صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33

موضوع: ویژه نامه عید فرخنده قربان * روز اثبات عشق و تسلیم *

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    روز عید قربان، روز جشن شرف انسان هاست؛
    یعنی روزی که انسان به شرف عالی ترین درک خود می رسد
    و در پرتو نور معرفت و شناسایی مبدأ اعلی عملاً دنیا را فدای
    خدا کرده «متاع قلیل» را با «نعیم مقیم»معاوضه می کند.

    روزی است که انسان با پیروی از ابراهیم علیه السلام
    و اسماعیل علیه السلام ، به جهانیان اعلام می دارد


    او حیوانی دوپا نیست که تنها همّ و غمّش خور و خواب
    و خشم و شهوت باشد، بلکه موجودی بسیار عالی
    و دارای استعدادی شگفت است

    و می تواند در دامن تربیت وحی و نبوت پیغمبران و مردان
    آسمانی، به جایی برسد که دل به خدای سبحان داده
    و در راه او از جان خود و عزیزترین کسانش نیز بگذرد.


    در روز عید قربان به منظور ارائه این استعداد شگرف
    روحی، شایسته است انسان جشن شرف بگیرد و
    ارزش بسیار عالی انسانیت را به جهانیان بنمایاند.





    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 07-09-2016 در ساعت 21:49
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكر



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    چه میعادگاه خلوت و زیبایی!
    اسماعیل، در دست های اراده ابراهیم.

    سر اسماعیل، در آغوش پدر و نگاه اسماعیل
    نه به چشم های پدر، که به آن سوی ابرها و آسمان ها و
    خدایی که چند لحظه بعدتر را بهتر از همه می دانست.



    آن روز، نه گلوی اسماعیل بریده شد و نه ابراهیم
    پدری را بر بندگی ترجیح داد.


    تنها رضایت و سرسپردگی به «او» بود که بیداد می کرد
    پس به رسم نمایش سرفرازی و قبولی، گوسفندی ذبح شد.



    از آن روز بزرگ و باشکوه تاکنون، جشن میعاد اسماعیل
    و ابراهیم با فرمان پروردگار، هر سال و هر قربان، تکرار می شود

    که جشن دلدادگی و شیدایی است و در دل ایمان مومنان دوست
    آذین پرنشاط قرب و دیدار، بسته می شود.

    مبارک باد!


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض









    صدای پای عید می آید.

    عید قربان عید پاک ترین عیدها است

    عید سر سپردگی و بندگی است.

    عید بر آمدن انسانی نو

    از خاکسترهای خویشتن خویش است.

    عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است

    که به قرب الهی رسیده اند.

    عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است

    عید برعاشقان مبارک باد عاشقان عیدتان مبارک باد





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اکنون ابراهیم است و فرزند دلبند او،
    فرزند انتظارهای طولانی، میوه دل او، پاره جگر او...
    و فرمان حقّ: اسماعیلت را ذبح کن!

    اسماعیل را هم‏چون قربانی، به قربان‏گاه ببر،
    سرش را بر مذْبَح بگذار، کارد بر گلویش بنه، خونش را جاری ساز...
    و بکش، بکش اسماعیلت را...

    قربانی کن هر آن‏چه میان تو و حقیقت مطلق است،
    به قربانگاه ببر هر آن‏چه را که میان تو و «او» فاصله می‏اندازد.

    ای بت شکن تاریخ! اکنون... اکنون، اسماعیل،
    فرزند دلبندت را به قربانگاه ببر!


    ای ابراهیم؛ ای قهرمان توحید؛ ای آزموده؛
    ای گذشته از آتش؛ ای برگزیده خدا؛ ای وارث رسالت؛
    ای پیامبر پاکی؛ ای رسول روشنی! آنک آخرین آزمون بندگی است.

    اسماعیل تو، جاه توست، مال و موقعیت
    و مقام و شهرت و قدرت و مکنت توست.

    اسماعیل تو دنیای توست و هر آن‏چه در دنیا به آن دل بسته‏ ای.
    اسماعیل تو، نفس توست؛ اسماعیل، تویی؛
    و تا از میان برنخیزی، به وصلِ حقّ نمی‏رسی.

    پیرمرد یک عمر، بار انتظار فرزند به دوش کشیده بود؛
    سارا را توان فرزند آوردن نبود.


    در نشیب حیات، ناباورانه، فرزند را از هاجر جُست،
    و شگفتا که یافت؛

    و اینک پس از سال‏ها انتظار و رخ نمودن ابرهای تیره نومیدی،
    خورشید میلاد اسماعیل، آتش در نهادِ شبستان سرد او نهاده بود.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    اسماعیل هدیه‏ ای بود از سوی خدا به صبر ناگزیرِ بت شکن تاریخ.
    اما اراده خداوند، بر توحید محض خود استوار شده بود.

    باید تمام بت‏ها می‏ شکستند تا جان ابراهیم،
    به حریم خلوت عشق راه می‏یافت.


    و آنک آخرین بتِ نَفْس، آخرین خواست دنیا،
    آخرین تصوّر حایل میان خود و خدا، اسماعیل بود.

    قلب مضطرب ابراهیم را تأیید اسماعیل آرام می‏کند:
    به فرمان خدا عمل کن پدر!


    اشک در چشمان پیر سال ابراهیم شعله می‏کشد.
    برای آخرین بار سر تا پای اسماعیل را می‏نگرد.
    دیگر تاب و توانش نیست. دیدگان را بر هم می‏نهد و دلش آرام می‏گیرد.

    عزیزترین ذبیح خدا سر بر تخته سنگ منا می‏نهد
    و تیغ ابراهیم بر رگ گردنش می‏نشیند که ناگاه...
    گوسفندی... و فرمان خدا که گوسفند را ذبح کن!


    ابراهیم در جان خویش، اسماعیل نفس را کشته بود؛
    و فرشتگان شاهد حماسه شگفت توحید بودند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    اي تو جان نوبهاران، خوش رسيدي، خوش رسيدي!
    اي تو شور آبشاران، خوش رسيدي، خوش رسيدي!

    اي شراب آسماني، اي طلوع مهرباني
    با تو شد خورشيد خندان، خوش رسيدي، خوش رسيدي!

    اي که نامت گشته ذکر هر دم جان و روانم
    اي شفاي درد پنهان، خوش رسيدي، خوش رسيدي!

    آمدي چون ماه تازه، تيغ بر کف، خنده بر لب
    آمدي اي عيد قربان! خوش رسيدي، خوش رسيدي!

    آمدي چون سيلْ جوشان ، بي‌خبر، ناگه، خروشان
    تا کني اين خانه ويران، خوش رسيدي، خوش رسيدي!

    خانه‌ي عقل زبون را، عقل سرد تيره‌گون را
    کرده‌اي با خاک يکسان، خوش رسيدي، خوش رسيدي!

    شعر مي‌جوشد ز من، پيوسته هر شب، هر سحرگه
    از تو شد اين چشمه جوشان، خوش رسيدي، خوش رسيدي!


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    خوشا سر به سوداى معبود سپردن و فرمان بردن از حضرت دوست!

    خوشا شيطان درون خويش را به بند كشيدن و
    از هر چه غير دوست، چشم پوشيدن!


    خوشا لحظه قربانى كردن بت‏هاى ظاهر و باطن به پاى عشق
    و هم‏سفر شدن با راهيان كوى دلدار!

    خوشا گرگ‏هاى خشم و غضب را از ديار دل خويش راندن!

    خوشا نوبت به زمين زدن ناقه‏ هاى تكبر كه اسباب زحمت آدمى‏ اند
    و سد شده‏ اند در مسير رستگارى‏ اش!

    خوشا روايت «بسم الله» بر گلوى خويش خواندن
    و كلمه توحيد را بر تخت پادشاهى قلب نشاندن!


    خوشا جهاد اكبر با مدعيان دروغين خدايى و خوشا جان عزيز
    خويش را به قربان‏گاه عشق بردن وگذشتن از همه چيز به خاطر او!








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    اکنون ابراهیم است و فرزند دلبند او،
    فرزند انتظارهای طولانی،
    میوه دل او، پاره جگر او...

    و فرمان حقّ: اسماعیلت را ذبح کن!
    اسماعیل را هم‏چون قربانی، به قربان‏گاه ببر،
    سرش را بر مذْبَح بگذار، کارد بر گلویش بنه،
    خونش را جاری ساز... و بکش، بکش اسماعیلت را...

    قربانی کن هر آن‏چه میان تو و حقیقت مطلق است،
    به قربانگاه ببر هر آن‏چه را
    که میان تو و «او» فاصله می‏اندازد.

    ای بت شکن تاریخ! اکنون... اکنون، اسماعیل،
    فرزند دلبندت را به قربانگاه ببر!

    ای ابراهیم؛ ای قهرمان توحید؛ ای آزموده؛
    ای گذشته از آتش؛ ای برگزیده خدا؛
    ای وارث رسالت؛ ای پیامبر پاکی؛
    ای رسول روشنی! آنک آخرین آزمون بندگی است.


    اسماعیل تو، جاه توست، مال و موقعیت
    و مقام و شهرت و قدرت و مکنت توست.

    اسماعیل تو دنیای توست
    و هر آن‏چه در دنیا به آن دل بسته ‏ای.
    اسماعیل تو، نفس توست؛
    اسماعیل، تویی؛ و تا از میان برنخیزی،
    به وصلِ حقّ نمی‏رسی.


    پیرمرد یک عمر، بار انتظار فرزند به دوش کشیده بود؛
    سارا را توان فرزند آوردن نبود.
    در نشیب حیات، ناباورانه، فرزند را از هاجر جُست،
    و شگفتا که یافت؛ و اینک پس از سال‏ها انتظار
    و رخ نمودن ابرهای تیره نومیدی،
    خورشید میلاد اسماعیل،
    آتش در نهادِ شبستان سرد او نهاده بود.

    اسماعیل هدیه ‏ای بود از سوی خدا
    به صبر ناگزیرِ بت شکن تاریخ.
    اما اراده خداوند،
    بر توحید محض خود استوار شده بود.


    باید تمام بت‏ها می‏ شکستند تا جان ابراهیم،
    به حریم خلوت عشق راه می‏یافت.

    و آنک آخرین بتِ نَفْس،
    آخرین خواست دنیا،
    آخرین تصوّر حایل میان خود و خدا،
    اسماعیل بود.


    قلب مضطرب ابراهیم را تأیید اسماعیل آرام می‏کند:
    به فرمان خدا عمل کن پدر!

    اشک در چشمان پیر سال ابراهیم شعله می‏کشد.
    برای آخرین بار سر تا پای اسماعیل را می‏نگرد.
    دیگر تاب و توانش نیست.
    دیدگان را بر هم می‏نهد و دلش آرام می‏گیرد.


    عزیزترین ذبیح خدا سر بر تخته سنگ منا می‏نهد
    و تیغ ابراهیم بر رگ گردنش می‏نشیند
    که ناگاه... گوسفندی...
    و فرمان خدا که گوسفند را ذبح کن!

    ابراهیم در جان خویش، اسماعیل نفس را کشته بود؛
    و فرشتگان شاهد حماسه شگفت توحید بودند.








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در قرآن یک کارهایی داریم که نشده اما می‌گوید:
    شده؛ ازجمله ذبح اسماعیل.
    حضرت ابراهیم(ع) خواب ‌دید که باید بچه‌اش را بکشد.
    سر پیری بچه‌دار شده.
    خدا می‌گوید:
    این بچه را سر ببر.
    تا چاقو را گذاشت، فرمان آمد چاقو را بردار.
    نمی‌خواستم سر بریده شود،
    می‌خواستم دل بریده شود!
    اینجا ابراهیم ذبح نکرد ولی خدا پاداش ذبح را به او داد.

    اما حسین بن علی در کربلا
    ...
    السلام علیک یا اباعبدالله

    عید بندگی مبارک





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi