پىنوشتها:
1. كشف المراد، ص349، بحث نبوت.
2.داورى خرد در اين مورد يك داورى قطعى است. بنابر اين، برخى از رواياتى كه درباره «ايوب» پيامبر عليه السلام وارد شده و حاكى از ابتلاى او به بيماريهاى تنفرآور مىباشد، گذشته از اينكه با حكم قطعى عقل مخالفت دارد، با رواياتى نيز كه از ائمه اهل بيت عليهم السلام رسيده است مخالف است. امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوار خود نقل مىكند: حضرت ايوب، در طول بيمارى خود، بوى بد يا صورت نازيبا پيدا نكرد و هرگز از بدن او چرك و خون و چيزى كه مردم از آن تنفر دارند بيرون نيامد. سنتخدا درباره انبيا و اولياى گرامى خود، چنين است. دورى مردم از ايوب، به علت فقر مالى وضعف ظاهرى او بود، ولى آنان از مقام و منزلت او در نزد خدا آگاه نبودند (خصال، ج1، ابواب هفتگانه، حديث107- ص400) طبعا رواياتى كه بر خلاف اين مطلب دلالت دارند، پايه اساسى نداشته و قابل قبول نيستند.
3. تنزيه الانبياء، سيد مرتضى; عصمة الانبياء، فخر الدين رازي; مفاهيم القرآن، جعفر سبحانى، ج5، بخش عصمت پيامبران.
4. بحار الانوار، 70/22.
5. امير مؤمنان درباره اين گروه مىفرمايد:« هم والجنة كمن قد رآها و هم فيها منعمون، وهم و النار كمن قد رآها و هم فيها معذبون»: آنان نسبتبه بهشتبسان كسى مىباشند كه آن را ديده و از نعمتهاى آن برخوردار مىباشند، و نسبتبه دوزخ همانند كسى مىباشند كه آن را ديده و گرفتار عذاب آن شدهاند. (نهج البلاغه، خطبه همام شماره193).
6. فاشارت الي...(طه/29).
منشور عقايد اماميه صفحه 110
استاد جعفر سبحانى