امیر الشعرا ابوعبدالله محمد بن عبدالملک برهانی
وی در اواسط قرن پنجم در سال 438 یا 441 هجری متولد شد. پدر وی شاعر دربار الب ارسلان بودو در اواخر عمرش فرزند خود را ( امیر معزی) جانشین خویش نمود و تا آنجا ترقی نمود که لقب ملک الشعرائی گرفت و پس ا زفوت الب ارسلان به خدمت پسرش سلطان سنجر خدمت میکرد.
در مورد فوت معزی و علت ان تذکره نویسان چنین نوشته اند که روزی سلطان سنجر نشانه ای گرفت و تیری رها کرد ولی تیرش بخطا رفت و بر سینه معزی جای گرفت. جراحت سبئه، وی را رنجور و مریض نمود و بالاخره هم بعلت همین جراحت در حدود سال 520 هجری در گذشت. دیوان امیر معزی شامل 18500 بیت از قصیده – غزل – قطعه و رباعی است.
اي ساربان منزل مكن جز در ديار من
تا يك زمان زاري كنم بر ربع و اطلال و دمن
ربع از دلم پرخون كنم خاك دمن گلگون كنم
اطلال را جيحون كنم از آب چشم خويشتن
از روي يار خرگهي ايوان همي بينم تهي
وزد قد آن سرو سهي حالي همه بينم چمن
بر جال رطل و جام مي گوران نهاديستند پي
بر جاي چنگ و ناي و ني آواز زاغست وزغن
از خيمه تا سعدي بشد وزحجره تا سلمي بشد
وز حجله تا ليلي بشد، گويي بشد جانم زتن
آنجا كه بودآن دلستان با دوستان در بوستان
شد گرگ و روبه را مكان شد گوروكركس راوطن
ابرست بر جاي قمر زهرست بر جاي شكر
سنگست برجاي گهر خارست برجاي سمن