلگون شود.






    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 02-06-2015 در ساعت 10:06
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    سرزمین خورشید



    هوا سنگین شده بود و حتی برگ های زرد هیچ درختی
    اجازه تنفس نداشت. انسان، بهانه ای بود برای زندگی دیو،
    و وطن، افسانه ای موهوم که ضحاک برای قربانیانش ساخته بود.


    هوا سنگین بود و مار به دوشان استبداد، دنبال قربانی خود
    کوچه ها را زیرپا می گذاشتند و خانه ها را از دم تیغ می گذراندند.


    قصه دیو بود و جنگل؛ قصه حق و باطل.
    باطل هنوز به خون جوشان حق می خندید.
    باطل هنوز در غفلت ظلم بود و وطن در خواب سکوت.

    آفتاب مهربان، ابرهای غفلت را کنار زد.
    آفتاب مهربان، دست های به خون آغشته دیو را دید.

    آفتاب مهربان، ندایی سر داد و برای کودکان شهر گریست.

    دریای امت را سکون کشته بود و ماهیان سرخ امید
    در خواب زمستانی بودند. قطره ای نور از دیده آفتاب چکید.

    دریای امت را موج نور، توفانی کرد.
    موج ها بزرگ شدند و نور، موج انفجار شد؛ انفجار نور شد.


    هوا سنگین بود؛ ظلمت طاغوت، بوی غفلت ملت می داد
    و خون امت به شیشه دیو، لخته لخته فرومانده بود.


    روح خدا بر هوای شهر ما دمید و سروها
    را خبر داد که قانون زمستان را بشکند.


    روح خدا بر قبیله روح های سرگردان دمید و روح ایرانیان را سامان داد.
    شاعر زمان، حماسه 15 خرداد 1342 را می سرود تا
    به منتظران مهدی، فلات بالا بلند عشق اهل بیت را نشان دهد.


    روح خدا بر سرزمین خدا بارید.
    روح خدا فریاد برآورد که عزت آری! ذلت نه!

    تاریخ عزت، به خانه حسین علیه السلام می رسد
    نه خانه ای که در مدینه جا مانده؛

    خانه ای که تا عاشورا با حسین و تا «کل ارض کربلا» آمد.

    تاریخ عزت، به خانه حسین علیه السلام می رسد.

    امت حسین علیه السلام ، عزم رستاخیز کرد
    و زمان، دل به تکرار عاشورا داد.


    خون حسین علیه السلام در کربلای تسلسل تاریخ جاری شد
    و مادرم، برگ آخر تقویم شاهنشاهی را در تنور انداخت.


    شهیدی یا علی گفت و عشق آغاز شد... .


    حسین امیری



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 02-06-2015 در ساعت 10:07
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    تاب خورشید نداشتند




    حضور خورشید را تحمل نمی توانستند؛
    که از تبار زمستان بودند و عشیره یخبندان.


    جانشان، با اهالی شب پیوند خورده بود و این چنین بود
    که پیشوای نهضت را رهسپار تبعید کردند، تا روشنایی روز، در حصار تردید بماند.


    آیین شان، به تکثیر دیوارها دستور می داد؛ آنان که پنجره های
    بیداری این ملت را بسته می خواستند.


    یک طرف یکسره ظلم بود و بیدادگری و سوی دیگر، مردمی بودن
    د که ذلت نمی پذیرفتند و زیر پا گذاشتن اعتقاداتشان را تاب نمی آوردند.


    دشمن، نگاه سبز خمینی رحمه الله را از این امت بزرگ دور می خواست؛

    اما نمی دانست که آفتاب، از تمام حصارها عبور می کند
    و سرانجام، دریچه های بسته، به سمت نور، قد می کشند.



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 03-06-2015 در ساعت 22:56
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    رود خرداد، به دریای بهمن انجامید





    با خرداد، آغاز شدیم؛
    در روزهایی مه گرفته و خون آلود. به راه افتادیم، جاده های پایداری
    و حماسه را دریافته بودیم که راز ماندگاری رود، رفتن است و دریا شدن.

    ایمان داشتیم که ستم، پایدار نمی ماند و آزادگی، میله های بیداد
    را در هم خواهد شکست. برخاستیم و بازو به بازوی یکدیگر، با مشت هایی
    گره کرده، غرور کوچه های شهر را فریاد کردیم.


    ما ایستادیم، تا اقتدار بهمن را تجربه کنیم؛
    هر چند داغ سپیداران جوان، بر دل داریم و هر کوچه این سرزمین، مرثیه
    سرای شهیدان آزادی است،

    اما عاقبت، رود خرداد، دریای بهمن را به چشم انداز نشست.




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 03-06-2015 در ساعت 22:56
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    خاطره همیشه جاری

    صفیر گلوله ها، زوزه مسلسل ها و صدای ناموزون
    تانک ها در گوش آسمان پیچید.

    ناگاه، شهر، چون بوستانی که در افسونِ نابهنگام خزان،
    خشکیده باشد، غرق گل های پرپر شد؛
    بر شاخه خیابان، چشمه های خون جوشیده بود.

    لب خونین جوی ها، خبر از ملاقاتِ تلخ گلوله با قلب ها می داد.
    ناله دلخراش مجروحان، در گوش حادثه می پیچید

    انگار می بایست خاطره سرخ پانزده خرداد 42،
    تا ابد در ذهنِ زخمی شهر، باقی بماند!



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 02-06-2015 در ساعت 10:10
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    نخواستیم شب، فراگیر شود





    ساعت، سراسر، هیجان دویدن بود. عقربه ها، خود را خسته تر
    از زمان، تا نرسیدن های همیشه مدور، می کشاندند.


    ساعت داشت از سه بامداد لبریز می شد که آفتاب به فراموشی سپرده شود.


    نسیم، خبر پنهان را در سراسر خاک آواز خواند و بادها
    و درختان، به شوق زیارت دوباره آفتاب، قیام کردند.


    قیام عاشورایی

    قطره قطره باران شدند و سیل شدند و راه افتادند
    تا بشویند سیاهی و تباهی را. از قم شروع شد
    و به تهران و مشهد و تبریز و شیراز کشیده شد.

    گلوله ها، صف کشیدند تا گل ها، عطر آزادی را در دهان بادها منتشر نکنند؛
    اما پشت این قیام خونین، آرمان عاشورایی حسین علیه السلام خوابیده بود.


    نهضت حسینی، با هیچ غبار بی ارزشی، دامن آلوده نخواهد شد.
    خون عاشورا، در رگ های ایمان ما جریان گرفت، تا پاسخگوی
    «هل من ناصر» فرزندان حسین علیه السلام باشیم.

    گل ها، شاخه شاخه برخاستند و برگ برگ، خون شدند
    و عطر پرپر شدن شان، راز آزادی و ماندگاری مان شد.





    عباس محمدی

    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 03-06-2017 در ساعت 23:12
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    باران گلوله ها باریدن گرفت و پیراهن ها، باغچه گل های سرخ شدند.
    پانزده هزار کبوتر، در پانزده خرداد چهل و دو، در خون خویش پرپر زدند.

    آسمان، به زیارت کبوتران، بر سنگ فرش خیابان ها بوسه می زد.
    خیابان های قم، تهران، مشهد، تبریز و شیراز، بوی حرم می داد.

    خیابان ها، زیارت کردنی شده بودند.
    نسیم های دلتنگ، به زیارت آمدند؛

    زمزمه کنان: «که شهیدان که اند این همه خونین کفنان».
    پیراهن ها، بوی یوسف گرفتند و گلوله ها زیر پیراهن ها زائر شدند.


    ایران، زخمی شد قم، شیراز، تهران، مشهد و تبریز،...
    ایران، سراسر زخمی بود.
    خیابان ها، با خون پرنده ها غسل کردند.

    درختان کنار خیابان، زیارت عاشورا می خواندند و
    ابرهای تشنه، بغض خویش را بر چشم های سرخ خیابان می باریدند.


    نهضت عاشورا، در پانزده خرداد زنده شد و اسلام، جان گرفت.
    انقلاب، شکوفه داد و از «خون جوانان وطن لاله رویید».

    خورشید، در خون زانو زد و روز، نام خویش را با خون، بر
    صفحه ماندگار تاریخ نوشت تا یاد شهیدان، همیشه جاویدان گردد.






    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 02-06-2015 در ساعت 10:07
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102
    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 04-06-2015 در ساعت 13:45
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    گراميداشت قيام خونين پانزده خرداد





    قبله ثانیه های بیداری

    چه کسی باور می کرد، کویرستان ایران، در رونق بارانی
    چنین با کرامت، غوطه ور شود؟

    از ذهن کدام جامعه شناس می گذشت که وحدت اسلامی ایرانی ها
    سقفی گسترده چون پانزده خرداد را بر سر ملتی مسلمان، استوار سازد؟


    چه کسی تصور می کرد، پانزده خرداد، و این
    تاریخ ساده، قبله ثانیه های بیداری شود؟


    به شکوه این تاریخ حماسی، ایمان بیاوریم.
    ایمان به پانزده خرداد، ایمان به ارزش های وحدت و ولایت است؛

    چرا که این روز، جز به ندای رهبری عارف و سالک
    به ثمر نمی نشست و جز با یکدلی و اتحاد دل های مردم، امتداد نمی یافت.




    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 02-06-2015 در ساعت 09:57
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi