صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 45

موضوع: بانک اشعار و دوبیتی های فاطمی { دل من در پی یک واژه بی خاتمه بود ....}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
    اتفاقی مقابلم رخ داد

    وسط کوچه ناگهان دیدم
    زن همسایه بر زمین افتاد

    سیب ها روی خاک غلطیدند
    چادرش در میان گرد وغبار

    قبلا این صحنه را...نمی دانم
    در من انگار می شود تکرار

    آه سردی کشید،حس کردم
    کوچه آتش گرفت از این آه

    و سراسیمه گریه در گریه
    پسر کوچکش رسید از راه

    گفت:آرام باش! چیزی نیست
    به گمانم فقط کمی کمرم...

    دست من را بگیر،گریه نکن
    مرد گریه نمی کند پسرم

    چادرش را تکاند، با سختی
    یا علی گفت و از زمین پا شد

    پیش چشمان بی تفاوت ما
    ناله هایش فقط تماشا شد

    صبح فردا به مادرم گفتم
    گوش کن ! این صدای روضهء کیست

    طرف کوچه رفتم و دیدم
    در و دیوار خانه ای مشکی است

    با خودم فکر می کنم حالا
    کوچه ء ما چقدر تاریک است

    گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه
    راستی! فاطمیه نزدیک است...

    سید حمیدرضا برقعی



    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,747
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در بین کوچه های مدینه شهید شد
    آن مادری که یک شبه مویش سپید شد

    در، هم زبان به شکوه گشود و در آن غروب
    آتش برای فتح حریمش کلید شد

    در گیر و دار جزر و مد تازیانه ها
    باران لطف اهل مدینه شدید شد

    با آتشی که شعله کشید از در بهشت
    آماده ی تسلی پهلو، حدید شد

    دستش شکست و دامن حق را رها نکرد
    بانوی خسته بانی رازی رشید شد

    سیلی دست سنگی دیوار و دست باد
    یعنی دو گوشواره ی او ناپدید شد

    انداخت سایه دست کبودی به روی ماه
    وقتی که آفتاب خدا بی مرید شد

    این گونه بود عاقبت غربت امام
    یک جامعه تباهِ دو فکر پلید شد

    مشرک شدند بعد نبی مردمان شهر
    تنها ببین مظاهر بت ها جدید شد

    ریشه دواند در دل دین انحراف ها
    دستان کینه نیز بر علت مزید شد

    تا منبر رسول خدا نیم قرن بعد
    جای شراب خواری ده ها یزید شد

    آری حسین فاطمه در قتلگاه نه !
    در بین کوچه های مدینه شهید شد




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,747
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    فغان تا عالم لاهوت مى رفت
    به روى شانه ها، تابوت مى رفت

    على زین غم چنان مات ست و مبهوت
    که دستش را گرفته دست تابوت!



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای تنت خرمنی از صد گل پاشیده شده
    زخمی و خسته غم مثل تو کم دیده شده

    مگر ای گل در ودیوار نمی دانستند
    پیکر پاک تو از یاس تراشیده شده




    امضاء



  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    سر چشمه ی غم های عالم فاطمیه است
    غوغا شده در عرش اعظم، فاطمیه است

    زهرای مرضیه اگر «ام الحسین» است
    پس ریشه ی ماه محرم فاطمیه است



    امضاء



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت
    باید برای بردن نامت وضو گرفت

    نور قریش! تا که تویی صاحب دلم
    غرق خداست شعب ابی طالب دلم




    امضاء



  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بسم رب الزهرا(س)

    دردا همین که عمر پیمبر تمام شد
    لبخندهای گونه ی دختر تمام شد

    “کاغذ،قلم” نداد ولی گفت زیر لب:
    “ایام کامرانی حیدر تمام شد”

    رنج و عذاب فاطمه از لحظه ی هجوم
    با ناله های گوشه ی بستر تمام شد

    روزی که آمدند دم در، شروع شد
    روزی که آمدند دم در، تمام شد

    آتش چنان به شعله در آمد که پشت در
    آب زلال چشمه ی کوثر تمام شد

    دستی به در گرفته و دستی به دست یار
    جان پدر به قیمت مادر تمام شد

    زینب صدای غائله را دیرتر شنید
    وقتی رسیده بود که دیگر تمام شد

    مادر برای دختر خود در وصیتش
    از سر شروع کرد و به معجر تمام شد

    پنجاه سال بعد به سودای ابن سعد
    قصه به “سر”رسید و نه با سر تمام شد

    گفتند “ما رایت” به جز خوبی و خوشی
    با این حساب حیف که آخر تمام شد

    مظاهر کثیری نژاد


    امضاء



  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    چشم خشک از چشمهای تر خجالت می کشد
    چشمه وقتی خشک شد ، دیگر خجالت می کشد

    سوختن در شعله ی دل کمتر از پرواز نیست
    هر که اینجا نیست خاکستر ، خجالت می کشد

    بستن در بهر شرمنده شدن بی فایده ست
    این گدا وقت کرم بهتر خجالت می کشد

    لطف این خانه زیاد و خواهش ما نیز کم
    دستهای سائل از این در خجالت می کشد

    طفل بازیگوش را شرمی نباشد از کسی
    بیشتر با دیدن مادر خجالت می کشد

    تا عروج فاطمه جبریل را هم راه نیست
    در مسیر عرش، بال و پر،خجالت می کشد

    حتم دارم که قیامت هم از او شرمنده است

    با ورود فاطمه ، محشرخجالت می کشد


    نامه اعمال نوکرها بدست فاطمه ست
    آنقدر می بخشد و.... نوکرخجالت می کشد

    آنچه مادر می کشد،دردش به دختر می رسد
    گر بیفتد مادری ، دختر خجالت می کشد


    دست این از دست آن و...دست آن از دست این....
    آه....دارد همسر از همسر خجالت می کشد

    ***

    هر کجا حرف "در" و "دیوار" و...ازاین چیزهاست
    چشم خشک از چشمهای تر......




    امضاء



  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    عشق یعنی معنی بالا بلند
    عشق یعنی دوری از هر دام و بند

    گر که خواهی عشق را معنی کنم
    بحر باشم بایدت باشی چو نم

    عشق یعنی آتش اندر جان شدن
    سوختن در آتش و درمان شدن

    عشق یعنی ناله های فاطمه
    خطبه خواندنهای او بیواهمه

    عشق یعنی در تب و تاب علی
    نام مولا بر زبان راندن جلی

    عشق یعنی ماجرای کوچه ها
    دانی آیا بر سرش آمد چه ها

    فاطمه معنای عشق برتر است
    ذوب در مولا و میرش حیدر است

    فاطمه دستش بدامان علیست
    عشق بازیهای زهرا منجلیست

    عشق یعنی جان نثاری پشت در
    از پی مولا دوید آسیمه سر

    دست مولا را به هم پیچیده دید
    از پی مولا و عشق خود دوید

    گفت مولایم رهانیدش ز بند
    روبهان حیله گر گیرید پند

    بر سر پیمان خود جان را نهاد
    هر چه جانانش بگفت آنرا نهاد

    گفتش او جانم چه باشد بهر یار
    میکنم قربانیش دار و ندار

    عشق یعنی عشق زهرا و علی
    جان یکی اندر دو قالب تن گلی

    اینچنین مولای من تعلیم داد
    درس عشق اندر نهاد من نهاد

    نام زهرا دین و هم دنیای ماست
    عشق پاکش آخرین سودای ماست

    اول و آخر رضای فاطمه
    منتهای آرزوی ما همه

    مجید امیری


    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دایم به حال سجده دخیل دعا شویم
    شاید که حاجتش ز عنایت روا شود

    گوید علی به ناله خدایا مدد نما
    بار دگر سرای غمم با صفا شود

    یارب به حرمت و غرور شکسته ام
    راضی مشو که فاطمه از من جدا شود

    یارب بیاو نذر علی را قبول کن
    زهرا شفا بگیردو حیدر فدا شود

    یارب مدد که باز نبینم مغیره را
    از دیدنش تمام وجودم عزا شود

    از هجمه ی پیاپی آن تازیانه اش
    دیگر امید نیست که زهرا بپا شود

    تا مزد بیشتری بگیرد ز دومی
    آنگونه زد که فاطمه دستش رها شود

    جواد حیدری



    امضاء


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi