نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: «اشک بر سیّدالشهدا(ع) هدایتگر است» ، حكايت عجيبي در مورد اشك بر امام حسين (ع) از آیت الله بهجت(ره)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    shamee «اشک بر سیّدالشهدا(ع) هدایتگر است» ، حكايت عجيبي در مورد اشك بر امام حسين (ع) از آیت الله بهجت(ره)


    «اشک بر سیّدالشهدا(ع) هدایتگر است.»


    حكايت عجيبي در مورد اشك بر امام حسين (ع) از آیت الله بهجت(ره)





    حكايت عجيبي در مورد اشك بر امام حسين (ع) از ايشان نقل شده است كه خواندن آن در ایام عزاداری حضرت سیّدالشهدا(ع) خالي از لطف نيست.

    حجت الاسلام والمسلمین قدس از شاگردان آیت الله بهجت نقل می‌کند،

    روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار صلوات الله علیهم فرمودند:

    « در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می‌کرد و مردی که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می‌دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می‌رود او را مسخره می‌کرد.

    حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد.

    چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می‌دانی این مخالف چه می‌کند.

    آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود:
    او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی‌توانیم او را کیفر دهیم.

    شیعه می‌گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می‌کند بر شما حق پیدا کرده است؟ !

    حضرت فرمودند:
    بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می‌کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت:
    عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می‌داد بعد همه را می‌کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی‌توانیم او را جزا بدهیم.

    آن مرد شیعه می‌گوید:
    از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟ !

    مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد.

    وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و…، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت:
    خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید.

    بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد. »






    ویرایش توسط شهاب منتظر : 22-10-2015 در ساعت 17:21
    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi