بانک اشعار و دوبیتی های رضوی { بيا که قبله‏ ي دل کعبه‏ ي رضا اينجاست ....}

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

بیا بانو و مثل سابقم کن
برای خادمی ات لایقم کن

شفاعت کن که قلبم پاک گردد
و همچون شیعه هایت عاشقم کن

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

السلام علیک یا شمس الشموس

غربتِ تو شرق را شروع می کند
صبحِ مشهد از دلت طلوع می کند

زائری نمازِ تا ابد شکسته را
با دلی شکسته تر رکوع می کند

عشق توی کفشداری ات نشسته است
آمده به خانه ات دخیل بسته است

هرکجایِ این حیاطِ پرکبوترت
کیسه هایِ دانه ی زنانِ خسته است

غربِ کشورم به تو غریب می شود
دوری ات برای من عجیب می شود

مثلِ حسِّ هشتمی درونِ قلبِ من
عاقبت به دست خود صلیب می شود

مشهد از برای تو بقیع می شود
از تمامِ شهرها وسیع می شود

مهــرِ تو درونِ صندوقی نمی شود
آخر الزمانمان سریع می شود

خسته از شنیدنِ "نه دخترم نشد"
خواستم بیایمت ولی حرم نشد

محضِ حسِّ غربتت برای هدیه ای
خواستم بقیع را بیاورم ،نشـــد

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

هزار حنجره فریاد؛ یا رضا مددی
پرم ز ظلمت و بیداد؛ یا رضا مددی

خراب لحظه پرواز گِرد گنبد زرد
دخیل پنجره فولاد؛ یا رضا مددی

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

بيا که قبله ‏ي دل کعبه‏ ي رضا اينجاست
بيا که مشرق انوار کبريا اينجاست‏

بيا به طور تجلي بيا به بزم حضور
بيا که معني والشمس و والضحي اينجاست‏
‏

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

غربتِ تو شرق را شروع می کند
صبحِ مشهد از دلت طلوع می کند

زائری نمازِ تا ابد شکسته را
با دلی شکسته تر رکوع می کند

عشق توی کفشداری ات نشسته است
آمده به خانه ات دخیل بسته است

هرکجایِ این حیاطِ پرکبوترت
کیسه هایِ دانه ی زنانِ خسته است

غربِ کشورم به تو غریب می شود
دوری ات برای من عجیب می شود

مثلِ حسِّ هشتمی درونِ قلبِ من
عاقبت به دست خود صلیب می شود

مشهد از برای تو بقیع می شود
از تمامِ شهرها وسیع می شود

مهــرِ تو درونِ صندوقی نمی شود
آخر الزمانمان سریع می شود

خسته از شنیدنِ "نه دخترم نشد"
خواستم بیایمت ولی حرم نشد

محضِ حسِّ غربتت برای هدیه ای
خواستم بقیع را بیاورم ،نشـــد

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

گلدسته‌ها و صحن و سرا جار می‌زنند
شب تا سحر برای خدا زار می‌زنند

دیوانه‌ها جنون‌زده با یك زبان خاص
از جام ثامن الحججی جار می‌زنند

پروانه‌های شهر خدا گرد شمع او
چنگی به چین پرده پندار می‌زنند

هر شب كبوتران به تمنای یك طواف
چرخی به دور حلقه سرا می‌زنند

با لحن خود ابالحسنی حرف می‌زنند
این پرده‌ها كه بر دور دیوار می‌زنند

نقاره‌های گنبد مولا رضا غروب
آهنگ حج واجبه انگار می‌زنند

[فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*]

هزار حنجره فریاد؛ یا رضا مددی
پرم ز ظلمت و بیداد؛ یا رضا مددی

خراب لحظه پرواز گِرد گنبد زرد
دخیل پنجره فولاد؛ یا رضا مددی

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

اي حريم بارگاهت کعبه‏ي عز و علا
نور چشم مصطفي يعني علي موسي الرضا

ماه گردون ولايت شمع جمع اصطفا
ميوه بستان جنت بلبل هر دو سرا

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

در بنـــد هواییــم، یــا ضامــن آهـو!
در فتنــه رهـاییم، یا ضامــن آهـــو!

بی ­تـــاب و شکیبیم، تنهــا و غریبیـم
بی سقف و ســراییم، یا ضامن آهـــو

[╬✿╬ سوگند ╬✿╬]

السلام علیک یا شمس الشموس

طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس
بین ز نجمه بعالم طلوع شمس شموس

نموده انفس آفاق را قرین سرور
شهی که نفس نفیسش بود انیس نفوس

تبارک الله از این روز اسعد میمون
که هست مولد شاه حجاز خسرو طوس

خدیوِ خِطه طوس آنکه عارفان ندهند
گدائی درِ او را به حشمت کاوس

امام جن و بشر کش بر آستانه قدس
ملایکند دمادم بذکر یا قدوس

مه سپهر ولایت ، شهی که در هر صبح
زند بخاک درش آفتاب گردون بوس

ز رشگ خادم کویش رواست خازن خلد
همی گزد لب و بر هم زند کف افسوس

عجب نباشد اگر فایق آمد از هر باب
گه مباحثه با عالم یهود و مجوس

چه جلوه ذرّه کند در مقابل خورشید
چه صرفه قطره برد در کنار اقیانوس

چه شد دنائت مأمون و کینه توزی او
کجاست آن همه تزویر و حیله و سالوس

بگو بیا و ببین حشمت خدائی وی
که آن بدیده خلق خدا بود محسوس

همیشه بر سر بام جهان بکوری خصم
بنام نامی آنشه فلک نوازد کوس

درون جسم گدازد دل حسودانش
چنانکه شمع گدازد میانه ی فانوس

شهی که وحش بیابان از او گرفته مراد
صغیر کی شود از لطف و رحمتش مأیوس