سوگ پروانه ها
امشب، شب فرو چکیدن قطره قطره دل هاست؛
شب گریه ستاره هاست. زمین، نظاره گر اشک های
مهتاب است و فردا آفتاب مویه می کند.
امشب، شب سراسیمگی ابرهای پاره ست، دلِ آسمان گرفته است.
و فردا توفان حادثه ای تلخ، دل های مؤمنان خدا را سخت می لرزاند.
فردا پرندگان سپید بال آسمان آبی، به سوگ می نشینند.
پروانه ها به گل ها تسلیت می گویند.
ای آن که از ردای تو، ایمان می چکید و در نگاهت آفتاب می خندید.
اگر نگاه سبز تو نبود، هیچ سبزه ای در جهان نمی رست
و اگر صدای گام های تو گوش تاریخ را نوازش نمی داد،
جغرافیای عشق رنگ می باخت، آفتاب گرم
دست های تو، یتیمی جهان را جبران کرد.
تو بر بام بلند تاریخ، پرچم توحید برافراشتی
و در سرزمین قلب ها، بذر محبت کاشتی.
باران سپیده از ردای تو بر جلگه های جهان فرو بارید
و همه انسان ها را به سمت حاصلخیز دوستی، هدایت نمود.
اگر تداوم آبی آرامش، از سر انگشتان طبیعت موج می زند،
از شکوه نگاه تو است.
تو ناخدای کشتی کرامتی، عاطفه روشن
بارانی، تو شکوه همه سبزه زارانی!
حمزه کریم خانی