ترغيب شاعران به سرودن شعر و مرثيه
برپايى مجالس نوحه خوانى و خواندن شعر و مرثيه از عباداتى است كه داراى ثواب و پاداش فراوانى در نزد پروردگار است.
امام صادق(ع) مىفرمايد: «الحمد لله الّذى جعل فى النّاس من يفد الينا و يمدحنا و يرثى لنا؛(16) حمد و ستايش خداوندى را كه در ميان مردم كسانى را قرار داد كه به سوى ما مىآيند و ما را مدح مىكنند و براى ما مرثيه مىخوانند».
اين نشان دهنده جايگاه «مرثيه» و «مدح» در فرهنگ شيعه و در راستاى احياى فرهنگ اهل بيت(ع) است.
بيان مصايب و مراثى سرور شهيدان امام حسين (ع) به اندازهاى مهم و ضرورى است كه پيشوايان معصوم(ع) همواره بدان سفارش كرده و خواستار زنده نگه داشتن نام و ياد آن امام(ع) به اين شيوه شدهاند. آنان خود نيز بدين امر پاىبند بوده و در بزرگداشت اين واقعه جانسوز قلبى سوزان و زبانى نوحهگر داشتهاند.
استاد شهيد آيت اللّه مرتضى مطهرى (ره) در اين زمينه مىنويسد: «ائمه دين خواستند قيام امام حسين(ع) به صورت يك مكتب و به صورت يك مشعل فروزان هميشه باقى بماند. اين يك چراغى است از حق، از حقيقت دوستى و از حقيقت خواهى. اين يك ندايى است از حقطلبى، از حرّيت و آزادى، اين مكتب آزادى و اين مكتب مبارزه با ظلم را خواستند براى هميشه باقى بماند. در زمان خود ائمه اطهار(ع) كه اين دستور صادر شد، سبب شد كه جريان زنده و فعّال و انقلابى به وجود آيد. نام امام حسين(ع) شعار انقلاب عليه ظلم گشت، يك عدّه شاعر انقلابى به وجود آ مدند مانند: كميت اسدى، دعبل خزايى، سيّد حميرى و...كميت اسدى مىدانيد كيست؟ همان كسى كه با اشعارش از يك سپاه بيشتر براى بنى اميّه ضرر داشت».(17)
مشهور است كه چون اهل بيت عصمت و طهارت (ع) از شام به مدينه بازگشتند، در حوالى مدينه براى مدتى كوتاه اقامت نمودند. اهالى مدينه با شور و شوق خاصى به استقبال آنان رفتند. در ميان استقبال كنندگان فردى بود به نام «بشير بن جذلم» كه چون امام سجاد(ع) او را ديد، فرمود: اى بشير! پدرت شاعر بود. آيا تو هم از شاعرى بهرهدارى، وى جواب داد: آرى! خود نيز شاعر هستم. حضرت(ع) فرمودند: ابياتى بسراى و خبر ورود اهل بيت(ع) و مصيبت جانگداز كربلا را اعلام كن. بشير مىگويد بر مركب خود سوار و با عجله وارد مدينه شدم و صدا به گريه بلند كردم و اين اشعار را خواندم:
يا اهل يثرب لامقام لكم بها
قتل الحسين و ادمعى مدرار
الجسم منه بكربلا مضرّج
و الرأس منه على القناة يدار
يعنى: اى اهل يثرب (مدينه) ديگر در شهر نمانيد چون حسين(ع) كشته شد. پس اشك فراوان از گونهها جارى كنيد. بدنش در كربلا آغشته به خون شده و سر مطهرش را بر سر نيزه كردند.
بعد از اين مرثيه، شهر مدينه شكل ماتم به خود گرفت. همه اهل شهر از منازل بيرون آمدند و به گريه و زارى پرداختند و اين ماتمسرايى تا چندين روز ادامه داشت.
در عصر امامت ائمه(ع) شعرايى چون كميت اسدى، سيّد حميرى، دعبل خزايى و... به سفارش آن بزرگواران براى فداكاران كربلا به مرثيه گويى پرداختند. اشعار حماسى و عميق اين ياران اهل بيت(ع) بنى اميّه و بنى عباس را در هراس افكنده بود.(18)
شاعر و مدّاح اهل بيت(ع) «دعبل خزايى» اين گونه نقل كرده است: ايام محرم بود كه به زيارت امام هشتم على بن موسى الرضا(ع) رفتم. ديدم آن حضرت با حالت حزن و اندوه نشسته و اصحاب هم دور او جمع شدهاند. چون مرا ديد، فرمود: اى دعبل! دوست دارم شعرى بخوانى، زيرا اين روزها غم و اندوهى است كه بر خاندان ما رفته است و كسى كه بر مصيبت جدّم امام حسين(ع) بگريد، خداوند گناهان او را مىآمرزد. سپس آن حضرت از جاى خويش برخاست و پردهاى را نصب كرد و اهل خانه را در پشت آن پرده قرار داد تا در مصايب جدّشان عزادارى كنند. در اين حال رو به سوى من كرد و فرمود: براى جدّم حسين(ع) مرثيهاى بخوان. دعبل مىگويد: اشعارى خواندم به طورى كه صداى گريه امام رضا(ع) و اهل بيت او بلند شد.(19)
زيد شجام مىگويد: «با جمعى از كوفيان نزد امام جعفر صادق(ع) بوديم كه جعفر بن عفان وارد شد. امام صادق(ع) او را نزديك خود جاى داد. سپس فرمود: شنيدهام تو درباره عزادارى امام حسين(ع) خوب شعر مىگويى، گفت: بلى! فرمود: بگو! پس جعفر شعرى درباره امام حسين(ع) سر ود به طورى كه امام صادق(ع) و تمام اطرافيان گريستند. سپس امام (ع) فرمود: اى جعفر! به خدا قسم ديدم ملائكه اشعار تو را درباره حسين(ع) مىشنوند و آنها هم گريه مىكنند.
اى جعفر! خداوند همين الآن بهشت را بر تو واجب كرد و گناهانت را بخشيد».(20)