این شخص اگر چهدرصدد انکار و معارضه حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوسلم نبود، اما گفتارش به گونهایبود که تصور معارضه میرفت، بنابراین مستوجب چنین عقوبتی گردید.
علما واندیشمندان گذشته، دراین مورد وقایع بسیاری را ذکر کردهاند که ما در اینجا به ذکرچند نمونه اکتفا خواهیم کرد.
1-در شرح حال حافظ ابوالعباس محمد بن موسی بنسندانه، ذکر کردهاند که ایشان در آخرعمر کم حافظه شده و اغلب محفوظاتش حتی قرآن رافراموش کرد. گفته شده است که به خاطر کثرت گفتار ناپسند او در مورد مردم، وی رادچار این فرجام بد که عقوبت خداوند بود، کرد.(15)
2- علامه شمسالدین سخاوی مینویسد: از محمد بن ابوبکر مصری به من چنین رسیده است کهایشان ابوعبدالله محمد بن عبدالله یمانی را هنگام مرگ در حالی مشاهده کرده است کهزبانش بیرون آمده و سیاه گشته بود و چنان برداشت کردند که این عاقبت و سزای او درمقابل اعتراضاتش (و بدگوییاش) نسبت به علامه نووی بوده است.(16)
3- علامه بزازی کردری صاحب مناقب امام ابوحنیفه از ابوالوفاء سعد بن محمدفقیه شافعی نقل میکند که عبدالله بن عبیدالله ریاحی به بدگویی امام ابوحنیفهپرداخته و در مورد ایشان دروغ پردازی میکرد. عاقبت منزلش آتش گرفت، او برخاست تادرب منزل را دریابد آن را نیز نیافت، چون آن هم در آن منزل سوخته بود.(17)
5- همچنین ذکرکردهاند که علاءالدین سخومی، زاهد معروف و مصنف شرح مصابیح که تفسیر لطیفی را نیزبه رشتۀ تحریر درآورده است، مسئله "فرو بردن چیزی که در میان دندان روزه دار است" را تدریس میکرد. وقتی مذهب امام رابیان کرد، که مقدار فاصل دانۀ نخود است گفت: دندانهای امام چنین و چنان بودند - در این میان کلام نا پسندی گفت - . چند روزی ازاین ماجرا نگذشت که دندانهای محکم و استوارش افتادند.
حقیقت آنست که ادب یکی ازشاخههای مثمر و پربار درخت اسلام و ایمان است که بدون آن، این درخت تنومند درامواج سهمگین بادهای هوی و هوس متزلزل گشته، سقوط خواهد کرد.
بنابراین یک انسانمؤمن باید به ادب و عزت بنازد، نه آنکه در بیادبی و وقاحت بتازد.
در واقع عدمرعایت ادب و موازین صحیح اسلامی، ناشی از نوعی کمخردی و اختلال درونی است و بایدچنین فردی هرچه زودتر برای معالجه و مداوای خویشتن بسوی پزشکان روحانی و اندیشمندانربانی بشتابد، تا شاید بتواند با درمان این مرض خطرناک خویشتن را از این بیماریبرهاند.
به گفته مولانا اشرف علی تهانوی رحمهالله:
منشأ اعتراض بر بزرگان دو چیزمیباشد، قلت محبت و قلت علم.
و آنانی که سوء ادب دارند از این دو علت خالینیستند، یا از محبت بیبهرهاند و یا از علم و دانش بویی نبردهاند:
ادب نه کسبعبادت، نه سعی حق طلبی است بغیر نیست شدنهرچه هست بی ادبی است.
و صلیالله تعالی علی خیر خلقه محمد و آله و اصحابهاجمعین.
برگرفته از فصلنامه دينی , علمی, فرهنگی, اجتماعی،ندای اسلام ، زیر نظردارعلوم زاهدان.