وقتی که شروع عاشقی با زهراست
"نوروز" بدون کوثری بی معناست !
با آمدن فاطمه(س) ، مَهدی (ع) فرمود:
"سالی که نکوست از بهارش پیداست"
❤ |
وقتی که شروع عاشقی با زهراست
"نوروز" بدون کوثری بی معناست !
با آمدن فاطمه(س) ، مَهدی (ع) فرمود:
"سالی که نکوست از بهارش پیداست"
❤ |
بسم رب الزهرا(س)
زهراست ، یادگاری نور خدای من
خورشید صبح و ظهر و غروب سرای من
پرواز می کنیم از این خانه تا خدا
من با دعای فاطمه او با دعای من
ما نور واحدیم ، نه فرقی نمی کند
من جای او بتابم یا او جای من
مست تجلیات خداوندی همیم
من با خدای اویم و او با خدای من
یک طور حرف می زند انگار بوده است
در ابتدای خلقت و در ابتدای من
دنیا ! تمام آنچه که داری برای تو
یک تار موی خاکی زهرا برای من
کاری که کرد فاطمه کار امام بود
زهراست پس علی من و مرتضای من
ما یک سپر برای جهازش فروختیم
چیزی نبود تا که بمیرد به پای من
هر شب دلم به گفتن یک فاطمه خوش است
از من مگیر دلخوشی ام را خدای من
علی اکبر لطیفیان
❤ |
آن که با خلقت تو هر چه که بود آورده
جبرئیلش به سجود تو سجود آورده
نه... غلط گفتم از آغاز خدا با نورت
نه فقط آن چه که بود، آن چه نبود آورده
سر سجادۀ شب، ماه ، شب اول ماه
سر تعظیم به پیش تو فرود آورده
باد از خاک سر کوی تو سوغات سفر
یک بغل رایحه ي عنبر و عود آورده
مادر آب تویی و پدر خاک علی
آب و خاکی که گلم را به وجود آورده
چند قرنی ست که مضمون بلند عمرت
شاعران را به سرِ گفت و شنود آورده
هیزم آورد در خانۀ تو کینه ولی
آتش فاجعه را چشم حسود آورده
ای که هم رنگ بلالت شده دیوار حرم
چه بلایی به سرت آتش و دود آورده
آه... خورشید علی بادِ مخالف چندی ست
در حوالی رخت ابر کبود آورده
باعث سجده به دامان تو در علقمه شد
آن که بر فرق علمدار عمود آورده
(محسن عرب خالقي)
❤ |
از فضل و شکوه بی حسابت فرمود
از عاطفه های مستجابت فرمود
برداشت خدا عذاب را از شیعه
آن روز که «فاطمه» خطابت فرمود
**
اسرار حقیقی حیاتم زهراست
معنای عبادتم، صلاتم زهراست
دیگر چه غم از کشاکش این دنیا
وقتی که فرشته نجاتم زهراست
**
ای در تو خلاصه حُسن خلقت زهرا
نور ازلی عرش و جنت زهرا
اقرار به فضل و کرم و رحمت تو
شد شرط تکامل نبوت زهرا
**
جز با تو به سوی بی کران سیری نیست
در کون و مکان بدون تو خیری نیست
عالم همه ابعاد وجودی تو است
در هر دو جهان فقط تویی ، غیری نیست
**
در گفت و شنودند ملائک با تو
در کشف و شهودند ملائک با تو
یک جلوه ای از حقایق عالم را
احساس نمودند ملائک با تو
**
ای کوثر حُسن بی کران یا زهرا
حُسن تو فراتر از بیان یا زهرا
از نور عبادت تو روشن می شد
هر روز تمام آسمان یا زهرا
**
این کوثر عشق و نور را خاتمه نیست
جز زمزم چشم های او زمزمه نیست
آن پای ورم کرده شهادت می داد
در هر دو جهان عبدتر از فاطمه نیست
**
این شعر اگر چه در خور بانو نیست
جز صحبت « لا اله الا هو » نیست
سر تا پا یش تجلی ایمان است
الحق که خدا پرست تر از او نیست
**
باید ز گمان ما فراتر باشد
تا سنگ صبور قلب حیدر باشد
دریا شده بی کران شده قلبی که
گنجینة الاسرار پیمبر باشد
**
عالم همه در مدار تو یا زهرا
در پرتو جلوه زار تو یا زهرا
رشک همه فرشتگان عرش ا ست
آن چادر وصله دار تو یا زهرا
**
هم صحبت ماست نوح تسبيحاتت
آرامش با شکوه تسبیحاتت
در زندگی شیعه تو يا زهرا
جاریست هميشه روح تسبیحاتت
**
دادند به دست تو همه عالم را
سر رشته عشق راشکوه غم را
با معرفتت گره بزن چون تسبیح
بانو سی و چار مرتبه قلبم را
**
قلب من از انوار جلی می گوید
از نور الهی ازلی می گوید
خاک دل ماست تربت تسبیحت
با هر تپشی علی علی می گوید
**
هر دم به ضریح بی نشانت ای ماه
بسته ست دخیل قلب من با هر آه
عمریست تپش ها ی دلم می گوید:
«یا فاطمه اشفعی لنا عنداللّه»
یوسف رحیمی
❤ |
شأن دستی که دخیل است به کوثر بالاست..
دست این دست به دامن شده محشر بالاست..
سوختن آب شدن بی کس و بی یار شدن
سختی عشق همینست رهش سربالاست..
آنچه ساقی ازل داد همان مینوشم..
رتبه مستی ما از تب ساغر بالاست..
چون که خاک قدمت شد شرفش بخشیدند..
تا قیامت به همین مرتبه این سر بالاست
ما فقط زیر پر چادرتان آرامیم..
حس وابستگی طفل به مادر بالاست..
هرچه دارند به خانه به گدا میبخشند..
خب طبیعیست شلوغی دم در بالاست..
قبل تو ننگِ عرب، داشتن دختر بود
بعد تو میل به آوردن دختر بالاست
عالمی گفت که این خطبه تمام دین است
لطف زهراست فقط شیعه سرش گر بالاست..
همه زندگی ات را به امامت دادی..
از زمین خوردن تو پرچم حیدر بالاست..
بر روی شهپر جبرئیل فقط جای تو بود..
شاهد بندگی تو ورم پای تو بود.
سید پوریا هاشمی
❤ |
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیضم بود و آتش
❤ |
محمدبحر بی پایان رحمت گوهرش زهرا
علیفلک نجات آفرینش لنگرش زهرا
رسولالله می نازد که دارد دختری چون او
کتابالله می نازد که باشد کوثرش زهرا
بهمعراج نبوت گر بگیری اوج می بینی
کهگردون هاست در این راه و باشد محورش زهرا
خلایقراست قرآن داور و ، قرآن از آن بالد
کهدر تفسیر و در تعبیر باشد داورش زهرا
علیدر غزوه ها یار محمد بود و می بودی
درامواج غم و اندوه تنها یاورش زهرا
همایقله قاف ولایت ، ملک هستی را
گرفتهزیر پر زیرا بود بال و پرش زهرا
درستام ابیها گر شود تفسیر می بینی
کههر پیغمبری بود از نخستین مادرش زهرا
سلامحق سلام انبیا بر شخص پیغمبر
سلامشخص پیغمبر به تنها دخترش زهرا
عبورناقه اش چون روز محشر افتد از محشر
کندمحشر به پا محشر که گردد محشرش زهرا
گریزداز قیامت تیره گی تا مرز تاریکی
چوگردد با خدایی نور خود روشنگرش زهرا
ولایتچیست بشنو آسمان کل خوبی ها
کهبا شد مهر و ماه و آفتاب و اخترش زهرا
محمدجان جان عالم است و هیچ می دانی ؟
کهباشد جان شیرین در درون پیکرش زهرا
خدادر دیده ی ظاهر نمی گنجد اگر گنجد
بهچشم خواجه لولاک باشد مظهرش زهرا
رسولالله را باشد دو قرآن ، صامت و ناطق
کتاب صامتش قرآن ، کتاب دیگرش زهرا
درودهر زن آزاده و هر مرد آزاده
برآن بانو که باشد در ولایت رهبرش زهرا
ولایتهمچو قرآن محمد جاودانی شد
بهیمن همت دخت ولایت پرورش زهرا
محمدحی سرمد را بود پیغمبر خاتم
کهدر هر عصر و هر نسل است پیغام آورش زهرا
عبادتسنگرش زهرا نبوت محورش زهرا
ولایتهمسرش زهرا امامت مصدرش زهرا
محمدشهر علم و در علی ابن ابیطالب
زهیشهری که باشد زینت بام درش زهرا
درختسبز توحید و نبوت کیست ؟ پیغمبر
امامانشاخه ها و شیعیان برگ و برش زهرا
جزاینم ، گر بود ایمان نداردم بهره از ایمان
کهدین ، هم اولش زهرا بود هم آخرش زهرا
بیاحج ولایت کن ، که این حج تا ابد باشد
صفاو مروه و سعی و منی و مشعرش زهرا
علیسنگر نشین جنگ ها بود و عجب دارم
کهشد بعد از پیمبر حامی بی سنگرش زهرا
تکتنها کنار آستان خانه پشت در
خداداند خدا داند چه آمد بر سرش زهرا
غلافتیغ خصم دون زکار انداخت دستش را
بلیاین بود پاداش جهاد اکبرش زهرا
براییاری حیدر فشاری دید پشت در
کهرفت از دست آنجا هم صدف هم گوهرش زهرا
دریغاکز جفای اهل دوزخ پایمال آمد
بهشتوحی و پرپر شد گل نیلو فرش زهرا
گللبخند روید ز آفتاب حشر ای میثم
اگربر خلق افتد سایه ای از چادرش زهرا
غلامرضا سازگار
❤ |
کو حرمت مادری که نالان شده بود
بر کل زنان اسوه ی ایمان شده بود
از نور همین چادر خاکی شده اش
هشتاد و دو تا عدو مسلمان شده بود
❤ |
دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی
هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی
شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی
از نور تو یا کوثر! ـ. تا کور شود ابترـ
دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!
مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی
معصومهای و عصمت از نام تو میجوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی
باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
حالا که زمین دارد انسیه حورایی
آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آن روز تو میآییای جلوهی زیبایی!
هم دختر طاهایی هم همسر مولایی
قدر تو، ولی این نیست، اینست که زهرایی
گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی
در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
"ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
❤ |
در،سوخته از دسته هیزم می شد
در، ریخته از هجوم مردم می شد
این طفل بزرگ که شهیدش کردند
می ماند اگر امام چهارم می شد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)