میدانی؟ بعضی آدم ها ذاتا مهربان هستند.اصلا فکر میکنم ذاتشان هیچ وقت نتواند بد بشود، فکر میکنم در بدترین حالت ها هم این ها خوب باقی می مانند.آخر مگر میشود یک آدم اینقدر خوب باشد؟
اینقدر خوش قلب باشد؟ اینقدر مهربان باشد؟ آدم هایی که وقتی که با آن ها درددل هم میکنی، در بدترین شرایطی که تو میخواهی از خودت آن ها را برانی اما باقی می مانند کنارت، حاضرند تو غر بزنی، حتی به آن ها بگویی که چرا هستند؟ و از خودت دورشان کنی اما تحملت کنند و کنارت بمانند تا شعله آتش درونت که شعله ور شده آرام بشود، که آرامشت بازگردد
و آن وقت است که تازه میفهمی که چقدر در حقشان بد هستی، بد بوده ای....این ها فرشته اند، اصلا نمیتوانم نام آدمی به آن ها بدهم...آدم هایی که وقتی میگویی نمیخواهم باشی، میگویند اگر باعث اذیت و آزارت هستم میروم حتی اگر به قیمت اذیت شدن خودشان تمام بشود.
این ها آدم های فداکاری هستند، این ها همان هایی هستند که تو را دچار آن عذاب وجدانی میکنند که چقدر خوب هستند و تو چقدر بد میشوی گاهی در قبالشان...این ها دوست تنها نیستند، رفیقند...کنارت می مانند تا آرامت کنند، با سکوتشان، با تنها حضورشان لحظات پرتلاطمت را رنگ میدهند، رنگ زندگی میدهند، رنگ سیاه سفید لحظه های غمگینت را رنگی میکنند
آن هم رنگ های شادی چون رنگ لبخند، عشق، امید، دوست داشتن...این ها آدم های خوب روزگارند که گاه فکر میکنم اصلا چطور شد که هنوز روی زمین هستند و اصلا چرا انسان شدند ومقام فرشته را از آن خود نکردند...
دوستان مهربان زندگیم را دوست دارم.
زندگی را برایم پر از امید میکنند...