صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39

موضوع: درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    با این حال عراقی ها اینک برای دفاع از خاک خود می جنگیدند،اما همچنان به نگهداری خطوط دفاعی خود در خاک ایران ودرنزدیکی قصر شیرین، نفت شهر، سومار، مندلی، مهران و موسیان ادامه می دادند. همانند شوروی سابق در جنگ جهانی دوم، این جنگ، جنگ صدام حسین بود که به منازعه ای ملی تبدیل شده بود و هر یک از سربازان عراقی اکنون می توانستند آن را درک کنند.


    با تمام خسارات وارد آمده، عراق در نیروی هوایی خود به نسبت۴ به۱ برتری داشت. برتری این کشور در نیروی زرهی و توپخانه ای مؤثر به نسبت ۳به۱ بود و در نیروی پیاده نظام و حوزه ی تدارکات خود از یک برتری کامل بر خوردار بودند. عراق اکنون به دفاع از مواضع خود می پرداخت و خطوط ارتباطی عالی به او کمک می کرد تا امکان پشتیبانی و تقویت بسیار سریع تر را مقدورسازد. عراق همچنین نیروی نظامی تقریباً مشابهی را در ارتش سوم خود در اختیار داشت و آن را در اطراف بصره مستقر ساخته بود : حدود ۷۰۰۰۰ تا ۹۰۰۰۰ نفر.


    عراق یگان های ارتش مردمی خود را از فرماندهان نالایق پاکسازی کرد و همانطور که از پیش آموخته بود، به جای این که آنها را به خط مقدم اعزام کند و با این کار نقطه ی ضربه زدن برای ایران فراهم آورد، آنان را تحت فرمان نیرو های پرسنل ارتش خود درآورد. این امر همچنین ناشی از تجربه خوزستان و خرمشهر بود. همچنین عراق تمام نیزارهای جنوب هویزه را به سنگری مستحکم تبدیل کرد.


    خط مستحکمی از خاکریز در ناحیه ی مرزی در قسمت شرقی جاده ی اصلی شمال جنوب عراق بنا شد. تعداد زیادی از جاده های فرعی به کمک جاده های کوچکتر شمال ـ جنوب، به خطوط مقدم می رسیدند. این جاده های بلافاصله در پشت خاکریز مرزی قرار می گرفتند. «کمربند آتش» مشخصی جلوی خاکریز وجود داشت و در تمام طول خاکریز برج دیده بانی و نقاط آتش مستقر شده بود. از این نقاط به کمک تانک های مستحکم دفاع می شد، و تعداد زیادی ضد هوایی و توپ مستقر شده بود که از آنها برای «شلیک» کردن به سمت نیروهای مهاجم ایرانی استفاده می شد. عراق از ادواتی چون خمپاره انداز، میدان مین و سیم خاردار استفاده ی بسیار گسترده ای کرد. در هر نقطه ای که ممکن بود، عراق آب را وارد منطقه می کرد تا بدین وسیله موانع دفاعی بیشتری به وجود آورد.


    در عقبه ی هر خاکریز،یک یگان توپخانه قرار داشت و چینش آنها به گونه ای بود که در مواقع اضطراری می توانستند یکدیگر را تقویت کنند. مخازن مرکزی پشتیبانی مهمات و تدارکات در لایه ی بعدی قرار می گرفت. در تمام نقاط به منظور تغذیه ی جبهه و جلوگیری از اتمام مهمات، انبار ها سرریز شده بودند. استحکاماتی که برای بصره و دیگر مناطق شهری در جنوب ترتیب داده شده بود، متشکل از حلقه ها یا نیم دایره هایی مشابه بود. با اینکه عراق چنین سیستم دفاعی مستحکمی در عمق خاک خود بنا نکرده بود، اما در اواسط سال ۱۹۸۲ چنین استحکاماتی را برای بصره فراهم آورد.


    این ساختار همچنین مشکل فرماندهی و کنترل را ساده می کرد، زمانی که عراق متوجه می شد ایران حمله ی اصلی خود را از کدام نقطه آغاز می کند. حمله ی ایران به استحکامات گسترده ی کاملاً مسلح و مجهز عراق نیز در این فهم مؤثر بود. فرماندهان عراقی می توانستند از توپخانه برای حمله به نقاط مورد نظر استفاده کنند. جنگنده ها و بالگرد ها ،کمربند آتش کاملاً تعریف شده ای را در اختیار داشتند. موانع دفاعی به عراق اجازه تقویت بیشتر شمال و جنوب را می داد. در حالی که نیرو های ایرانی از عقبه ی خود بسیار دور بودند وامکان ارتباط سریع با آن را نداشتند تا بتوانند از شکافهای تاکتیکی استفاده کنند.


    خلاصه این که شرایطی که در چند ماه گذشته به نفع ایران رقم خورده بود، اکنون از فاقد استفاده خارج بود. همچنین لازم به ذکر است که هر دو طرف از انجام مانور های مدرن جنگی عاجز بودند. تحرکات نسبتاً کوچک و افزایش فاصله نیروها از همدیگر، بهم ریختگی بسیار و مشکلات فرماندهی و پشتیبانی قابل توجهی را به وجود آورد.


    ۶ ۲) عملیات رمضان، به سمت بصره:


    اولین تلاش ایران برای فتح عراق ،عملیات رمضان المبارک نام داشت. این عملیات در ماه رمضان و در شب ۱۳ ۱۴ جولای ۱۹۸۲ آغاز شد. عناصر چهار لشکر که پاسداران هدایت آنها را بر عهده داشتند، استحکامات مرزهای شلمچه را مورد حمله قرار دادند. هدف آشکار حملات این بود که ارتباط جاده های جنوبی با بصره را قطع کرده و شهر را جدا کنند. برنامه ریزی حمله ی ایرانی ها تقریباً کامل بود. حمله در شب و از تالاب های جنوبی هویزه آغاز شد. نیرو های ایرانی به سرعت از استحکامات مرزی عبور کرده و به سمت خط اصلی دفاع در عقبه سپاه عراق، حمله بردند. نیرو های ایران تقریباً ۲۰ کیلومتر در عرض و کمتر از ۱۰ کیلومتر در عمق نفوذ کردند.


    به هر حال نیرو های ایرانی رو در روی خط اصلی دفاع عراق قرار گرفتند. نتیجه این بود ایران مکرراً سعی کرد از موضعی عبور کند که عراق در آن مواضع استحکامات دفاعی خوبی داشت و در مجموع قدرت آتش، خصوصاً قدرت آتش توپخانه ای آنها برتری کامل داشت. هر دو طرف تلفات سنگینی متحمل شدند، اما تلفات نیرو های ایرانی سه تا چهار برابر بود. حمله ی ایران نیز به سرعت زمین گیر شد. این امر به عراقی ها اجازه داد نیرو های ایران را از دو جناح دور بزنند. در حالی که مانور عراقی ها فاقد سرعت و «ظرافت» کافی بود، اما تأثیر به سزایی داشت. نیرو های ایرانی در یک دام سه طرفه گرفتار شدند و تا نقطه ی آغاز حرکت خود عقب نشستند.


    سپس جنگ تبدیل به جنگ فرسایشی توپخانه ای شد. این جنگی بود که عراق برای پیروزی در آن به خوبی تجهیز شده بود. برتری توان توپخانه ای و قدرت نیرو های زرهی عراق می توانست علیه نیرو های ایرانی به کار گرفته شود، نیرو هایی که اینک تقریباً انسجام خود را از دست داده بودند و به کندی حرکت کرده و عکس العمل نشان می دادند. جنگنده ها و بالگرد های عراق تلفات و خسارات چندانی را به بار نیاوردند، اما در انجام امور پشتیبانی بسیار خوب عمل کردند. آثاری در دست است که نشان می دهد در این دوره ، توپخانه ی عراق از «گاز اشک آور» (CS) و یا گاز های ناتوان کننده (incapacitating ) استفاده می کند. به نظر می رسد استفاده از این گاز ها در درهم شکستن نیرو های ایران مؤثر بوده است، و شاید بر تصمیم گیری عراق در استفاده های بعدی از گاز های سمی ، مؤثر بوده است.


    با اینکه دو تیپ زرهی عراق متحمل خسارات سنگین شده بود،اما در مقابل ایران عناصر اصلی خود را هم در لشکر پیاده نظام و هم در لشکر زرهی از دست داد. ایران همچنین حجم عظیمی از نیروهای توپخانه ای و زرهی و انسانی خود را از دست داد. ایران باید حمله ی خود را متوقف می ساخت و در مورد آن، تغییر عقیده می داد. در عوض، ایران نیرو های خود را دوباره جمع کرده و از موقعیتی نزدیک به زید، در ۲۱ جولای حمله ای مشابه را ۱۵ کیلومتر به سمت جنوب، آغاز کرد.


    این حمله ی ایران باز هم در شب انجام شد و این بار به جای یک محور، از دو محور صورت گرفت. این حمله موفق تر عمل کرد و خط دفاعی عراق را شکست. اما ایران در دفاع از جناحین خود شکست خورده و در مقابل ضد حمله ی آهسته ی عراق فاقد دفاع زرهی بود. ایران با حداقل دستاورد، عقب نشینی کرد و تقریباً ۱۰۰۰۰ نفر را از دست داده و ۳۰۰۰ نفر را هم از نیروهای عراق کشت.


    علیرغم خسارات وارد آمده به ایران و اینکه ایران هیچ نشانه ای از حمایت شیعیان عراق بدست نیاورد، آنان در ۱ آگوست ۱۹۸۲ برای سومین بار دست به حمله زدند. با این حال، ایران متحمل خسارات بسیاری در نیروی انسانی و ادوات نظامی شد و تا حد زیادی برتری خود را نیز از دست داد. محور جدیدی که ایران وارد عملیات خود کرد، از حد فاصل میان زید و ماشوا کار خود را آغاز کرد، اما طی چند روز ساختار نیروهای ایران ، درهم شکست. در این زمان ۲۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ نفر از نیرو های ایران کشته و یا به شدت زخمی شدند و ۲۰ تا ۲۵ درصد از تجهیزات نیز نابود گردید.


    این خسارات نشانگر آن بود که هزینه ی ایران بیش از هزینه ی عراق در خرمشهر بود. ایران حجم قابل توجهی از نیروی انسانی آموزش دیده و با تجربه ی خود را از دست داد. همچنین تجهیزات ایران متحمل خسارات جدی شده بود. در واقع این خسارات باعث شد ایران در مورد دیگر حملات گسترده خود در بقیه فصل تابستان، تأمل کند. همچنین این خسارات،حاکی از دشمنی میان فرماندهان نظامی و ملاها بود و نیز مشکلاتی را در جذب نیرو نشان می داد.


    با این وجود بعضی از عناصر رهبری در ایران، عملیات رمضان را به نوعی پیروزمند می دیدند، از این جهت که عراق را مجبور کرد وارد جنگی فرسایشی گردد که احساس


    می کردند عراق توان ادامه دادن آن را نخواهد داشت. با این حال به نظر می رسید که استراتژی اساسی ایران نوعی پتک بر سندان کوبیدن است. ایران در نهایت با یورش به استحکامات عراق، نیرو های خود را در هم شکست و تنها دستاورد هایی سمبلیک کسب کرد و پس از آن ماه ها به انتظار نشست تا توانایی های تهاجمی خود را بهبود ببخشد. این حملات مکرر همچنین کادر فرماندهی، نیروی انسانی آموزش دیده و تجهیزات ایران را کاهش داد. این حملات ایران را از ادواتی که باعث برتری نیروی انسانی می شد، محروم کرد و حمایت مردمی از جنگ، روحیه ی نظامیان و بستر نیرو گیری را کاهش داد.


    همچنین در نظر داشتن این نکته مهم است که عملیات رمضان حاکی از تغییر اساسی در اعتقادات مستبدانه ی رهبران عراق و ایران بود. موفقیت های عراق در اوایل سال ۱۹۸۲، به نظر می رسید (امام) خمینی را متقاعد کرده است که نیرو های انقلابی زمانی به موفقیت دست می یابند که از تاکتیک قربانی شدن و شهادت بهره بگیرند. این دیدگاه همچنین به وسیله ی اصول مذهبی وی و مشکلات دائمی که در وفاداری پرسنل نیروی نظامی ایران وجود داشت، تقویت می شد. با اینکه احتمالاً بعضی از اطرافیان (امام) خمینی با او هم عقیده نبودند، و رهبرانی چون منتظری و رفسنجانی در موقعیت های معینی، احتیاط بیشتری به خرج می دادند، درمجموع به نظر می رسید بسیاری از فرماندهان و مقامات رسمی پاسداران، به اندازه ی کافی با او هم عقیده هستند و این باعث می شد تغییر شیوه ی جنگ و سازماندهی نیرو های ایرانی، بسیار دشوار شود.


    در نتیجه ایران نتوانست توجه کافی بر حرفه ای ساختن ارتش خود مبذول دارد. همچنین در نیرو گیری، آموزش و سازماندهی پاسداران نیز همین اتفاق افتاد. ادامه یافتن نیرو گیری تا پایان جنگ بستگی به شور و اشتیاق انقلابی و فشار ایدئولوژیکی داشت، اما هیچگاه ایران به حد اعلای نیروی کار خود نرسید. دشمنی و فقدان همکاری میان پاسداران و نیرو های پرسنل، هرگز به پایان نرسید. برای پاسداران، وفاداری و اعتقاد جای خود را به تخصص گرایی داده بود. اما انطباق سازمان نظامی با تاکتیک ها که می توانست باعث موفقیت ایران در اوایل سال ۱۹۸۲ شود، موفقیت ایران را در ادامه جنگ محدود کرد.


    در مقابل، بسیاری از مشکلاتی که باعث شده بود صدام حسین در حمله به ایران متحمل هزینه ی بسیاری شود، کمتر از آنی بود که باعث شود عراق نتواند به دفاع از خود بپردازد. در حالی که رویکرد ایستای عراق به جنگ، برآن بود که جنگ را برای چندین سال ادامه دهد ـ و این کار هزینه های سنگینی را در جزایر مجنون، فاو و بعد ها در محاصره ی بصره بر عراق تحمیل کرد ـ اما آنان در توزیع نیرو های خود،روز به روز موفق تر عمل میکردند. همچنین عراق قادر بود با استفاده از توان آتش خود به موفقیت های بزرگتری دست یابد.


    در حالی که هیچ یک از دو طرف ، رهبری سیاسی روزآمدی که شایسته یک جنگ باشد را از خود به نمایش نگذاشتند، این صدام حسین بود که مسئله ی پشتیبانی و تاکتیک را بهتر از رقبای ایرانی خود درک کرد. عراق در تمام طول جنگ مواضع مقاومت و استحکامات خود را بهبود می بخشید. این کشور انبار های سلاح و تدارکات بسیار غنی را بنا کرد و مدام به دنبال افزایش سطح کیفیت تکنیکی آنها بود. عراق دائماً شبکه ی


    جاده ای خود را گسترش داده و به تعداد وسایل ترابری خود می افزود و توان ترابری و پشتیبانی از نیرو های خود را بالا می برد. در حالی که عراق تا آخرین سال های جنگ تنها به موفقیت هایی محدود دست یافت، این کشور همواره می کوشید سطح آموزش نیروی زرهی، پیاده، توپخانه ای و هوایی خود را افزایش دهد. رهبری سکولار عراق نه تنها از توسعه و ترفیع نیرو های خود حمایت کرد، بلکه در تغییر شرایطی که رهبری مذهبی ایران دچار آن بود، عملگراتر بود.


    در ضمن، موفقیت عراق در دفاع چندین تأثیر استراتژیک بر جای گذاشت. این حاکی از آن بود که در ادامه جنگ از حمایت مردمی و توانایی نظامی برخوردار است. این مسئله نشان داد که اعراب ایرانی در حمایت از عراق مهیا تر از شیعیان عراق در حمایت از ایران هستند. همچنین روشن شد که ایران در صدد فتح عراق است و به همین خاطر،دیگر کشورهای دنیا کمک های با ارزشی را به صدام حسین و رژیم وی کردند. این حمایت ها باعث شد بعد ها انتقاد هایی به کمک های اعراب شود و نیز غرب و شوروی که تلاش می کردند مطمئن شوند ( امام) خمینی در فتح عراق و استیلا یافتن بر خلیج موفق نخواهد بود، زیر سؤال رفتند. این مسئله همچنین باعث شد شوروی دوباره به سمت عراق متمایل گردد، البته بخشی از این مسئله به دلیل افزایش روز افزون نگرش ضد شوروی ایران و تعقیب قضایی اعضای حزب توده بود. از سوی دیگر ، به همین دلیل فرانسه حمایت ها و تجهیزات بیشتری در اختیار عراق قرار داد و ایالات متحده با به راه انداختن «عملیات بدون روزنه» (operation staunch)، هر چه بیشتر تلاش کرد که مانع انتقال تسلیحات به ایران شود.


    ۶ ۳) کاهش تهاجمات ایران در سال ۱۹۸۲ :


    حمله ی بعدی ایران، به جای عراق کرد های ایرانی را مورد هدف قرار داد. کرد ها ،تنها قومیتی بودند که همچنان با حکومت (امام) خمینی در حال جنگ بودند و مشخص بود که به صورت روز افزون تبدیل به سلاحی برای عراقی ها می شوند. ایران نیرو های خود در نزدیکی ارومیه را تقویت کرد و در سپتامبر پرسنل ارتش به همراه پاسداران حمله ی گسترده ای را علیه آنان ترتیب دادند. این حمله تبدیل به جنگ بزرگی شد و در ماه نوامبر نامساعد بودن هوا در ادامه ی آن وقفه افکند. حمله ی نیرو های ایرانی، نیرو های مبارز کرد را عقب راند و تعدادی از شهرها و جاده ها باز پس گرفته شد، اما پیشمرگ های باقی مانده ،کنترل مرز های کوهستانی را در اختیار داشتند.


    حمله ی بعدی ایران به عراق در ۱ اکتبر سال ۱۹۸۲ صورت گرفت. این حمله "مسلم بن عقیل" نام داشت. در این حمله ایران برآن بود با اشغال چند بلندی استراتژیک که بر شهر مندلی ـ شهری در ۶۵ کیلومتری بغداد ـ مسلط بودند، موقعیت خود را در نزدیکی مرز منتهی به بغداد ، توسعه بخشد. این حمله در حوالی نفت شهر رخ داد که این منطقه، همانند مناطق اطراف قصر شیرین، یکی از مناطق نادر مرزی در شمال بود که در سمت ایران دشت های گسترده ای را شامل می شد و شبکه ی جاده ای مناسبی در این دشت ها به سمت شمال بغداد قرار داشت. اگر این منطقه اشغال می شد، نیروی مهاجم می توانست در جنوب شرقی به سمت مندلی و بغداد و در شمال به سمت اسدیه و کرکوک حرکت کند.


    تعداد نیرو های ایران در این حمله ۴۰۰۰۰ نفر بود که آن را چند لشکر از پاسداران و یک لشکر زرهی از پرسنل ارتش تشکیل می دادند. عراق چند روز مانع پیشروی این نیروها شد و سپس ارتش دوم خود را در منطقه حاضر ساخت. پاسداران این حرکت را با انجام حمله در جبهه ای عریض پاسخ گفتند و با کمک گرفتن از پوششی که عوارض طبیعی برای آنها فراهم می کرد، توانستند تا نزدیک مواضع عراقی هایی که قصد حمله به آنها را داشتند، نفوذ کنند.


    پاسداران در ابتدا موفقیت هایی بدست آوردند و توانستند عراقی ها را مجبور کنند تا جاده سومار مندلی عقب نشینی کنند. با این حال نیرو های عراقی به آرامی عقب نشینی کردند و به امید این موقعیت نشستند که پاسداران از موج حمله های انسانی خود بهره بگیرند. به نظر می رسد باز هم عراق برای در هم شکستن حملات ایران، از گازهای شیمیایی کمک گرفته است. همچنین نیرو های عراقی پس از هر حمله ی پاسداران، دوباره جمع شده و ضد حملاتی را صورت می دادند. نیرو های ایرانی تا ۶ اکتبر به پیشروی ادامه دادند، اما تلفات سنگینی را متحمل شدند و تنها دست آورد هایی سمبلیک را کسب کردند. در بهترین حالت، ایران ۵۰ کیلومتر مربع از قلمرو کوهستانی عراق را در مرز های شمالی دشت های مندلی، فتح کرد.


    سپس ایران حمله ای را در نزدیکی بصره به راه انداخت. این حمله که در۱ نوامبر آغاز شد ، محرم نام داشت. هدف این عملیات بازپس گیری خاک ایران در نزدیکی مرز مشترک بود که همچنان در دست عراقی ها قرار داشت. همچنین ایران درصدد بود با مستقر ساختن نیرو های خود در این منطقه، قسمتی از جاده ی بغداد ـ بصره را قطع کند. قسمتی که کوت و بخش شمال شرقی المحره را به هم متصل می ساخت.


    این بار به نظر می رسید عراق با خطر مواجه شده است و عوارض طبیعی هم اجازه پشتیبانی سریع را نمی داد. حمله ی رسته های پاسداران در شب انجام می شد. پس از یک هفته جنگ شدید، که بیشتر آن نیز جنگ پیاده نظام بود، نیرو های ایرانی از رودخانه دوعیجی عبور کرده عراقی ها را تا نزدیکی مرز Beid ؟ عقب راندند. آنها ۳۵۰ مایل مربع را اشغال کردند که ۱۹۰ مایل مربع آن متعلق به خاک عراق بود. ایران ادعا کرد در این عملیات ، ۳۵۰۰ اسیر جنگی، ۱۴۰ تانک، ۴۰ توپ و تعدادی دیگر از وسائل نقلیه را به غنیمت گرفته است.


    ایران مجدداً در ۷ نوامبر به مندلی حمله کرد و حملات متفرقی را نزدیک مرز موسیان صورت داد. جنگ تقریباً ده روز به طول انجامید. ایران منافع محدودی را کسب کرد، اما به هیچ نتیجه ی قاطعی دست نیافت. بارش باران به صورت گسترده ای، تهاجمات را با وقفه رو به رو ساخت، اما عملیات های گشتی در قسمت اعظم جبهه انجام می شد و تبادل آتش توپخانه نیز موضوعی عادی بود.


    این وقفه به نفع عراق بود. عراق با سرعت هر چه تمام تر شبکه ی دفاعی خود را در سراسر مرز تقویت کرده و گسترش داد. انبارهای پشتیبانی و استحکامات عراق تا آنجا که ممکن بود تقویت شدند. بسیاری از این استحکامات دارای فضای سرگرمی، آموزش، کلینیک های درمانی کوچک و حتی آرایشگاه بودند. رژیم عراق همچنین مواضع نیروهای خود را به تجهیزات و تسهیلاتی همانند تلفن و تلویزیون، مجهز ساخته بود.


    با گذشت زمان عراق برای دفاع از خود از مین ها و موانع بیشتری استفاده می کرد. حجم حمایت توپخانه ای هم افزایش یافت و تانک های بیشتری به منظور مهیا ساختن آتش مرگبار، به کار گرفته شدند. با اینکه ایران نیز خاکریز هایی تدافعی بنا کرده بود، اما آنها هرگز به سطح قدرت دفاعی عراق نزدیک نشدند و حتی در روحیه دادن به سرباز ها هم با عراقی ها برابری نمی کردند.


    شرایط داخلی عراق نیز بهتر از ایران بود، با اینکه هر دو رژیم به شدت سرکوب گر مخالفانشان بودند. در ایران تعقیب و پیگرد مجاهدین در تمام طول تابستان و پاییز سال ۱۹۸۲ ادامه داشت. با اینکه حکومت ایران ادعا کرده بود مجاهدین را در اواخر جولای کاملاً متوقف ساخته است ـ و قریب به ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ نفر هم در طول این جنگ کشته و یا به اعدام شدند ـ اما بمب گزاری ها تا ماه دسامبر همچنان ادامه داشت. کمیته های محلی انقلاب هم در سراسر ایران مستقر شده بودند و مردم را برای تطبیق با معیارهای اسلامی یا حداقل وفاداری ظاهری به انقلاب ، تحت فشار قرار می دادند. آنها مردان جوان را به حضور داوطلبانه در جبهه وادار می ساختند و برای کمک به جنگ، پول جمع


    می کردند.


    درهمین زمان، (امام)خمینی سخت گیری خود نسبت به حزب توده را افزایش داد.رسانه ها در ماه آگوست ،حزب توده را به عنوان عنصری ضد انقلاب مورد حمله قرار دادند و دستگیری های گسترده در ماه نوامبر آغاز شد. پاسداران هر گونه مخالفت های قومی را بویژه در تهران و تبریز بصورتی ظالمانه و خونبار سرکوب می کردند .


    تلفات جنگ به حدی رسیده بود که خانواده های ایرانی را تحت تأثیر قرار دهد. در حالی که رژیم تلاش می کرد از شهادت تجلیل به عمل آورد و فواره ای را با نام «فواره خون» بنا کرد، آشکار بود که بسیاری از شهروندان عادی ایرانی، تمایلی به از دست دادن پسرانشان نداشتند. هزینه های جنگ ایران را وادار کرد واردات خود را کاهش دهد و بازار سیاهی را به راه اندازد که تا اواخر جنگ عمر کرد. تورم و فساد معضلات اصلی بودند.


    در اواسط سال ۱۹۸۳ رژیم (حضرت امام خمینی) خمینی دچار فسادی مشابه فساد رژیم شاه شده بود.


    مردم عراق هم از سرکوب های رژیم رنج می بردند. رژیم با دراختیارنهادن پست های سطح بالای حکومتی و سرمایه گزاری در پروژه های قومی و مذهبی، در پی راضی کردن کرد ها و شیعیان بود. در همین زمان پلیس مخفی، هر گونه مخالفت سیاسی را سرکوب می کرد. با این حال سطح زندگی مردم عراق بالاتر از ایران بود و مواد مصرفی و خدمات ارزان تر و در دسترس تر بود. حکومت به خانواده هایی که کسی را در جنگ از دست داده بودند، غرامت می داد، البته کیفیت این گونه غرامت ها پایین بوده و بعضی از پاداش های ویژه ـ مانند اتومبیل هایی که برای خانواده ی فرماندهان کشته شده در نظر گرفته می شد ـ هرگز به دست افراد نمی رسید.


    ۶ ۴) تأثیر فروش جنگ افزار و پیشرفت های جدید در نیروی هوایی عراق:


    عراق میان واردات جنگ افزار و پشتیبانی تمایز قائل می شد. عراق قادر بود در سال ۱۹۸۱، ۳.۸ میلیارد دلار و در سال ۱۹۸۲، ۴.۳ میلیارد دلار جنگ افزار وارد کند. ایران در سال ۱۹۸۱، ۱ میلیارد دلار و در سال ۱۹۸۲ ۱.۵ میلیارد دلار جنگ افزار وارد کرد.


    این بدین معنی بود که عراق بیش از سه برابر ایران تسلیحات بدست آورد و قادر بود در ازای هر دلار ،کمک و تکنولوژی بیشتری را بدست آورد. سختگیری های ( امام) خمینی نسبت به حزب توده باعث شده بود که روابط حسنه ی ایران با شوروی بر هم خورده و این مسئله به نفع عراق تمام شود. از ماه سپتامبر به بعد اتحادیه جماهیر شوروی تمام سفارشات معوقه ی عراق را فراهم کرد و تجهیزاتی که عراق توانایی پرداخت مبلغ آن را داشت، در اختیار این کشور قرار داد. این باعث شد عراق بتواند تانک های تی۷۲ ساخت شوروی را خریداری کند، جنگنده های خود را تعویض نماید، موشک های زمین به هوای جدید بدست آورد و توپخانه ی خود را تقویت کند.


    در همین زمان فرانسه نیز ۴۰ درصد از صادرات نظامی خود را به عراق ارسال می کرد. یگان های میراژ اف۱ سریع وارد عمل شده و عراق از این جنگنده ها بهره برداری کرد. موشک های هوا به هوای مجیک ۱ فرانسه نیز توسط عراق به کار گرفته شد. این باعث شد که عراق در نیروی هوایی خود نسبت به ایران برتری یابد، چرا که ایران فاقد قطعات یدکی و حمایت های تکنولوژیکی بود. همین امر سبب شد عراق در جنگهای هوایی خود پیروز باشد. در همین زمان، جنگنده های میراژ اف۱در ارتباط های هوایی عملیات های هوا به زمین، بسیار بهتر از جنگنده های شوروی عمل کردند. همچنین فرانسه موشک های اگزوست آ.ام۳۹را در اختیار عراق گذاشت که امکان آن را داشتند که از بالگرد های سوپرفلرون شلیک شوند. این وضعیت باعث شده بود که عراق در حمله به ناوگان کشتی رانی ایران، توانایی جدیدی را کسب کند. این بالگرد ها برد تقریباً کوتاهی داشتند و امکان دسترسی به خطوط حمل و نقل دریایی نفت ایران را نداشتند. اما فرانسوی ها نوعی سیستم پرتاپ موشک هوا به دریا را در اختیار عراق قرار دادند که این کشور را قادر می ساخت بدون این که موشک هایش رهگیری شوند، ناوگان ایران را هدف قرار دهد.


    عراق استراتژی حمله ی موشکی به ایران را از سر گرفت. این کار در پاسخ به تهاجمات تابستانی ایران بود. عراق ادعا کرد حملات هوایی و موشکی جدید در پاسخ به حملات هوایی ایران به بغداد در ۲۱ جولای می باشد. اما اهداف عراق در این حملات بسیار گسترده تر بود. عراق تلاش می کرد با استفاده از برتری قدرت هوایی خود، ایران را به آتش بس و یا صلح وادار سازد ، تلاشی که در آن زمان به مسئله ای بسیار مهم تبدیل شد.


    عراق موج جدید بمباران های استراتژیک خود را با جنگده ها و بمب افکن ها و بهره گیری از موشک های فراگ۷علیه شهر های ایران، آغاز کرد. در ۱۲ آگوست اعلام شد که قسمت شمالی خلیج، منطقه ی نظامی نیست. اما عراق در ۱۸ آگوست، ۲۵ آگوست و ۱۷ سپتامبر، حملاتی هوایی را بعلیه جزیره خارک انجام داد. عراق در حمله به ناوگان کشتی رانی ایران در آبهای شمالی خلیج، هر چه بیشتر از موشک های اگزوست استفاده می کرد. در این دوره، حجم حملات هوایی عراق علیه ایران بسیار بالا، اما برنامه ریزی و هدف گذاری آنها ضعیف بود. اما همچنان حملات هوایی عراق بسیار کمتر از آنی بود که بتواند تأثیر گذار باشد و در نتیجه این کشور در تداوم جنگ ضعف داشت. در نتیجه تلاش های هوایی عراق هیچگونه دستاورد استراتژیکی را به بار نیاورد.


    عراق همچنین در سال ۱۹۸۲ اولین موشک های اسکاد بی را به سوی ایران شلیک کرد. این کشور در ۲۷ آگوست اولین بار این موشک ها را علیه شهر دزفول به کار گرفت و در ۱۸ دسامبر از دو نوع موشک اسکاد و فراگ۷ برای حمله به این شهر دزفول بهره برد. این موشک ها کمتر از آنچه که انتظار می رفت تلفات به بار آوردند ،اما مورد جدیدی از سلاح های «تروریستی» در لیست دارایی های عراق به حساب می آمدند.


    عراق در طول ماه های دسامبر و ژانویه به حملات خود علیه شهروندان و اهداف اقتصادی ایران، ادامه داد. در ۱۸ ژانویه حمله ی تقریباً گسترده ای را صورت داد. عراق ادعا کرد ۶۶ هواپیمای بمب افکن را به کار گرفته است. اما تعداد واقعی بیشتر بود. عراق بدون اینکه تعداد کافی جنگنده برای اسکورت بفرستد و توجه به پایگاه های ضد هوایی ایران داشته باشد، بمب افکن های خود را اعزام می داشت. همچنین حفاظت کافی را از هواپیما های خود به عمل نمی آورد و در پاره ای از موارد ،هواپیما های حاضر در عملیات سوخت خود را به پایان می بردند.


    در روز های ۲۵ تا ۳۰ ژانویه نیروی هوایی ایران حملات عراق را پاسخ گفت و نشان داد همچنان در انجام پرواز های کم ارتفاع و هدف قرار دادن بسیاری از مواضع عراقی، موفق است. با این حال ایران در حمله به هر یک از اهداف عراقی به ندرت بیش از دو تا چهار هواپیما را به کار می گرفت و دفاع هوایی ارتفاع پایین عراق و جنگنده های این کشور تلفات سنگینی را بر نیرو های ایرانی وارد آوردند. هدف نهایی این بود که حریف در بمباران های استراتژیک خود با بن بست مواجه شود. با اینکه عراق در حملات هوایی خود از مشاورهای هندی، اردنی و مصری بهره می برد و حمایت های تکنیکی شوروی و فرانسه را در اختیار داشت، اما به جای این که به مثابه ی یک واحد هوایی منسجم عمل کند، همانند گروهی تار و مار شده حمله می کرد. در مقابل ایران همچنان به اندازه کافی قدرتمند بود که با به پرواز در آوردن هواپیما های خود، مانع عراق شود. اما این حملات برای بدست آوردن نتیجه ای واقعی ضعیف بود. همچنین از دست دادن هر کدام از هواپیما ها، از قدرت هوایی ایران می کاست. بر اساس برخی از منابع آماری، در جنگ های هوایی ماه ژانویه، عراق ۸۰ و ایران ۵۵ هواپیمای خود را از دست داد.


    در این برهه از جنگ، عراق ۳۳۰ هواپیمای جنگی فعال و تعداد فراوانی بالگرد زرهی در اختیار داشت. این رقم شامل ۷تا۹ فروند بمب افکن توپولف۲۲و ۵ تا۸ فروندبمب افکن ایلوشین۲۸ می شد.


    نیروی هوایی تهاجمی عراق شامل اسکادران های زیر می شد: چهار اسکادران با ۷۰ فروند MIG ۲۳BM، شش اسکادران با ۷۰فروند Su ۷ و ۲۰فروندSu ۱۷ و یک اسکادران با ۱۲ هواپیمای شکاری فرسوده.


    نیروی هوایی دفاعی عراق شامل موارد زیر می شد: پنج اسکادران با ۱۴ فروند MIG ۲۵، ۴۰ فروند MIG ۱۹/F ۶، ۷۰ فروند MIG ۲۱/F ۷ و بیش از ۳۰ فروند هواپیمای جدید Mirage F ۱EQ و F ۱BQ که از فرانسه وارد شده بود. عراق همچنین ۸ هواپیمای شناسایی MIG ۲۵ بلند پرواز در اختیار داشت.


    قدرت نیروی هوایی عراق بسته به میزان تلفات و پشتیبانی به شدت متغیر بود، اما معمولاً قادر بود ۱۵۰ تا ۲۰۰ تک هوایی در روز ترتیب دهد. تخمین قدرت بالگرد های توپدار عراق دشوار است چرا که بیشتر این بالگرد ها بهسازی شدند. به هر حال عراق بالگرد های زیر را در اختیار داشت: ۱۳تا۴۱ فروند بالگرد مهاجم فعال Mi ۲۴، ۴۷فروندAlouette &#۹۲۱;&#۹۲۱;&#۹۲۱; که مجهز به توپ و موشک های هوا به زمین AS ۱۲ بودند و تا۵۰۱۵ Gazelles که مجهز به موشک های هدایت شونده ی ضد تانک هات بودند.


    عراق همچنین ۱۱فروندهواپیمای Super Frelon که توانایی پرتاب موشک AM ۳۹ به سمت کشتی ها را داشت، بدست آورد.


    تخمین قدرت هوایی ایران سخت تر است. تعداد هواپیماهای فعال ایران در آغاز سال ۱۹۸۳، بین ۷۰ تا ۱۲۰ فروند بود. با اینکه به نظر می رسید در آغاز سال بیش از ۱۰۰ هواپیما در نیروی هوایی ایران قرار داشت اما در پایان سال این رقم به کمتر از ۸۰ ۷۰ فروند رسید.


    ۱۲ تا ۳۵ فروند F ۴D/E، ۴۰ تا۶۵ فروند F ۵E/F، ۵ تا۱۵ فروند F ۱۴A و۳تا۵ فروند RF ۴E قابل استفاده در ناوگان هوایی ایران وجود داشت. تعداد بالگرد های جنگی فعال نیز از این قرار بود: ۱۰۰ فروند AH ۱J، ۱۵۰ فروند Bell ۲۱۴A، ۳۰ فروند


    AB ۲۰۵A و ۲۰۶A و ۷۰ فروند CH ۴۷.


    مفهوم نیروی فعال ایران در مقایسه با این مفهوم در عراق بسیار متفاوت بود. ایران می توانست سطح توان هوایی خود را تا مرز ۱۰۰ هواپیما در روز و ۳۰ تا ۵۰ هواپیما در هفته بالا ببرد، اما این کار باعث می شد ایران به سرعت توان عملیاتی خود را پس ازیک ماه و یا بیشتر از دست دهد. نیازی ایران به ترمیم هواپیما های خود، اغلب مشکلاتی جدی را به وجود می آورد. ایران در طول جنگ همواره به دروغ ادعا کرد که توانسته است قطعات یدکی را بدست آورده و آنها را در کشور تولید کند، اما این در حالی بود که هرگز موفق نشد مشکل قطعات یدکی را حل کند. بسیاری از هواپیما های ایران به علت اینکه نیازمند قطعه ی یدکی مهمی بودند، کنار گذاشته می شدند و اگر هواپیما با همان قطعات به کار خود ادامه می داد، ایران باید چندین روز یا چندین هفته در بازار جهانی به دنبال قطعه یدکی می گشت.


    در طول جنگ نیروی هوایی ایران آموخت که در جنگ، این تعداد دارایی ها نیست که شمارش می شود ، بلکه این توان عملیاتی و توان مقاومت یک کشور است که مورد محاسبه قرار می گیرد.


    نیروی هوایی ایران همچنین قادر نبود اعتبار نیرویی «انقلابی» را کسب کند. در اواخر سال ۱۹۸۲ تعدادی از کارکنان هواپیمایی نظامی و غیر نظامی ایران ترک خدمت کردند و در طول سال ۱۹۸۳ وقفه های گاه و بی گاهی رخ داد. (حضرت امام) خمینی در ماه آوریل بار دیگر فرماندهان نیروی هوایی را تغییر داد و تلاشی هم در ماه می برای کودتا صورت گرفت که در آن پرسنل نیروی هوایی مقصر شناخته شدند. بر خلاف سایر نیروهای ارتش ایران، نیروی هوایی قادر نبود که عناصر «انقلابی» را آموزش دهد و این به دلیل ظن و گمان های سیاسی و مراقبتی بود. با گروگان گرفتن خانواده های خلبانان و خدمه ی هوایی، دستگیری ها نیز ادامه یافت و به منظور جلوگیری از پناهندگی ، میزان سوخت دهی نیز محدود شد. بسیاری از افسران، خلبانان و نیرو های ماهر زندانی شده و یا از دست رفتند و ایران بسیاری از هواپیما های خود را در اثر حوادث و یا عدم نگهداری مناسب از دست داد.


    ۶ ۵) ادامه ی تلاش های ایران برای اشغال عراق در اوایل سال ۱۹۸۳:


    ایران در سال ۱۹۸۳ و با شروع اولین عملیات والفجر، جنگ زمینی خود را آغاز کرد. این عملیات در ۷ فوریه ۱۹۸۳ از قسمت غربی دزفول و بخش موسیان آغاز شد. حمله به شمال نیزارهای هویزه کشیده شد و در طول دشتی خشک و هموار به سمت العماره ادامه یافت. به گفته ایرانی ها، پنج تا شش لشکر در این حمله حضور داشتند، اما در واقع آنها تیپ هایی تقویت شده بودند. قسمت اعظم نیرو های ایرانی را یگان های پاسداران تشکیل می دادند که حمایت مکانیزه ی کمی را در اختیار داشتند و هیچ لشکر و یا تیپ زرهی هم وجود نداشت. تعداد کل نیرو های ایرانی بین ۴۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ نفر بود. نیرو های عراقی در این منطقه را ارتش چهارم و هفت لشکر تشکیل می دادند که تعداد آنها به ۵۰۰۰۰ تا ۵۵۰۰۰ نفر می رسید.


    ایران عملیات خود را در شب آغاز کرد، هنگامی که باران مانع فعالیت عمده ی هوایی و بالگرد ها می شد. حملات ایران به یورش متوالی توسط دو لشکر تقسیم می شد. به نظر می رسد ایران در پی آن بود که عراق تمام نیروی خود را صرف حمله ی اول کرده و با به انجام رساندن حمله ی دوم، جاده بصره بغداد را قطع کند. با این حال در صحنه عمل، فرمانده هان عراقی نیرو های خود را پشت خط اصلی دفاع عراق نگاه داشتند. این خط یکی از بهترین مواضع جبهه ی شمال بصره بود و عراق آن را به قتلگاه صفوف پیشروی پاسداران تبدیل کرد.


    هنگام صبح عراق قادر بود از بالگرد ها و هواپیماهای جنگی خود استفاده گسترده ای به عمل آورد،خصوصاً هواپیما های جدید Mirage F ۱ را امتحان کند. دید نسبت به نیرو های ایرانی کافی بود و حملات هوایی عراق معمولاً مؤثر واقع می شد. عراق قادر بود در این منطقه ،بالگرد های توپ دار خود را با تأثیر بیشتری به کار گیرد و اهدافی را که به سمت جبهه ی ایستای واقع در خاک عراق پیش می رفتند، هدف قرار دهد. همچنین زمان آن را داشت که بتواند خاکریز های گسترده ای را بر پا کند و نیروی زرهی و توپخانه ای قدرتمند خود را در پشت آنها مستقر ساخته و با انجام ضد حمله، نیرو های ایرانی را به عقب براند. عراق ادعا کرد که در هر روز بیش از ۱۵۰ تک هوایی را انجام داده است که این ادعا، صحیح به نظر می رسد. همچنین عراق در پاسخ به نیرو های ایرانی، تعداد محدودی عملیات علیه شهر های ایران به انجام رساند و مواضعی را در اهواز، دزفول و خرمشهر مورد هدف قرار داد.






    در ژوئن ۱۹۸۲ ،دامنه ی پیروزی های ایران به قدری افزایش یافت که وسوسه ی حمله به عراق غیر قابل مخالفت می نمود. ایران مقاومت های عراق در خوزستان را در هم شکسته و چند یگان از منظم ترین یگان های عراق را شکست داده ویا آن ها را کاملاً منهدم ساخته بود. نیروی هوایی عراق در هیچ یک از این جنگ ها، تأثیر گذار نبود و آشکار بود که عراق به دلیل از دست دادن صادرات نفت خود با مشکلات اقتصادی، مواجه شده است. نا آرامی های اندکی هم در شهر های شیعه نشین جنوب عراق دیده می شد و به نظر می رسید عراق در برابر حرارت انقلاب ایران، هیچ دفاع مشخصی ندارد.

    hassan ali ebraheme said@hassan ali ebraheme said@hassan ali ebraheme said@hassan ali ebraheme said
    امضاء



  2. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش هفتم



    مرحله چهارم :بن بست و جنگ فرسایشی زمینی و آرام شدن جنگ در خلیج:

    7-0- شروع جنگ فرسایشی :

    ایران در ماه مارس 1984 حملات خود را متوقف نکرد، اما هزینه های جنگ آنقدر بالا رفت که ایران تا شروع عملیات فاو و زمان نبرد بصره در سال 1986 ، دیگر حمله همه جانبه ای را تدارک ندید.در طول 2سال بعد، ایران یک جنگ فرسایشی را آغاز کرد که با تعداد اندکی حمله همه جانبه همراه بود .در عوض عراق حمله به نفتکش ها را کاهش و سعی در تضعیف ایران، از طریق حمله به منابع اصلی درآمدی ایران کرد.از طرفی عراق به شدت بدنبال این بود که خارجی ها را از پیروزی ایران در عراق و کویت بترساند تا بتواند حمایت آنها را جلب نماید.



    در خلال این مدت، جنگ فشار شدیدی را از نظر بالا رفتن هزینه ها و تلفات بر هر دو طرف وارد کرد .هر دو رژیم، توانایی کنترل مخالفت های داخلی را داشتند .عامل اصلی ای که باعث شد جنگ از این مرحله بر روی زمین ادامه پیدا کند این بود که ایران توانست از برتری نیروی انسانی و شور انقلابی خود بهره برداری کند. در مقابل عراق نیز از برتری خود در دسترسی به تجهیزات نظامی استفاده کرد.درمجموع این عراق بود که سکان جنگ را در دست داشت .ایران در طول سالهای 1983 تا 1985، 3.9 میلیارد دلار تجهیزات نظامی داشت و این در حالی بود که عراق 18.1 میلیارد دلار صرف خرید تجهیزات کرده بود، چیزی بیش از چهار برابر .دسترسی مستقیم عراق به بازار اسلحه غرب و شرق باعث شده بود که دلار عراقی ها 50 درصد بیشتر از ایران در بازار اسلحه ارزش داشته باشد و امتیاز عراق نسبت به ایران در این زمینه 5 به 1 بود .در اواسط سال 1984 ایران هرگز موفق نشد که از تمام پتانسیل نیروی انسانی خود کمک بگیرد ،ایران 550000 هزار نیرو در جبهه داشت، در حالی که پتانسیل حضور 200000 نیروی بیشتر هم وجود داشت .علاوه بر این ،تقسیم این نیروها به سه قوه ارتش، سپاه و بسیج ،آشفتگی سیاسی و نا توانی در حفظ و آموزش نیرو های با تجربه رزمی ، نیروهای انسانی ایران را از دست یابی به بالا ترین حد کارایی محروم کرد.

    در عوض، عراق نیروی پیاده خود را از از 675000 نفر به 750000 نفر افزایش داد .

    علی رغم سکولار بودن این رژیم و اینکه جمعیت عراق یک سوم ایران بود، اما این کشور توانسته بود ارتش بزرگ تر و با تجربه تری را نسبت به ایران تهیه کند.تغییرات کلی نیروهای عراقی و ایرانی در جدول زیرقابل مشاهده است .در ضمن اعداد ریز جزئی در آن، دقیق نیستند.این جدول نشان می دهد که عراق در حال بوجود آوردن قدرت بیشتر در بخش سلاحهای زمینی و هوایی بوده است .

    1979/80 1979/80

    عراق ایران عراق ایران کل نیروهای فعال

    675000 555000 535000 240000 نیروی انسانی مناسب برای رزم

    نیروهای زمینی

    نیروی انسانی ارتش

    600000 250000 200000 150000 فعال

    75000 350000 256000 400000 ذخیره

    0 250000 0 30000 گارد انقلاب

    650000 200000 650000 75000 بسیج/نیروهای مردمی

    0 2500000 0 ؟ حزب الله/نیروهای دفاع ملی

    10000 0 6000 0 نیروهای داوطلب عرب

    0 0 0 ؟ ژاندارمری

    0 0 0 10000 گارد ملی

    4800 5000+ 5000 0 نیروهای امنیتی

    معادل لشگر

    22-26 21-24 23 9 لشگر /تیپ

    2-Jun 3 12+3 3-Jan زرهی

    5 4 4 0 مکانیزه

    5 3 4 3\1 پیاده نظام

    1*1 2 0 */2 نیروهای مخصوص و هلی برن

    *9 9^13 0 0-Jan پاسداران /نیروهای مردمی

    حد اکثر تجهیزات رزمی

    4820 1050 2750 1735 تعداد تانک های اصلی

    4500t54556272 200 m47/48 50t72 400m47/48

    260t 59 200 m60a1 100 amx 30 460m60a1

    60 m77 300 chieften 2500 t54/55/62 875chieften

    100 t72 100 t34

    150 t54/55

    سایر زرهی ها

    3200 1240 2500 1075 ماشین های جنگی

    3000 1000 1040 1000 توپخانه

    نیروی هوایی

    38000 35000 38000 70000 نیروی انسانی نیروی هوایی

    580 95 332 445 هواپیماهای رزمی عملیاتی

    7 tu 22 35 f4 12 tu22 188 f4

    8 tu16 50 f5 10 i1 28 166 f5

    45 mirage 10 f14 80 mig23 77 f14

    100 mig23 3 rf4 40 su7 14 rf4

    95 su 7 60 su 20

    80 su 20 115 mig 21

    5 super etan 15hunter

    25 mig

    5 mig25 r

    150 mig 21

    40 mig 19

    11 hunter

    150 80-90 ah1 41 mi 24 205 ah1 بالگردهای تهاجمی

    380 390 260 744 کل بالگرد ها

    5 25 5 موشک های زمین به هوا

    30 25 25

    نیروی در یایی

    4500 20000 4250 20000 نیروی انسانی

    کشتی های عملیاتی

    0 1 0 3 تخریب گر

    0 3 1 4 ناوچه

    0 2 0 4 زیر دریایی

    10 6 12 9 گشتی های موشک انداز

    2 3 5 7 سایر گشتی ها

    5 1 5 5 کشتی های جنگی مین ریز

    0 17 0 14 هاور کرفت

    11 5 17 4 کشتی های هواپیما بر

    0 2پی اف 0 6 پی اف هواپیماهای گشت دریایی

    جمع آوری شده توسط نویسنده از منبع آی آی اس اس ***** بالانس



    7-1- نبرد هوایی و جنگ نفتکش ها :

    عملیات های والفجر 5 و 6 و خیبر تقریبا در نبرد زمینی نوعی بن بست را ایجاد کرده و نتوانستند منجر به توقف جنگ هوایی و جنگ نفتکش ها شوند .در 1 فوریه عراق تهدید به ضربه زدن به شهرهای کلیدی ایران مانند آبادان،اهواز،دزفول ،ایلام و کرمانشاه کرد و به دنبال راه نفوذ برای این امر می گشت.در 3 فوریه ایران نیز در پاسخ شهرهای بصره ، خانقین و مندلی را تهدید کرد .در پی تهاجم زمینی ایران به عراق ،عراق ضربات سنگینی را به مراکز شهری و اقتصادی ایران وارد کرد و در 11 فوریه ،موشکها ی اسکاد را به سمت دزفول روانه کرد .ایران نیز در عوض بصره را مورد هدف قرار داد و جنگنده های ایرانی، خانقین و مندلی و سپس بعقوبه و موسیان را هدف قرار دادند .در حالی که ایرانی ها تعداد سورتی پرواز کمی بر روی عراق انجام می دادند، اما ضعف عراق در دفاع هوایی کاملا مشهود بود .عراق تلاش کرد که در مورد اهداف شهری آتش بس اعلام کند ،اما ایران آن را نپذیرفت .در نتیجه به نظر می رسد که عراق اندک اندک از حمله به مراکز شهری اجتناب و شروع به حمله به اهداف نفتی کرد. جنگ نفتکش ها در طول ماه ژانویه و اوایل ماه فوریه هم ادامه داشت ،اما عراق حملات بیشتری را نسبت به گذشته انجام داد وبسیاری از آنها به نظر می رسید که در راستای اثر گذاری تبلیغاتی بر مردم عراق و کشورهای دوست خود تا اثر گذاری نظامی بر ایران بود . در اواخر ماه فوریه عراق تهدید کرد که به تک تک کشتی هایی که در بندر بوشهر و بندر امام خمینی پهلو بگیرند ، حمله خواهد کرد .در 27 فوریه هوا پیما های عراقی جزیره خارک را مورد هدف قرار دادند و تهدید کردند که صادرات نفت ایران را مسدود نموده و هر کشتی ای را که نزدیک خارک شود، مورد هدف قرار خواهند داد.

    اندکی بعد، عراق تهدیدات خود را عملی کرد .با اینکه در کل همه چیز مبهم بود ،اما به نظر می رسید که عراق با هواپیما های خود در خلال 25 فوریه تا اول مارس به هفت کشتی حمله کرد.در 27 مارس 1984،عراق در نهایت اولین سوپر اتاندارد دور پرواز و موشک های اگزوست خود را شلیک کرد و دو کشتی ترکیه ای و هندی را در جنوب غربی خارک ، مورد اصابت موشک قرار داد. یک روز بعد عراق اعلام کرد که یک کشتی یونانی را با موشک اگزوست مورد هدف قرار داده است.این آغاز به حمله از سوی عراق ، الگوی جالبی را در پی داشت.

    به طورکلی، سوپر اتاندارد در ارتفاع های متوسط و بلند همراه با اسکورت یک فروند میراژ اف 1 پرواز می کرد.آنها از ناحیه شط تا جنوب و جنوب غربی جزیره خارک را پوشش

    می دادند و در برد 30 کیلومتری شلیک می کردند، بدون اینکه به هدف اصابت کند .در حالی که عراق در این زمان 200 موشک اگزوست دراختیار داشت ،هنوز مبهم است که چرا عراق از بمب های معمولی که اثرات کشنده بسیار بیشتری در برابر کشتی های تجاری داشتند،استفاده نکرد و چرا آنها به هدف اصابت نکردند تا مفید واقع شوند.و به نظر

    می رسید که عراق از سوپر اتانداردها مراقبت می کرد تا استفاده از آنها کاملا مفید باشد.

    زمانی هم که عراق برای اولین بار از سوپر اتاندارد استفاده می کرد ،جالب بود ،زیرا همزمان با استفاده آنها از گاز شیمیایی و عدم موفقیت عراق در باز پس گیری جزایر مجنون ، بود.شاید هم عراق این کار را بدین دلیل انجام داد که شرکت نفت ملی ایران در حال از

    سر گیری قرار داد استخراج نفت با ژاپنی ها به مقدار 200000بشکه در روز بود. ایران در پی افزایش تولید برای جبران هزینه های جنگ و در پی صدور نفت از جزیره خارک با یک قیمت استثنایی بالاو به میزان 3 میلیون بشکه بود.

    ایران نیز در مقابل از نیروی هوایی خود که در حال تحلیل رفتن بود، استفاده می کرد. جنگنده های ایرانی در 7 می، یک نفتکش سعودی و در 13 و 14 می، نفتکش های کویتی را در نزدیکی بحرین مورد هدف قرار دادند .از ابتدای جنگ این اولین حمله بزرگ ایران به کشتی های تجاری بود .همچنین ایران به ندرت مسئولیت حمله به این کشتی ها و سایر تهاجمات را می پذیرفت .نفتکش دیگری در آب های عربستان در 16 می مورد هدف قرار گرفت که این امر خشم عربها را در پی داشت و به موجب آن ، عربستان سیستم دفاع هوایی خود را آغاز و با حمایت هواپیماهای آواکس که پایگاه آن ها در "دب حردان" بود، به منطقه پوشش هوایی داد .

    در مدت 5 هفته ،دو طرف در مجموع یازده کشتی را مورد هدف قرار دادند که 10 تای آنها نفتکش بود . گسترش جنگ نفتکش ها اثراتی داشت که تا کنون هم اثرات محدودی از آن در روابط بین المللی و اقتصادی بجا مانده است .آمریکا در مورد مسدود کردن راههای ارتباطی به ایران هشدار داد.آمریکا در منطقه پایگاهی نظامی داشت که توسط USS MIDWAY هدایت میشد، اما هیچگونه تحرک نظامی نداشت .با اینکه عراق

    رسانه های زیادی را در زمان استفاده از سوپر اتانداردها در اختیار داشت و از توانایی بیشتری در هدف قرار دادن ناوها برخورداربود ، اما هیچکدام از طرفین نتوانستند صادرات نفت کشور دیگر را به کلی قطع نموده و یا اینکه عرضه جهانی نفت و نیازهای کشورهای وارد کننده نفت را با بحران روبرو کنند.

    قیمت نفت نوسانات کمی را در بازارها ، از خود نشان می داد .نرخ بیمه افزایش پیدا کرد ، اما ایران به سرعت پیشنهاد کاهش قیمت نفت صادراتی خود را مطرح کرد. و در حالی که صادرات نفت ایران در مدت چند روز به میزان 50 در صد کاهش یافت و مشتریان تقاضای خود را تغییر دادند، با این پیشنهاد دوباره ایران تقاضا برای نفت خود را به حالت قبل باز گرداند . به سرعت روشن شد که جنگنده های عراقی می توانند با 5 موشک اگزوست جریان صدور نفت را متوقف کنند، اما این امر مانع ایران نشد.تلاشهای عراق برای مذاکره صلح علی رغم اینکه به مدت 5 روز و از 19 تا 24 می جنگ متوقف بود،بی نتیجه ماند.

    عراق مجددا در اوایل ماه ژوئن شروع به هدف قرار دادن کشتی ها کرد .عراقی ها یک نفتکش ترکیه ای را در 3 ژوئن در جزیره خارک غرق کردند.این حمله ایران را بر آن داشت که با جنگنده های خود قسمت های جنوبی خلیج را پوشش دهد . آمریکا و عربستان در جهت محدود کردن این اقدامات ایران، قسمت های شمالی خلیج را پوشش هوایی دادند .عربستان سعودی یک محدوده دفاع هوایی ایجاد کردو نام آن را «خط فهد» گذاشت که تمام محدوده سعودی و محدوده نفتی عربستان در میانه های خلیج را درپوشش می داد.عربستان سعودی اعلام کرد که اف 15 های سعودی بوسیله ناوگان دریایی ایالات متحده هدایت شده و توسط تانکرهای سوخت رسان سوختگیری می شوند تا به هر گونه حرکتی که تاسیسات نفتی عربستان را تهدید کند، پاسخ دهند.جنگنده های سعودی با سرنگون کردن یک جت فانتوم ایران که در آن محدوده پرواز می کرد، ادعای خود را ثابت نمودند .این جنگنده های عربستان سعودی که بوسیله هواپیماهای تجسسی آواکس هدایت می شدند، یک جنگنده ی ایرانی را قبل از اینکه بتواند در آبهای خلیج مانور دهد، سرنگون کردند.ایران سریعا تحرکات خود در آبهای عربستان را متوقف کرد . دارایی های هوایی ایران ،تکنولوژی و آموزش آنها در حدی نبود که بتوانند با نیروی هوایی پیشرفته عربستان که به هواپیماهای اف 15 مجهز بود،مقابله کند..و پس از این، دیگر چالش جدی ای بوجود نیامد که از توانایی های دفاع هوایی عربستان در آن استفاده شود. ایران نیز مشکلات مشابهی در زمینه حمله به عراق پیش رو داشت .وقتی ایران موج جدیدی از حملات توپخانه ای به بصره را در 5 ژوئن آغاز کرد ،عراق دیگر تلاشی برای آتش بس در جنگ شهری انجام نداد و در همان روز بانه را مورد حمله قرار داد و در پی آن در صبح روز بعد به شهر های دزفول، مسجد سلیمان و نهاوند حمله کرد .ایران نیز یک نفتکش کویتی را در نزدیک قطر احتمالا توسط یک جنگنده خود ،مورد حمله قرار داد .این حمله که اولین حمله به نفتکش ها در ناحیه جنوبی خلیج بود ،نوعی نگرانی قابل توجه را در مورد گسترش جنگ بوجود آورد. با این اوصاف این ایران بود که آتش بس را قبول کرد.در 11 ژوئن ،یک روز پس از مورد هدف قرار گرفتن نفتکش کویتی،رهبران عراق و ایران قطعنامه سازمان ملل در مورد توقف حمله به مراکز شهری را پذیرفتند.

    در 15 جولای رییس مجلس ایران هاشمی رفسنجانی ،آتش بس در حوزه های تاسیساات نفتی و کشتیرانی خلیج فارس را پیشنهاد داد.در این زمان صادرات نفت ایران از خارک به طور متوسط 1.6 میلیون بشکه در روز بود . عراق اعلام کرد چنین توافقی باید مورد پذیرش ایران نیز قرار بگیرد، تا در آن زمان بتواند تجیزات نفتی خود را تعمیر و خسارت ها را جبران کند.ایران هیچ گونه مسئولیتی را در قبال پایبندی به این قرار داد اعلام نکرد اما این معاهده تا پایان جنگ باقی ماند .ایران هیچ وقت آتش بس جزئی در مورد خلیج را قبول نکرد تا او را از امتیاز استراتژیک بزرگی که در تسلط بر خلیج داشت محروم کندو نپذیرفت که عراق بدون اجازه ایران به صادرات نفت بپردازد.و در عوض ایران به دنبال یک آتش بس جزئی بود که همزمان با تداوم نبرد زمینی، بتواند از صادرات نفتش محافظت کند.

    عراق ایران سال تولید نفت ایران و عراق در سال های جنگ /میلیون بشکه در روز

    2.6 5.2 1978

    2.5 1.7 1980

    1 1.4 1981

    1 2.3 1982

    0.9 2.5 1983

    1.2 2.2 1984

    1.4 2.3 1985

    1.7 1.9 1986

    2.15 2.2 1987

    2.4 2.1 1988

    منبع:تخمینهای سی آی ای در شاخصهای اقتصادی و انرژی
    امضاء



  5. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در 24 ژوئن 1984 عراق تعداد بیشتری از کشتی ها و تجیزات صدور نفت ایران را مورد هدف قرار داد.ایرانی ها اعلام کردند که در این حملات تجهیزات بارگیری آنها در قسمت غربی و قسمت دریایی جزیره خارک آسیب دیده است.اما بعدها به روشنی مشخص شد که که عراق نمی تواند از طریق حمله هوایی توانایی بارگیری جزیره خارک را از بین ببرد .ودر نتیجه جنگ نفتکش ها را پایان داد.از تاریخ 23 ژوئن تا 25 جولای، عراق حداقل چهار بار دیگر به کشتی های ایران حمله کرد.

    استراتژی هوایی عراق در باقی مانده سال 1984 تنها از یک الگو پیروی می کرد.عراق بجای حمله به شهرهای ایران و هجوم به کشتیرانی ایران شروع به پیگیری آتش بس و مذاکرات صلح نمود . به هر حال عراق در زمینه هایی از جمله تجهیزات رادار ،نیروی هوایی و قدرت موشکی آنقدر قدرتمند نبود که بتواند به تجهیزات نفتی ایران ضرباتی عمده وارد کند و جریان صدور نفت ایران را به کلی قطع نماید .این شکست در دست یابی به اهداف استراتژیک در ایران، نتیجه کمبود تکنولوژی هواپیماهای عراقی و عدم برد و پایداری مناسب آنها بود .همچنین موشکهای ضد کشتی عراق بقدر کافی مهلک نبود و نمی توانستند به درستی به هدف اصابت کنند.واز طرفی عراق نتوانسته بود پوشش هوایی مناسب دریایی را ایجاد کند.همچنین این شکست نتیجه نقص در سازمان دهی و رهبری نیروها بود.عراق هنوز نتوانسته بود نیروی هوایی خود را به میزان کافی افزایش دهد تا بتواند به اهداف تعیین شده دست پیدا کرده و ضربه مهلکی به ایران وارد کند و هواپیماهای عراق هنوز هم نمی توانستند اهداف خود را تا مقصد نهایی دنبال کنند و در نهایت عراق نتوانست از قابلیت های خود برای وارد کردن ضرباتی بزرگ به ایران و بدست آوردن برتری استراتژیک به درستی بهره برداری کند.حملات عراق همیشه به صورت ناپیوسته و سر شار از غلو بود و همیشه واقعیت های نظامی ضعیف خود را بزرگنمایی

    می کرد.

    عراق مجددا مرتکب اشتباهاتی شد که نتیجه تلاش او در جهت مدیریت تشنج زدایی از جنگ نفتکش ها بود .مهاجمان معمولا این فرض را در نظر می گیرند که محدود سازی حملات نظامی به صورت مرتبط و به هم پیوسته میتواند اثر گذاری قطعی در پی داشته باشدو می تواند محاسبات سیاسی و نظامی رقیب را با این دیدگاه که در آینده محدودتر می شود، تغیر و درهم بریزد .در عمل ،تلاش برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی بدون در نظر گرفتن محدود سازی موجب عکس العمل های شدیدی گشته و مهاجم را از دستیابی به اهداف خود باز می دارد .رقیب تقریبا در دریافت پیامها دچار اشتباه می شود و پاسخ حملات را در حد همان عملیات های انجام شده می دهد ونه در سطح تهدیداتی که علیه او مطرح شده است .عملیات هایی که با محدود سازی همراه هستند معمولا تا وقتی که خشم طرف مقابل بر انگیخته شود، ادامه خواهند داشت.

    عراق به طور کلی دچار یک اشتباه شد و آن ،فرصت دادن به ایران برای بازسازی تجهیزات پس از هر حمله بزرگ بود.عراق در برخی موارد این راه را برای اینکه دور جدیدی از مذاکرات در مورد آتش بس را آغاز کند ، در پیش می گرفت. و ایران نیز از این فرصت برای کاهش سطح حملات عراق به شهرها و حمل و نقل کشتی ها استفاده می کرد و سپس مجددا درخواست خروج صدام از ایران و پرداخت غرامت به ایران را مطرح می کرد.

    ایران همچنین راه اعمال فشار بر عراق را با وجود تضعیف نیروی هوایی اش یافته بود.ایران برای جلوگیری از حمله عراق به شهرها، از زیر آتش گرفتن بصره و انجام پروازهای محدود بر فراز عراق استفاده می کرد.ایران همچنین از موقعیت مناسب خود در جهت تهدید به گسترش جنگ در جنوب خلیج استفاده کرد با ذکر این مطلب که خطر پذیری بر انگیختن دشمنی غرب را نیز در تصمیم گیری های خود لحاظ میکرد. ایران حملات مناسبی را علیه کشتی های شناور در خلیج فارس آغاز کرد و از ناوگان دریایی خود جهت حمله به کشتی های باری وترکیبی از تهدید ،نظارت و تروراستفاده نمود .مجموعه ی این حرکتها از طرف ایرانی ها، کشور های حوزه جنوبی خلیج فارس را وادار کرد تا به عراق در مورد محدود کردن حملاتش به کشتی رانی ایران فشار بیاورند.

    در سطح گسترده تر می توان گفت بسیاری از کشور ها دریافتند که محدودیت های سختی در استفاده از جنگنده بمب افکن ها برای تغییر در رویه دشمن وجود دارد.

    تلاشها برای استفاده محدود از حملات هوایی به جای استفاده از نیروی زمینی به ندرت به نتیجه مطلوب رسیده ،مگر در مقابل رقبایی که اتحاد و اعتقاد آنان بسیار کم است. با این حال که حملات هوایی توسط جنگنده بمب افکن ها می تواند نوعی ترس و رعب وشکست اولیه در ساختار های نظامی، سیاسی و اقتصادی کشور مورد هدف ایجاد کند و این حملات هوایی، باز دارندگی بیشتری به نسبت دفاع کردن از مناطق بمباران شده دارند.

    با فرض اینکه یک کشوری که تحت حمله قرار گرفته باشد، فرصت کافی برای بازسازی و تعمیر و یا تعویض تجهیزات آسیب دیده داشته باشد،تاثیر کلی چنین حملاتی بجای ترساندن، رقیب آنها با یکدیگر متحد ساخته و موجب بر افروختن آتش خشم و نفرت آنان می شود.



    7-2- ایران سیاست های خود را در جهت شروع یک جنگ فرسایشی تغییر داد:

    استراتژی زمینی ایران در مدت زمان باقی مانده از سال 1984 ، از حملات رو به جلو به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده بود .ایران به صورت بسیار مناسبی مانورهایی را اجرا

    می کرد که نشان دهنده آمادگی برای یک عملیات بزرگ بود، اما تنها حملات کوچکی انجام میداد که بوضوح فهمیده می شد که این حملات را برای شناسایی عوارض کلیدی زمین انجام می دهد. فهمیدن علت این تغییر موضع از سوی ایران بسیار ساده بود .تلفات ایران در جنگ در سال 1984 از 30000 نفر به 50000 نفر افزایش یافته بود و از طرفی هم رهبر ایران در صدد پایان دادن به جنگ نبود، بنابر این این تلفات برای رهبر مذهبی ایران و فرماندهان انقلاب ایران روشن ساخت که نیروهای زمینی ایران دیگر نمی توانند به همین ترتیب و بدون آموزش، فرماندهی و سازماندهی به کار ادامه دهند.

    به نظر می رسید که فرماندهی نظامی ایران کاملا به این باور رسیده است که تلاش برای جنگ در قلمروی طولانی و بدون اهداف کوتاه مدت در راستای یک پیروزی بزرگ ، شکست ایران را در پی خواهد داشت و معنای استراتژیکی نیز ندارد و ادامه کار بوسیله نیروهایی آموزش ندیده و بدون فرماندهی و تجهیزات برای حمله ممکن نیست .درس گرفتن ایران از این مسائل باعث شد تا ایران درسازماندهی نیروهایش تغییر ایجاد کند .

    ایران به ندرت با عملیات های حرفه ای و کلاسیک پیش می رفت و نمی توانست بوسیله تهیه تجهیزات ،سرمایه ،وسایل ارتباطی مکانیزه ،حمایت هوایی وپوشش هوایی، جنگ را پیش ببرد .ایران در هر حال، در پی تهیه تجهیزات سنگین رزمی و سازماندهی نیروهای مردمی و پیاده و سازماندهی بهتر آنها در جهت انجام عملیات های بهتر و ساختار

    مناسب تر برای حملات انبوه بود. همچنین ایران توجه بیشتری به امور لجستیکی و پشتیبانی مبذول داشت و شبکه های فشرده ای از جاده های لجستیکی و پشتیبانی را

    به خصوص در جنوب ایجاد کرد . مهمتر از این، ایران که تا کنون، پیشرفتهای کمی در زمینه آموزش نیروهای داوطلب و مردمی داشت، آموزش برای شیوه جدید نبرد و

    عملیات های کوهستانی و آبی خاکی را آغاز نمود.

    در سطوح بالای فرماندهی، ایران تلاش کرد که حداقل عملیات ها را با دقت بیشتری طراحی کند.وحملات خود را به عملیات هایی اختصاص دهد که به صورت شبانه به خاک عراق نفوذ کند وامتیاز هایی استراتژیک از حریف گرفته و به اهداف کوچک و محدودی دست پیدا کند .این نوع عملیات ها برای عراق مشکل ساز شده بود .علی رغم تلاش عراق، ایران توانست محدوده کوچکی از قلمرو عراق را فتح کرده وبا سایر فتوحات عراق معاوضه کند و یا اینکه برای اهدافی که برای عراق اهمیت زیادی نداشت تلفات سنگینی از آنها بگیرد.



    7-3- اطمینان بیش از اندازه عراق :

    عراق این تحرکات ایران را با استحکام بخشیدن به خطوط دفاعی و ایجاد برتری بوسیله قدرت آتش پر حجم و ترمیم ساختار دفاعی خود پاسخ داد که این راهبردها شامل موانع آبی، تقویت ظرفیتهای دفاعی وسرمایه های لجستیکی می شد.

    شکست ایران در عملیات های سال 1984 باعث شد که عراق با خود فکر کند که ایران توانایی شکستن استحکامات دفاعی و مقاومت در برابر تکنولوژی عراق را ندارد و جنگی ایستا در مواضع ثابت می تواند موجب کاهش تلفات عراق شود .عراق بیش از اندازه مطمئن شد که با دفاع بر روی زمین وکاهش حملات هوایی می تواند ایران را مجبور به پذیرش بخش هایی از قطعنامه کند.

    عراق در اواخر سال 1984 حملات بسیار محدودی را علیه ایران تدارک دید ،اما بیشتر آنها بسیار کوچک تر از آن بودند که عراق ادعا می کرد .وتعداد بسیار کمی از آنها، در حدی بودند که موثر باشند.عراق هنوز در بهره برداری از امکانات دفاعی ، قدرت آتش وتکنولوژی خود دارای نقایصی بود .همچنین عراق در زمینه سازماندهی نیروهای پیاده خود و

    اکتیک های نفوذی دارای ضعف بود . عراق در پشت استحکامات دفاعی خود نشسته بود و از عملیات در مناطق کوهستانی و باتلاقی عاجز بود .ترس عراق از شکست در جنگ و اعتماد بیش از حد به تکنولوژی باعث شده بود که بخشی از نیروهای عراق فلج شده و پیشرفتی در نیروهای عراقی حاصل نگردد. و عراق از یافتن راه حل برای اصلاح این مشکل استراتژیک خود، عاجز مانده بود.

    دلایلی را برای این شکست می توان بر شمرد.عراق با مشکل تاکتیکی واستراتژیکی در مقابل ایران روبرو شده بود ، نیروهای زمینی عراق نمی توانستند با در جا ایستادن نیروهای ایرانی را شکست دهند وهمچنین تا وقتی که جبهه های ایران از طرف مردم حمایت

    می شدند ، عراق نمی توانست با افزایش قلمرو ،نیروهای ایرانی را به عقب براند .مسئله دیگرفراروی عراق این بود که آنان با یک جنگ فرسایشی روبرو شده بود که در تاریخ نظامی سابقه نداشت و تنها یک راه حل داشت : ایران باید از جنگ کردن دست بردارد.تنها امید عراق برای این کار وارد کردن تلفات سنگین به نیروهای ایرانی بود تا مردم از حمایت خویش از این جنگ دست بردارند .

    با توجه به نبرد هوایی ،این مسئله بسیار مهم بود که عراق در نبردهای هوایی، برتری عددی نداشت .عراق کمبود زیادی در عوامل مورد نیاز برای کارایی نیروها داشت .عراق برد ترابری مناسب ،ایجاد ظرفیت برای سورتی های پرواز ،حفاظت دریایی مناسب ،حسگرها و ردیابهای هوایی کارا و جنگنده هایی که در دفاع هوایی مناسب باشند و اهداف زمینی را نیز بتوانند هدف قرار دهند،در اختیار نداشت. بنابراین نتوانست کشتی هایی را که در آبهای ایران در حال حرکت بودند، هدف قرار دهد.

    عراق همچنین دریافت که در بهره گیری از موشک های اگزوست دچار مشکل است . هواپیماهای سوپر اتاندارد نمی توانستند مدت زیادی در آسمان بمانند و به همین ترتیب، پوشش هوایی آنان در جزیره خارک با مشکل مواجه می شد .بسیاری از موشکها هم

    نمی توانستند اهداف خود را مورد اصابت قرار دهند .و مشخص شده بود که سرجنگی موشک های اگزوست آنقدر قدرتمند نیست که بتوانند آسیبی جدی به نفتکش ها بزند .

    این موشک های عراقی ، اگر می توانستند پس از اصابت به نفتکش ها ،اثر تخریبی بالایی بر آنها داشته باشند، از دست رفتند .این امر عراق را بر آن داشت که که میراژهای اف 1 با قابلیت سوختگیری بیشتر و با ظرفیت نصب همزمان موشک اگزوست و سلاحهای لیزری را سفارش دهد .از سوی دیگر، حملات پراکنده هوایی و موشکی عراق به شهر های ایران در اواخر سال 1984 نیز نتوانست کارایی چندانی برای این رژیم داشته باشد.

    در این جنگ، عراق ترکیب مناسبی از تعداد جنگنده ها ،تعداد موشک ها وسوخت رسانی هواپیماها را در اختیار نداشت تا بتواند آسیبهای بزرگ وعمده ای را به شهر های ایران وارد نماید. همچنین در آن زمان عراق نتوانسته بود یک مجموعه منسجم از اهداف اقتصادی آسیب پذیر مانند نیروگاه ها و پالایشگاه ها را برای حمله به آنها فراهم کند.اشتباه عراق این بود که گستره وسیعی از اهداف را انتخاب کرده بود و بنابراین نتوانست مجموعه معینی از اهداف را ویران کند و یا آنقدر به آنها آسیب بزند که تعمیر آن بسیار زمان بر یا غیر قابل جبران باشد. چراکه در این صورت پشتیبانی حملات برایش راحت تر می شد و شرایط به گونه دیگری رقم می خورد. کمی بعد، عراق شروع به به کار گیری بمب های خوشه ای در قالب عملیات هایی کرد که اهداف آنها به نیروهای پشتیبانی نزدیک بودند و تاثیرگزاری عملیات ها و برد سورتی های پرواز خود را با حمایت نیروی زمینی افزایش داد.



    7-4- حملات ایران در سال 1985 نسبت به گذشته کنترل شده تر بود:

    ایران در سال 1985 ، 9 حمله زمینی و در مقابل عراق 3 حمله زمینی انجام داد.حملات ایران در این سال با اهدافی محدود تر انجام می شد و از آخرین حمله در سال 1984 ، بسیار کنترل شده تر بودند.ایران همچنین در طراحی عملیات و آموزش نیروها بسیار با دقت تر از گذشته عمل می کرد.ایران به صورت آزادانه توانست به گستره وسیعی از خاک عراق ضربه بزند، به خصوص در شمال و جنوب که عوارض زمین و موانع آبی مانع این

    می شد که عراقی ها از لحاظ تاکتیکی متوجه حضور نیروهای رقیب شوند و همچنین این موانع اجازه استفاده از تجهیزات دفاعی و قدرت آتش بالا را به عراقی ها نمی داد. ایران همچنین توانست فشار قابل توجهی را بر بزرگراه بغداد- بصره بیاورد .نبرد جدیدی نیز در هور الهویزه آغاز شد ،اما مانند درگیری های 1984 ،تلفات انسانی بزرگی در پی نداشت. جنگ زمینی از حمله های کوچک و بی نتیجه عراق به قصر شیرین در 31 ژانویه و جزایر مجنون در 28 فوریه آغاز شد.عراق به هیچکدام از اهداف خود دست پیدا نکرد و این امر از لحاظ سیاسی مسائلی را برایش در پی داشت.عراق در 13 فوریه تلاش کرد قرار داد صلحی را با کرد های شمال عراق امضا کند که این کار می توانست تاثیر بزرگی بر متوقف کردن در گیری با آنها در پی داشته باشد .اما هم بارزانی و هم جلال طالبانی در خواست اورا رد کردند واین به معنی این بود که شمال عراق از ناحیه ایرانی ها بسیار آسیب پذیر خواهد شد.نبرد زمینی هنوز تا ماه مارس خیلی جدی دنبال نمی شد.اما بعد از حملات متقابل توپخانه ای دو طرف به سوی اهداف شهری و نفتی که به مرگ 400 نفر انجامید، نبردها دوباره آغاز گشت. سپس ایران عملیاتی را با نام بدر تدارک دید که هدف آن محاصره بصره و یا قطع ارتباط آن شهر با مناطق دیگر عراق بود.ایران برای این عملیات از ماهها قبل آماده شده بود.این عملیات به نوعی تکرار اهداف عملیات خیبر در سال 1984 را درون خود داشت، اما اهداف آن در مقیاسی محدود تر و بسیار کنترل شده تر از قبل بودند.به نظر می رسید به چند دلیل ایران هور الهویزه را برای اولین عملیات بزرگ خود در سال 1985 انتخاب کرده است.این امید برای ایران وجود داشت که بتواند با عملیات در این منطقه ، عراق را از لحاظ تاکتیکی غافل گیر کند زیرا منطقه ای بود که عراق احتمال ضربه خوردن از آن را نمی داد.ایران به خوبی آموخته بود که عراق نمی تواند در هور پیش روی کند و نیروهای پیاده ایرانی می توانند به سرعت به جزایر کوچک این منطقه نفوذ کنند.

    ایران پس از نبرد سال گذشته در هور ، تجربه بسیار مناسبی رادر این منطقه کسب کرده بود.ایران خطوط ارتباطی بسیار عالی ای را در این منطقه ایجاد کرده بود. و قایق های فراوانی را نیز تهیه نموده بود.نیروهای پیاده ایرانی منطقه هور را به سرعت در نوردیدند. امتیاز این منطقه نیزار هایی بودند که 3 متر ارتفاع داشتند و نیروهای عراقی را مجبور می کردند که در جای خود باقی بمانند.هور الهویزه همچنین به عراق اجازه نمی داد که از برتری آتش توپخانه ، نیروی هوایی و تجهیزات سنگین خود استفاده کند ، مگر اینکه ایرانی ها به زمینهای خشک کنار جاده بغداد بصره برسند.ماشینهای سنگین نظامی

    نمی توانستد در فصول بارانی از هور عبور کنند و ایرانی ها راهی برای دستیابی به اهداف معنا دار را تا وقتی نیروهایشان پراکنده بودند، نداشتند.ایران 75000 تا 100000 نیرو با قابلیت شرکت در چنین عملیاتی را در اختیار داشت، اما به نظر می رسید که تنها بخشی از آنها در این عملیات شرکت کردند . ایران برای حمله 45000 تا 60000 نیرو تهیه کرد که در هفت یا هشت تیپ سازماندهی شده بودند و4یا 5 تیپ آنها را پاسداران و بقیه از نیروهای داوطلب بسیج بودند.این نیروها ترکیبی از ارتش و سپاه بودند و پاسداران نسبت به سال 1984 آموزشهای بهتری دیده بودند و بهتر از گذشته پشتیبانی می شدند.تقریبا تمام این نیروها مجهز به مسلسل های تهاجمی ومقدار فراوانی مهمات بودند و بسیاری از آنها مسلح به موشک انداز آر پی جی و مقدار زیادی راکت بودند.ایران زنجیره ای از پل های معلق را در میان هور ایجاد کرده بود و تعداد زیادی قایق بزرگ و شناور و قایق های تک نفره تدارک دیده بود که این قایق ها مسلح به تیر بار پی آر سی 105 میلی متری و مسلسل های 106 میلیمتری بدون لگد آمریکایی بودند که روی قایق ها نصب شده بود. نیروهای ایرانی با ماسک های ضد گاز آلمانی ،کلاه های محافظ و آمپول های آتروپین هلندی تجهیز نیز شده بودند.

    عراقی ها نیز در مقابل از 10 تیپ در قالب 4 لشکر پیاده تشکیل شده بودند که 2 لشکر مسئولیت حفاظت از جاده بغداد- بصره وراه آهن را به عهده داشته و بر هور الهویزه احاطه داشتند .عراق همچنین استحکامات دفاع زمینی را نیز تهیه دیده بود.عراق زنجیره فراوانی از بونکرها ،خاکریز ها ،برج های دیده بانی ،مناطق مین گذاری شده ،سیم خاردار وموانعی برای جلوگیری از مانور بالگرد ها تشکیل داده بود.عراق قبل از حضور نیروهای ایرانی ظرفیت ها و موانعی را در منطقه ایجاد کرده بود و نیروهایی را در عقبه برای دفاع در عمق خاک های خود آماده ساخته بود.اما باوجود عوارض زمین و استحکامات عراقی ها،

    برنامه ریزی برای ایجاد یک خط دفاعی اصلی در بسیاری از مناطق ممکن نبود.

    به نظر می رسید که ایران قصد دارد با حمله شدید توپخانه به بصره و اولین بمباران های هوایی بغداد در 10 و 11 مارس، تمرکز فرماندهان عراقی را از منطقه سلب نماید که البته عراق نیز با حمله به تهران، به این اقدام پاسخ داد .نیروهای هجومی ایران در نیمه شب 11 مارس به خوبی حمله خود را آغاز کرده و 10 کیلومتر بین قرنه و عزیر در این منطقه پیش رفتند.

    نیروهای ایرانی از منطقه جنوبی هور و در انتهای خطوط دفاعی 4 لشگر عراق بیرون آمدند و به امتیاز های تاکتیکی مناسبی دست پیدا کردند وتوانستند نیروهای خود را در یک منطقه متمرکز کنندتا به یک باره خطوط دفاعی عراق را بشکنندو مقداری از مواضع در خشکی را محاصره و به تصرف در آورند. ایران باید از تاکتیک های مبتنی بر نیروهای پیاده استفاده میکرد و شروع به گرفتن تلفات سنگین از عراق نمود.بالاخره نیروهای ایرانی در روز اول 10 کیلومتر و در روز بعد جمعا 14 کیلومتر پیش روی کردند.در 14 مارس تیپ های پاسداران به رود فرات دست پیدا کردند و در شب 14 و 15 مارس توانستند دو پل معلق را بر روی آن نصب کنند .در روز بعد نیروهای ایران تقریبا جاده بغداد- بصره را تحت تصرف خود قرار داده بودند.مشکل چنین پیشرفتی برای نیروهای ایرانی این بود که راهی برای حمایت و پشتیبانی از آنها وجود نداشت. ایران نمی توانست تجهیزات و توپخانه خود را رو به جلو حرکت دهد ،پس شروع به گسترش خط شکسته شده نمود و نیروهای عراقی را از حالت تعادل خارج نمود .همچنین یکی از تجربیاتی که در این عملیات بدست آمد این بود که مشکلات لجستیکی و پشتیبانی به ازای هر کیلومتر پیشروی نیرو ها زیاد تر

    می شود و هنگامی که با مرکز پشتیبانی قطع ارتباط می شد، این نیرو ها رفته رفته هدف بهتری برای نیروهای عراقی می شدند .

    در این هنگام نیروهای عراقی مرکز اصلی حمله ایران را تشخیص داده و 20 تا 25 تیپ را برای حمله متقابل در منطقه آماده کردند.در حالی که عراق توقع نداشت از جایی که هم اکنون در حال شکست خوردن بود به او حمله شود ،نیروهای گارد ریاست جمهوری را برای دفاع به کار گرفت .عراق همچنین ظرفیت کامل نیروی هوایی خود را با روزانه 150 تا 250 سورتی پرواز بر روی منطقه آماده کرد ومنطقه را نیز زیر آتش سنگین توپخانه گرفت.در این زمان بود که دفاع عراق به شدت آغاز گشت .عراق 5 لشکر خود را که شامل 60000 نفر بودند در منطقه مستقر کرد و همگی در یک منطقه شروع به دفاع کردند.در 15 مارس تمام نیروهای عراقی در موقعیت حمله به مقر باریکی از ایرانی ها بودند و آنها را از شمال ، جنوب و غرب مورد هدف قرار دادند.عراق همچنین به را حتی می توانست از برتری نیروی هوایی و بالگرد های جنگی خود استفاده کند،بدون اینکه چیزی جز تیربار ها و چند اس ای 7 جلوی آنها را بگیرد. بالگرد های عراقی تعداد زیادی از قایقها و پل های ایران را مورد هدف قرار دادند و مسیر برگشت را با تجهیزات دفاعی خود بر ایرانیها بستند. در نتیجه دفاع ایران شکست و در روز 17 مارس، عراق تمامی آن چه را که ایران فتح کرده بود ،دوباره باز پس گرفت .قبل از اینکه ایران عقب نشینی کند هردو طرف تلفات زیادی را متحمل شددند.عراق 2500 تا 5000 نیرو کشته و چند هزار اسیر داد وایران نیز 8000 تا 12000 کشته از خود به جای گذاشت.

    به خاطر دلایلی که توضیح دادن آن بسیار سخت است ،ایران فاز جدیدی از عملیات را در نزدیکی جزایر مجنون آغاز کرد. این حمله تقریبا یک هفته پس از شروع عملیات اتفاق افتاد. چراکه ایران میخواست نیروهای خود را منتقل کند یا اینکه با حمله به منطقه

    وسیع تری از هورالهویزه، از عراق امتیاز بگیرد.ایران در اواخر سال 1984 و اوایل 1985، دو جاده دسترسی به جزایر مجنون احداث کرده بود .وهم اکنون دو جاده برای دسترسی به شمال جزایر در اختیار داشت.ایران 15000 تا20000 نیرو در این منطقه آماده کرد .این نیروها آماده حمله به مواضع عراق بودند و با همکاری باقیمانده نیروهای عملیات بدر، در همان زمان باید به لشکر سوم عراق حمله می کردند.

    به نظر می رسد که ایران با این امید که عراق لشکر سوم خود را به سمت شمال جزایر مجنون بکشد، این عملیات را ترتیب داده بود.

    در حقیقت این انتقال نیرو در میان نیروهای عراقی اتفاق نیافتاد .در نتیجه عراق کاملا برای رویا رویی با نیروهای ایرانی آماده شد و در نهایت نیروهای ایرانی در 19 مارس و بار دوم در 21 مارس باعراقی هادرگیر شدند .در این زمان(23 مارس) ایران عملیات را متوقف کرد و بدون اینکه یک اینچ از خاک عراق را تصرف کند 3000 تا 5000 کشته داد ، در حالی که عراق تنها میزان کمی خسارت متحمل شد.

    همچنین نیروهای عراقی بوسیله گازهای عامل اعصاب و خون ،چند هزار نفر تلفات دیگر نیز به نیرو های ایرانی تحمیل کردند. با این حال که ایران نسبت به گذشته از لحاظ محافظت در برابر گازهای شیمیایی بهتر شده بود، اما اولا این محافظت ها در مورد گاز خردل نبود و ثانیا بخاطر این که نیروها مجبور بودند تا ساعت ها در مناطق آلوده بمانند، ضربه شدیدی به ایران وارد کرد. در حالی که عراق هنوز به مقدار کافی گاز تابون (عامل اعصاب) در اختیار نداشت و حمله شیمیایی به مناطقی که به نیروهای خودش نزدیک بود کار درستی نبود ،این حملات شیمیایی بسیار موثر واقع شد و خمپاره اندازها ،هواپیماها و بالگرد های عراقی، ایرانی ها را در هر منطقه ای مورد حمله قرار می دادند.

    بااین توضیح می توان در یافت که چرا برای چند ماه تنها نبردهای محدودی صورت گرفت. ایران تهاجم دیگری را در 14 ژوئن و در هور الهویزه انجام داد اما این عملیات نیز در بهترین حالت، تنها موفقیت های محدودی در پی داشت. چنین حملاتی در نزدیکی قصر شیرین هم در 19 ژوئن و در جزایر مجنون در 28 ژوئن انجام شد . به نظر میرسید که ایران در حالی که نمی خواهد تلفات بدهد ،در صدد است تا با محاصره و پیش روی های تدریجی، به مواضع عراق در جزایر مجنون فشار وارد بیاورد.و عراق نیز با تقویت شدید قوای دفاعی خود، پاسخ حملات ایران را داد.

    این گونه به نظر میرسد که اثر کلی عملیات بدر بر رهبران ایران و عراق مانند اثراتی بود که عملیات خیبر بر آنها داشت و این بود که آنها مطمئن می شدند تاکتیک هایشان کاملا درست بوده است.فرماندهی ایران هشدار های بیشتری در مورد استفاده از نیروی پیاده دریافت کرده بود، اما پیروزی های اولیه ای که بدست آورده بود ،آنها را به این باور رسانده بود که میتواننند به سلاح ها و تکنولوژی پیشرفته عراق غلبه پیدا کنند، اگر به نقطه دقیق حمله کنند ،از شور انقلابی نیروها بهره ببرند و مراکز اصلی حمله را مورد هدف قرار دهند.در حالی که ایران هیچ وقت به عملیات بدر به چشم پیروزی نگاه نکرد ،اما این گونه به نظر می رسید که در ایجاد یک جنگ فرسایشی برای عقب نگه داشتن نیروهای عراقی و ناتوان کردن آنها برای حملات بعدی به ایران، موفق شده بود .همچنین ایران دریافته بود که عراق در هر حمله ای که ایران از طریق عملیات شبانه وارتفاعات کوهستانی ، علیه او انجام میدهد، آسیب پذیر است و موانع آبی، کارایی سیستم دفاعی،نیروی هوایی و توپخانه عراق را مختل می گرداند.

    عراق در عوض به این نتیجه رسید که استراتژی در پیش گرفته شده اش ،درست بوده است ، هنوز می تواند به تکنولوژی دفاعی خود اعتماد کند،عملیات هایی محدود انجام دهد و دفاع را با موضع ثابت در پیش بگیرد. بدین ترتیب عراق به این جنگ های گذرا ادامه داد، از توجه کافی به پیاده نظام و قدرت تهاجمی خود غافل شد و بر وابستگی بیشتر خود بر تکنولوژی ،متمرکز گشت.

    باتوجه به شرایط داخلی هر کدام از دو کشور، هیچ یک از آنها با تهدیدات داخلی مواجه نشدند و جنگ هیچ تاثیری در مناطق جمعیتی و مقر های فرماندهی دو طرف نداشت.اما اقدامات به نوعی اجتناب ناپذیر بود.گروه های ضد صدام حسین فعالیت هایی جزئی را در عراق انجام میدادند .اما قدرتشان برای تهدید رژیم، بسیار کم بود، با اینکه چند عملیات انفجاری و تروریستی نیز انجام دادند.

    سازمان مجاهدین ایران یا مجاهدین خلق به انفجارهای خود در در ایران ادامه دادند. اما رهبر آنها ،مسعود رجوی همچنان در پاریس اقامت داشت. نظرات ضد جنگ در ایران بسیار کم بود. افراد نهضت آزادی به رهبری نخست وزیر سابق، مهدی بازرگان تاثیرات محدودی در ایران داشتند.ایران توانست در آن زمان انتخابات برگزار کند و مجددا (حجه الاسلام ) خامنه ای در 16 آگوست انتخاب شد.کابینه جدید پس از معرفی شدن مجددا به حمایت از (امام)خمینی و جنگ برخاست.تنها تغییر بزرگی که در ایران رخ داد این بود که امام و مجلس خبرگان، آیت الله حسین علی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری معرفی کردند.



    7-6- نبرد های هوایی و جنگ نفتکش ها در سال 1985 :

    [size=x-large][font=Arial]تمرکز عراق بر تکنولوژی نظامی با موج جدیدی از حملات به اهداف شهری و نفتی در ایران جلوه گر شد. عراق ادعا کرد که از تاریخ 1 ژانویه تا 31 مارس، 30 کشتی ایرانی را هدف قرار داده است، در حالی که ایران تنها 7 کشتی را مورد هدف قرار داده بود.طبق برخی تخمین ها ،تعداد کل حملاتی که عراق دربرابر نفتکش های ایران انجام داد، از اول مارس سال 1984 تا مارس 1985، 65 مورد و تعداد حملات ایران 25 مورد بود.همچنین کشتی های نیروی دریایی ایران برای تهدید و متوقف نمودن عبور و مرور کشتی های شناور در آبهای عراق باکشتی های بسیار خوبی که در اختیار داشتند، گشت زنی ها
    امضاء



  7. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش هشتم قسمت اول


    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



    ● بخش پنجم: تلاش های ایران در «عملیات های نهایی» ۱۹۸۶و۱۹۸۷:

    ۸) یران برای دور جدیدی از «عملیات های نهایی» آماده می شود:

    شکست ایران در انجام «عملیات های نهایی» در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ مورد تردید است. ایران در عملیات های سال ۱۹۸۴ و بهار ۱۹۸۵ تلفات سنگینی را متحمل شد، اما به دشواری حاضر بود تمایلش برای سرنگونی رژیم صدام حسین را کنار بگذارد. طراحان ایرانی جنگ تلاش می کردند راهی را برای حمله در طول و یا محاصره نیزار های هویزه پیدا کنند و عراق را در جنوب مورد حمله قرار داده و شبه جزیره های فاو و ام القصر را تصرف کنند.

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    در مقابل ارتش دائمی و ارتش مردمی عراق روی هم رفته نزدیک به ۸۰۰۰۰۰ نفر سرباز در اختیار داشت که ۲۳۰۰۰۰ نفر آنها، آماده به خدمت بودند. به غیر از زمان هایی که ایران به سرعت نیروی بسیج خود را گسیل می کرد، عراق در نیروی انسانی برتری داشت. عراق ۴۵۰۰ تانک فعال، ۴۰۰۰ خودروی زرهی و ۵۰۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. ۴۰۰۰۰ نفر در نیروی هوایی عراق مشغول به خدمت بودند. که شامل پرسنل پدافند هوایی و ۵۰۰ هواپیمای جنگی فعال می شد.

    این برتری از آنجا روشن می گردد که در سال ۱۹۸۶ این عراق بود که اولین عملیات گسترده را آغاز کرد. عراق هفته ها وقت صرف کرده و تجهیزات و تدارکات خود را در نزدیکی جزایر مجنون مستقر ساخت و دسترسی خود به جزایر را توسعه بخشید. این کشور سطح آب را پایین آورد و حجم وسیعی از سازه های مهندسی را بنا کرد تا بدین وسیله حمله به قسمت شمالی جزایر که در دست ایرانی ها بود را طراحی و اجرا کند. ۶ ژانویه که روز ارتش عراق می باشد، دو تیپ از ارتش سوم عراق مواضع ایرانی ها در شمال جزایر را مورد حمله قرار دادند. دفاع ایران در این منطقه ضعیف بود. با فرا رسیدن ۸ ژانویه ،عراق نیرو های ایرانی را تا نیمی از قسمت جنوبی جزیره به عقب راند.

    این موفقیت عراق نتوانست حمله ی ایران را متوقف کرده و یا به تأخیر بیاندازد. رهبری ایران همچنان بر این باور بود که اگر نیرو های این کشور بتوانند فشار سنگینی را بر نیرو ها و رژیم عراق وارد کنند، دفاع عراق در هم خواهد شکست. بعضی از رهبران، مانند (امام) خمینی به نوعی یاری خداوند اعتقاد داشتند.

    در نتیجه نیرو های ایران در نیمه ی دوم سال ۱۹۸۵ حملات سنگینی به قسمت جنوبی داشتند. همچنین ایران عملیات های آبی خاکی خود را افزایش داد. در طول سال ۱۹۸۵، ایران تعداد زیادی قایق تندرو، پل های موقت و ادوات احداث آنها را به کار گرفت و تمرینات آموزشی آبی خاکی گسترده ای را در دریای خزر ترتیب داد. با به کار گرفتن تلاش های مهندسی فراوان، ایران در جنوب آبادان یک شبکه ازجاده های نظامی را بر روی تپه ماهور ها به سمت نیزار ها احداث کرد و مناطقی را در طول شط غرقه سازی کرد.

    ایران برای اولین بار در اکتبر ۱۹۸۵ برای انجام کار های نظامی در عقبه ی خود از زنان استفاده کرد، بدین منظور که مردان حاضر در خط مقدم از انجام این وظایف آزاد شوند. همچنین فرستادن اجباری کارمندان دولت به جبهه ها را متوقف کرد.

    در دسامبر ۱۹۸۵ و ژانویه ۱۹۸۶ ،قریب به ۵۰۰۰۰ نفر داوطلب اعلام آمادگی کردند که بعضی از برآورد ها بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر را اعلام کرده اند. ایران تجهیزات دفاع شیمیایی خود را گسترش داده بود و در اواخر ۱۹۸۵ بعضی از شواهد حاکی از آن هستند که سوریه به ایران کمک می کند عوامل جنگ شیمیایی خود را توسعه بخشد.

    زمانی که ایران بسیج شد، نیرو های خود را در جنوب مستقر ساخت. این نیرو های شامل دو سوم نیرو های برگزیده ی پاسداران بودند: تیپ ۲۵ کربلا، گردان ۸ نجف اشرف، گردان عاشورا، تیپ ویژه شهادت. نیمی از نیرو های ارتش هم در این صف آرایی حضور داشتند: تیپ ۸۱ باختران، تیپ ۳۰ مازندران، تیپ ۷۷ خراسان. مجموع این نیرو ها ۲۰۰۰۰۰ نفر بود که در قالب ۲۰ تا ۲۵ تیپ شکل گرفتند. بخش عمده ای از این نیرو های بین اهواز ـ دزفول و هور العظیم و هور الهویزه استقرار یافته بودند.

    در اوایل سال ۱۹۸۶ ایران نیرو های آبی خاکی جدید خود را در نزدیکی شط العرب مستقر ساخت و حجم زیادی از قایق های تندرو و ادوات ساخت پل را در این منطقه ذخیره ساخت. ایران همچنین قریب به ۱۰۰۰ نیروی کماندوی آبی خاکی در اختیار داشت. این یگان های کماندویی آموزش های ویژه ای برای جنگ در مناطق آبی خاکی و نیزار ها دیده بودند و فرماندهی بسیار مؤثری همانند فرماندهی هوابرد و یگان های ویژه آنها را هدایت می کرد. این نیروی عظیم به ایران این توانایی را می داد که در طول شط العرب به عملیات بپردازد.

    ۸ ۱)عملیات والفجر ۸: ایران، فاو را تصرف کرد:

    در اوایل فوریه ایران آماده بود موج جدید عملیات های خود را آغاز کند. با اینکه اهداف اصلی ایران از این حملات مشخص نیست، به نظر می رسد هدف استراتژیک اصلی، تصرف و حفظ شبه جزیره ی فاو بود تا بدین وسیله دسترسی عراق به خلیج را قطع کنند، با ادامه حملات ، بصره را از جنوب به تصرف درآورند، تولید نفت در جنوب عراق را مختل کنند، دسترسی عراق به کویت را دشوار سازند و شورش های شیعیان و یا عملیات های ضد حکومتی را تقویت کنند.

    در نهم فوریه ایران اولین بخش از حمله ی دو زبانه ی خود را علیه لشگرهای سوم و هفتم عراق آغاز کرد. ایران سعی می کرد با حمله به دو انتهای شمالی و جنوبی جبهه جنوبی عراق، نیرو های عراقی را از هم بشکافد. زبانه ی شمالی نیرو های ایرانی در عملیات، در سه محور جدا از هم عملیات را آغاز کردند. هدف اصلی این سه محور، منحرف کردن نیرو های عراقی بود.

    یکی از سه محور در نزدیکی Qurnah و محل برخورد لشکرهای سوم و چهارم عمل

    می کرد. آنها به سمت استحکامات دفاعی کاملاً آماده ی عراق حمله برده و حملات موجی نیروی زمینی ایران نیز نزدیک به سه روز ادامه یافت. قدرت آتش عراق با تحمیل تلفات سنگین به ایران، نیرو های ایرانی را به عقب راند.

    محور دوم، نیروی کوچکی از یگان های زرهی ایران بود که در جنوب Qurnah عمل کردند و این باعث شد که نیرو های ایرانی و عراقی از فاصله ای نزدیک به یکدیگر شلیک کنند. برتری عراق در تعداد و وضعیت آموزشی نیرو ها، بار دیگر باعث شد که ایران متحمل خسارات سنگینی شده و نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از نیروهایش را از دست بدهد.

    محور سوم در ۱۴ فوریه عمل کرد. ایران تلاش کرد قسمت جنوبی جزایر مجنون را بازپس گیرد و در مواضع قبلی خود مستقر شود. نتیجه ی حملات ایران در جنوب متفاوت بود. ایران با استفاده از پوشش شب و بدی آب و هوا، در شب ۱۰و۱۱۰ فوریه حمله ی دو بخشی خود را به سمت فاو آغاز کرد. در یک بخش از این حمله که نیرو های غواص نیز حضور داشتند گروهی از جزایر جنوب خرمشهر موسوم به ام الرصاص، مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایرانی به سرعت جزیره ی اصلی را که در واقع بی دفاع بود ، تصرف کرده و به سمت جاده ی بصره فاو حرکت کردند. هرچند نیرو های ایرانی با موانع مستحکم عراقی مواجه شده و در مقابل فاقد نیروهای زرهی و توپخانه ای حمایت کننده از خودبودند.. نیرو های عراقی در ۱۲ فوریه ام الرصاص را پس گرفتند و نیرو های ایرانی در عرض شط ،عقب نشستند.

    امضاء



  9. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    این دومین حمله ای بود که دستاورد های قابل توجهی داشت. این نیرو های فاو را در نزدیکی سیبا مورد حمله قرار دادند. با اینکه شط در این قسمت ۲۸۰ متر پهنا داشت و نیرو های ایرانی مجبور بودند در شب و زیر باران شدید از آن عبور کنند، اما استقرار آنها با موفقیت انجام شد. ایران موفق نشد به سرعت پل اضطراری در نزدیکی سیبا بر روی شط بنا کند، اما قایق های ایران توانستند نیرو های یک تیپ را به شش نقطه در آن سوی شط برسانند و نیرو های ایرانی در جبهه ای گسترده در ساحل شبه جزیره ی فاو شروع به پیشروی کردند.

    فرماندهی عالی عراق گمان کرد که ایران از شمال، جایی که محور اصلی عملیات قرار داشت، حمله خواهد کرد. آنها بیشتر پشتیبانی خود را در Qurnah مستقر کردند و برای عکس العمل کند بودند. فرماندهان عراقی در این منطقه مشغول مقابله با حملات احتمالی توپخانه ی ایران به بصره بودند و زمانی که متوجه شدند ایران درصدد حمله است، احساس کردند که نیروهای ایرانی به سمت جنوب شهر حمله خواهند کرد.

    نیروهای عراقی نیز که از فاو دفاع می کردند، آمادگی لازم را نداشتند. به نظر می رسد طراحان عراقی احتمال حمله ی ایران به این منطقه را در نظر نگرفته بودند و همچنین اهمیت استراتژیک فاو را مورد غفلت قرار دادند.

    با اینکه بندر فاو کاملاً متروک بود و نیزار های بسیار ، فاو را از بصره و دیگر خطوط ارتباطی عراق دور کرده بود، حمله ی موفق ایران به این منطقه می توانست ارتباط عراق با خلیج (فارس) را قطع کند. همچنین تسخیر این منطقه به ایران این توانایی را می داد که از سمت جنوب ،بصره را مورد حمله قرار دهد و خطوط ارتباطی اصلی عراق با کویت را نیز مختل سازد.

    تعداد نیرو های محلی عراق، در نزدیک محل استقرار نیرو های ایرانی، اندک بود و در خود شهر نیز تنها ۱۰۰۰ سرباز عراقی آماده به خدمت برای دفاع حضور داشتند. نیرو های محلی نه توانایی آن را داشتند که با فرود چند گانه ی نیرو های ایرانی مقابله کنند و نه می توانستند جلوی نیرو هایی را بگیرند که با عبور از مواضع آبی ، شهر را محاصره کرده بودند. ایرانی ها در ساعات اولیه حمله، عمیقاً به مواضع دفاعی عراق نفوذ کردند. نیرو های مستقر در فاو تا ۱۴ فوریه دوام آوردند، اما بعضی از یگان های خارج از فاو ترسیدند و مواضع دفاعی ثابت و بسیاری از تجهیزات سنگین خود را رها کرده، فرار کردند. با وجود اختلافات آماری ، به نظر می رسد عراق در طول جنگ های اولیه در عراق متحمل ۴۰۰۰ نفر تلفات شده است. ایران نیز ۲۵۰۰ تلفات داشت و توانست ۱۵۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد.

    به علاوه عراق نتوانست در بخش ابتدایی این جنگ مهم، از نیروی هوایی خود استفاده کند. با اینکه عراق بعد ها ادعا کرد روزانه ۳۵۵ جنگنده و ۱۳۴ بالگرد را در این جنگ به پرواز درآورده است، اما باران سنگین در روز های اول جنگ امکان اینکه این پرواز ها مؤثر واقع شود را سخت می کرد. هوای مساعد برای پرواز تا ۱۴ فوریه امکان پذیر نشد. حتی پس از آن هم وضعیت هوا غیر قابل پیش بینی بود. جنگنده های عراق خسارات جدی دیدند، بدون اینکه اهداف مناسبی را پیدا کنند. نیروی زمینی ایران دریافت که باید مخفی شده، سنگر سازی کرده و پوشش مناسب به خود بگیرد و تجهیزات سنگین خود را در شب به این منطقه وارد کند. عراق ۱۵ تا ۳۰ فروند جنگنده خود را در اولین هفته ی والفجر ۸ از دست داد و تنها با چند هدف محدود مواجه شد. واین دستاوردها هرگز از دست رفتن هواپیما هایی را که هر کدام ۲۰ میلیون دلار قیمت داشتند، توجیه نمی کرد.

    همچنین حملات هوایی عراق نتوانست ارتباط گذرگاه های شط العرب را قطع کند. گذرگاه هایی که در کنار سواحل شط العرب از خرمشهر و آبادان آغاز شده و تا نقطه آغاز عملیات ایران در جزایر آبادان ادامه داشت. تحرکات مربوط به پشتیبانی، در شب صورت می گرفت. هوای نامساعد در روز باعث می شد که حملات عراق به گذر گاه ها به سرعت تعمیر شود و همچنین هواپیما های عراق نتوانند هیچ یک از پل های اضطراری را منهدم کرده و مانع تحرک ایرانیان شوند.

    در نتیجه عراق نتوانست ضد حمله ای را در روز های ابتدایی به انجام رساند و این باعث شد که ایران تعداد نیرو های خود را در فاو به ۲۰۰۰۰ نفر برساند. فرماندهی عراق به دلیل ترس از حمله ی ایران به بصره و مناطق شمالی، نیروی ذخیره ی خود را افزایش داد.

    با اینکه فرماندهی عالی عراق در جبهه های بصره و Qurana نیرو مستقر ساخت، اما ضد حمله های ابتدایی عراق تا ۱۳ و ۱۴ فوریه، سازماندهی ضعیفی داشت. عراق نیروهای پیاده آموزش دیده ای که بتوانند در حملات زمینی شرکت کنند، در اختیار نداشت. زمانی که یگان های برگزیده ی خود مانند گارد ویژه ی ریاست جمهوری را تشکیل داد، این نیرو ها برای حمله های پیاده، در گیری های رو در رو و حرکت در زمین های مرطوب و نیزار ها آمادگی نداشتند. برتری عراق در نیروی زرهی و توپخانه، تأثیر چندانی را بر نیرو های کاملاً استقرار یافته ی ایران نداشت.

    نقطه ی اوج موفقیت ایران ،سراسر شبه جزیره ی فاو را با تهدید اشغال مواجه کرد و ام القصر را مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایران به مسیر آبی خورعبدالله در مقابل کویت رسیدند و گزارشی هایی هم وجود دارد که نشان می دهد نیرو های ایران پایگاه نیروی دریایی عراق در ام القصر را محاصره کردند، که تنها ۱۶ کیلومتر از فاو فاصله داشت. ایران همچنین منطقه کنترل هوایی عراق را در اختیار گرفت و مرکزی که خلیج (فارس) را پوشش می داد و در شمال فاو قرار داشت، مورد تهدید قرار گرفت.

    این شرایط باعث شد که کویت و عربستان سعودی هم دچار ترس شوند. ترس از شکست عراق باعث شد دولت های عرب به یکدیگر نزدیک شوند و نشست ویژه ای را برای وزرای امور خارجه خود، ترتیب دهند.

    در ۱۴ فوریه تلفات برای ایران به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر و برای عراق به ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر رسید. با این حال ، عراق نیروی ذخیره ی خود را به کار گرفت و به توسعه دفاع خود پرداخت. ایران نیز در تأمین و حمایت از نیرو های خود به مرز های محدودیت رسید. ایران فاو، مناطق شمالی سیبا و نمکزار Mamlaha در غرب را در دست داشت، اما آنقدر توان نداشت که در دشت های باز با نیرو های عراق رو به رو شود.

    عراق اکنون توانایی ممانعت از ایران را داشت، اما زمانی که تلاش کرد ضد عملیات سترده ای را آغاز کند، با مشکلاتی رو به رو شد.

    عراق ضد حمله خود را با سه لشکر آغاز کرد که در سه ستون جدا از هم عمل می کردند. یک گروه در طول ساحل شط العرب به سمت جنوب پیشروی کرد. گروه دوم در جنوب ام القصر متوقف شده و از طریق جاده ای که سال گذشته ساخته شده بود، به سمت جنوب حرکت کرد. این جاده به گونه ای ساخته شده بود نیروهای عراقی به سرعت تحرکات خود را صورت داده و از جانب شط دیده نشوند و مورد حمله قرار نگیرند. با این حال این جاده نوعی میانبر بود که در فصول خشک ، بیابانی با خاک نرم بود و در فصول مرطوب دریایی از گل. حمله ی عراقی ها در جاده محدود می شد و به آنها اجازه نمی داد حملات توپخانه ای سنگینی علیه ادوات ایرانی ها صورت دهند. ستون سوم در ساحل شمالی خور عبد الله پیش رفت. در این منطقه هم عراق باید در دشت باز می جنگید و نمی توانست از جاده ی اصلی خارج شود.

    تحت این شرایط، هر گاه عراق نیرو های ایرانی را مورد حمله قرار می داد، تلفات غیر قابل قبولی را متحمل می شد. نیرو های ایران همچنان با اشتیاق مبارزه می کردند و اندوخته سلاح آنها بسیار غنی بود. با اینکه عراقی ها به مدت یک هفته تلاش می کردند به سمت جنوب حرکت کنند، اما دستا ورد چندانی بدست نیاوردند.

    با توجه به اختلافات آماری موجود ، به نظر می رسد عراق طی این ضد حملات متحمل ۵۰۰۰ کشته و زخمی شد. همچنین نامساعد بودن هوا تا ۲۲ فوریه به عراق اجازه نداد از جنگنده ها، بالگرد های جنگی و توپخانه خود استفاده بهینه کند. با استفاده از این زمان، نیرو های ایرانی به خوبی مستقر شدند و طی ۱۰ شب افراد، تجهیزات و ادوات خود را (احتمالاً با استفاده از پل اضطراری که در طی روز از آن استفاده نمی شد) به کنار های شط انتقال دادند.

    به هر حال عراق سعی کرد با استفاده از نیرو های کاملاً ویژه ی خود ایران را از فاو بیرون براند. عراق بهترین فرماندهان خود را در سه گروه به کار گماشت و با استفاده از ارتش زرهی و حملات کوتاه برد پیاده نظام، از یک موضع دفاعی به سمت موضع دفاعی دیگر هجوم می برد. عراق اکنون از تمام نیروی هوایی، توپخانه ای و زرهی خود بهره می برد. مساعد شدن هوا باعث شد که عراق استفاده ی مؤثر تری از پرتاب گر های موشکی خود داشته باشد و استفاده از توپخانه را که تأثیری نداشت، کاهش دهد،زیرا آنها توانایی آن را نداشتند که در زمانی کوتاه حجم سنگینی از آتش را تأمین کنند. عراق حملات خود را به اهداف پیاده نظام گسترش داد. نزدیک به ۲۰۰ تانک را بدین منظور به کار گرفت. در هر روز به ازای هر توپ( معمولاً بدون در نظر داشتن هدفی مشخص) ۶۰۰ شلیک انجام میگرفت. در واقع عراق قسمت اعظمی از ذخیره ی مهمات خود را استفاده کرد و مجبور شد برای تأمین آن خرید اضطراری انجام دهد.

    هر دو طرف قسمت مهمی از دارایی خود را صرف این جنگ کردند. عراق در ادامه تلفات بیشتری را در نیروی زرهی خود متحمل شد و به دنبال ایجاد دفاع هوایی توسط ایران، بسیاری از جنگنده های خود را از دست داد. ایران ادعا کرد روزانه ۷ جنگده عراقی را ساقط کرده است، در حالی که عراق نیز مدعی شد چندین فروند ازاف ۴ های ایران را منهدم کردن است. با این حال عراق ،روزانه صد ها پرواز را به انجام می رساند و مدعی شد در فاصله ی ۹ فوریه تا ۳۱ مارس، ۱۸۶۴۸ پرواز را بر روی فاو به انجام رسانده است. با مساعد شدن هوا، خلبانان عراقی با انجام پرواز در ارتفاع کم، تأثیر بیشتری داشتند.

    آنها همچنین حجم زیادی از گاز خردل و احتمالاً عامل اعصاب را در این منطقه رها کردند. با اینکه تلفات جانی حملات هوایی کم بود، اما نیرو های ایرانی را مجبور نمود که مخفی شده و فعالیت عقبه آنها را فلج ساخت .همچنین هنگام مساعد بودن هوا و در روز حملات نیروی پیاده ی آنها را ناکام می گذاشت. گاز خردل تأثیر عمیقی بر جای گذاشت، چرا که نیرو های ایرانی در استفاده از ادوات دفاع شیمیایی، آموزش کامل ندیده بودند.

    عراق دستاورد چندانی در این حملات کسب نکرد و هزینه ای سنگینی پرداخت. عراق متوجه شد به علت نداشتن حملات نیروی پیاده نظام و قابلیت نفوذ، هزینه زیادی را پرداخت کرده است. با این که عراق در ۲۱ فوریه از سوی ارتش سوم به شدت تقویت شد، اما هنوز نمی توانست به صورت مؤثر مانور دهد. عراق همچنین در زمان ضد حملات تلفات زیادی را متحمل می شد. طی یکی از این ضد حملات در ۲۳ و ۲۴ فوریه، قریب به دو گردان خود را از دست داد. تلاش بدون برنامه ریزی عراق در انجام عملیات آبی خاکی، در ۹ و ۱۰ مارس باعث انهدام چند گردان شد و در حمله ی سه جانبه ای که علیه نیرو های استقرار یافته ی ایران انجام داد، ادوات یکی دیگر از تیپ های خود را از دست داد.

    بسیاری از اهدافی که عراق در روز به دست می آورد در شب از دست می رفت ، زمانی که ایران می توانست از برتری خود در جنگ پیاده نظام بهره ببرد.

    تیپ ۲۸و ۷۴ عراق زمانی که در ماه مارس تلاش کرد به سمت فاو پیشروی کند، تلفات سنگینی را متحمل شد و عراق مجبور شد برای انتقال زخمی های خود تمهیدات ویژه ترتیب دهد.

    با افزایش تلفات، عراق از میان کارکنان چند هتل بزرگ نیرو گیری کرد و تاکسی های خالی را که از بصره به سمت شمال می رفتند مجبور کرد اجساد را جابه جا کنند.

    عراق در ۱۱ مارس ضد حمله ی دیگری را به انجام رساند، اما نیرو های عراقی طی سه هفته تنها ۷ کیلومتر پیشروی کردند. در این زمان عراق قسمت اعظم نمکزار Mamlha را پس گرفت. هر دو طرف تلفات زیادی را متحمل شده و تقریباً به مرز فرسودگی رسیدند.

    در این زمان ۲۰۰۰۰ نیروی ایرانی و ۲۵۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نیروی عراقی در نزدیکی یکدیگر مستقر شده بودند اما هیچ یک توان انجام عملیاتی جدید را نداشتند. ایران ۲۷۰۰۰ تا۳۰۰۰۰ نفر را از دست داد و تلفات عراق ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر بود.

    ضد حمله به فاو باعث استفاده بیشتر از گاز های شیمیایی شد. به عنوان مثال عراق در ۲۴ فوریه برای حمایت از عملیات خود از گاز های شیمیایی بهره گرفت. عراقی موفق شد ۱۸۰۰ نفر از نیرو های ایرانی را مسموم کند، اما بعضی از نیرو های خود را نیز مسموم ساخت.

    در نتیجه عراق در تلاش های اولیه دستاورد چندانی از حملات گازی خود کسب نکرد. گسترش کارخانه های ساخت مواد شیمیایی هنوز نتوانسته بودند تمرکز مؤثری را در مناطق هدف به وجود آورند. آب و هوای مرطوب،تاثیر عوامل عصبی، سیانید و گاز خردل عراق را کم تأثیر می ساخت. با اینکه ۸۵۰۰ ایرانی در عملیات های والفجر ۸ و ۹ به وسیله گاز مسموم شدند، اما تنها ۷۰۰ نفر آنها کشته و یا به شدت مجروح شدند (در گزارش های مربوط به تلفات بمباران های شیمیایی عراق حجم تلفات نامشخص است.) گزارش هایی که انتقاد های شدیدی را علیه عراق در سراسر دنیا بوجودآورد.

    ۸ ۲) والفجر۹؛ ادامه درگیری ها در مناطق کرد نشین شمال:

    زمانی که نیرو های ایران همچنان در فاو درگیر بودند،آنان عملیات دیگری را آغاز کردند. عملیات والفجر ۹ علیه منطقه کرد نشین عراق انجام گرفت. نزدیک به مرز های شمالی ودر ۲۷۰ کیلومتری شمال بغداد، ۹۲ کیلونتری شمال غرب کرکوک و ۲۲ کیلومتری سلیمانیه. در این عملیات نیرو های پاسدار، بسیج، کرد های بارزانی و عوامل کرد حامی ایران، شرکت داشتند. مزیت ایران در این منطقه این بود که عراق فاقد نیروی کافی برای پوشش مناسب مرز های شمالی بود. ایران سعی کرد تعدادی از دره هایی که به داخل عراق باز می شدند را تصرف کند.

    والفجر ۹ در ۱۵ فوریه آغاز شد و ایرای ها طی حملاتی کوچک، بخش هایی از سلیمانیه را به تصرف درآوردند. سپس به سمت Chwarta پیش رفتند و چند شیار را در دره ای در ۲۰ کیلومتری سلیمانیه را تصرف کردند. در ۲۴ و۲۵ فوریه ایران به کمک هشت تیپ خود حمله دیگری را آغاز کرد.

    به نظر می رسید ایران با انجام این حمله در صدد تصرف بلندی های مشرف بر جاده ی سلیمانیه ـ Chwarta می باشد. این حمله در بلندی هایی به ارتفاع ۶۶۰۰ فوت انجام گرفت و ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق را تحت پوشش قرار می داد.

    با اینکه بسیاری از روستا های این منطقه تخلیه شده بودند، ایران شهر Chwarta را محاصره کرد. سپس عراق نیرو های خود را برای کمک به جنگ فاو منتقل کرد و ایران شهر کوچک نظامی سیتک را در ۲ مارس ویک روز پس از اینکه ۲۵۰۰ نیروی عراقی منطقه را ترک کردند، به تصرف درآورد .

    با اینکه عراق استفاده از سلاح های شیمیایی را آغاز کرد، اما نیروهای ایرانی در ۳ مارس به اندازه ی کافی به سلیمانیه نزدیک شدند و می توانستند آن را هدف خمپاره قرار دهند.

    در این زمان ، عراق نیرو های خود را به شمال آورد و موفقیت های ایران متوقف شد. با این حال آشکار است که ایران در این عملیات بیشتر از جانب کرد های مخالف بارزانی حمایت شد و شیعیان عراقی نقش کمتری داشتند.

    در ماه می، زمانی که عراق در پاک سازی منطقه ی میان داهوک و مدینان از نیرو های کرد شکست خورد، این حمایت آشکار تر می گردد. نیرو های بارزانی ،عملیاتی را در نزدیکی خطوط لوله ی عراق ترکیه ترتیب دادند و شهر کوچک Mangesh در نزدیکی موصل را اشغال کردند. این در حالی بود که ذخیره های شهر به اتمام رسیده بود. آنها همچنان شهر را علیرغم ضد حمله ای که در ۱۹ می توسط یک تیپ عراقی صورت گرفت، در تصرف داشتند. (آنها قسمت کوچکی از گارد ریاست جمهوری و نیرو های Jash (کرد های حامی عراق)بودند.) در حالی که حمله ی نیرو های ایرانی و کرد ارزش استراتژیک اندکی داشت، اما موفقیت آنها تعداد زیادی از نیرو های عراقی را زمین گیر کرد، که شامل تمام لشکر یازدهم عراق می شد و تأثیر سیاسی دستاورد های ایران در فاو را تقویت می کرد. و روشن است که حضور ۳۰۰۰۰ نیروی ارتش ترکیه در این منطقه ،همچنان باعث صیانت خط لوله نفت عراق ترکیه می شد.

    ۸ ۳) بن بست در جنوب؛ عراق حملات هوایی جدیدی را آغاز کرد:

    در اوایل ماه آوریل الگوی جنگی در فاو حاکم شد که تا اوایل سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. ایران ۲۰۰ کیلومتر مربع از فاو را در دست داشت و همچنان از پل های اضطراری بر روی شط العرب بهره می برد. ایران با استفاده از این پل ها و شناور های کوچک، پایگاه های کنار شط را پشتیبانی می کرد. ایران همچنین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر از نیرو های فعال خود را در فاو مستقر کرده بود. ایران در انتقال ادوات سنگین به فاو موفق نبود، اما توپخانه ی خود را تا آنجایی که امکان داشت جلو آورد و پایگاه اصلی هوایی عراق در شعیبیه در نزدیکی بصره را بمباران می کرد.

    با این حال عراق اکنون توانایی آن را داشت که ایران را در جنوب کاملاً تحت کنترل در آورد. عراق در اطراف مواضع ایران مواضع دفاعی مستحکم خود را بازسازی کرد. بر خلاف مواضع ایران، مواضع دفاعی عراق از طریق سه جاده اصلی تغذیه می شد و پایگاه های هوایی و توپخانه ای در آن استقرار یافته بود. عراق انبار های ذخیره سازی مهمات را در این منطقه بنا کرد و قدرت آتش این کشور، ۵ تا ۷ برابر ایران بود. همچنین عراق اطلاعات بهتری در مورد محل استقرار مواضع ایران داشت. این باعث دقت آتش عراق می شد و نیرو های ایرانی را مجبور می کرد تنها از دستاورد های خود دفاع کنند.

    در همین زمان، تلفات سنگین عراق در ضد حملات قبل، این کشور را از انجام ضد حملات جدید علیه فاو مأیوس می کرد ، بر خلاف تغییرات جوی که باعث شده بود زمین خشک شود و این امکان به وجود بیاید که عراق از نیروی زرهی خود بهره بگیرد. عراق نمی توانست در برابر تلفات تاب بیاورد، همچنین نمی توانست بسیاری از نیرو های خود را در معرض حملات متقابل نگاه دارد.

    ایران در ادامه ۳۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ نفر از نیرو های خود را در جبهه ی ۱۱۰۰ کیلومتری مستقر کرد و برای آغاز حمله ای دیگر آماده بود و از موقعیت استراتژیک خوبی بهره می برد. در شمال، نیرو های شورشی کرد مواضع تحت تصرف خود را گسترش دادند و نیرو های ایران نیز در ۱۰ کیلومتری سلیمانیه باقی ماندند. در مرکز، نیرو های ایرانی تپه های میمک را در تصرف داشتند که ۷۰ مایل با بغداد فاصله داشت. تمرکز اصلی نیرو های ایرانی همچنان در اطراف نیزار های هویزه بود تا بتوانند به بزرگراه بغداد بصره دست یابند. نیرو های ایرانی مستقر در فاو هم قریب به دو تیپ کامل بودند. ایران تقریباً قادر بود در هر نقطه ای که می خواست نیرو های خود را مستقر سازد و از فقدان عمق استراتژیک عراق بهره ببرد. این در حالی بود که عراق هیچ هدفی را در ایران نمی یافت که نیرو های این کشور بتوانند به آن دست یابند.

    ایران همچنین فشار های نظامی خود را در منطقه جنوبی خلیج (فارس) ادامه داد. نیروی دریایی ایران در ۹ ژانویه اولین کشتی ساخت آلمان غربی خود را آزمود. در ۱۲ ژانویه اولین کشتی آمریکایی و در ۱۳ ژانویه اولین کشتی انگلیسی خود را به آب انداخت. ایران به کمک بالگرد های خود،چندین حمله دریایی را به انجام رساند و در ۳ مارس،یک نفت کش ترکیه ای را مورد حمله قرار داد. ایران همچنین به حملات تروریستی خود علیه کویت ادامه داد و طی یک رفتار ایذایی، چند مین دریایی را در آب های خلیج (فارس) رها کرد.

    رهبری ایران بیش از پیش ،کویت و عربستان سعودی را تهدید کرد و به طور کنایه آمیز به کویت اعلام کرد که شکست عراق در بازپس گیری فاو، دست ایران را برای انجام اعمال نظامی علیه کویت، باز خواهد گذاشت.

    ایران همچنین در ۷ ژانویه اعلام کرد که پایانه های نفتی جدیدی را در سواحل جنوبی و در قسمت هایی که دسترسی جنگنده های عراقی به آنها امکان پذیر نیست،راه اندازی خواهد کرد. این پایانه ها در فوریه و مارس ودر مکان های زیر راه اندازی شدند: بندر لنگه در داخل تنگه، جزیره ی قشم در داخل تنگه و جاسک در خارج تنگه. این پایانه ها به وسیله ی نفت کش های استیجاری ایران تغذیه می شدند. همچنین ایران اعلام کرد ایستگاه حفاری جدیدی را در گناوه(واقع در ۴۰ کیلومتری خارک) راه اندازی خواهد کرد.

    با این حال در عمل ایران متوجه شد که انتقال نفت به نفتکش ها از طریق پایانه ای شناور در ساحل لارک، آسان تر صورت می گیرد. این پایانه در ژوئن ۱۹۸۶ افتتاح گشت و به هدف اصلی حملات بلند برد نیروهای هوایی عراق تبدیل شده بود.

    عراق همچنان به بمباران های استراتژیک خود اصرار می ورزید. عراق اهدافی مانند پل کوتار را که مسیری کلیدی میان ایران و ترکیه بود ،در ۱۳ مارس هدف قرار داد.در ۷ می، عراق حمله هوایی گسترده ای را بر روی شهر تهران انجام داد. این حمله بزرگترین پالایشگاه ایران را به آتش کشید و یکی از واحد های پردازش آن را نابود کرد، همچنین دو واحد تولید کاتالیست با ۲۵۴۰۰۰بشکه نفت موجودی آن، نابود شد. عراق کارخانه تسلیحات سازی پارچین را در ۲۳ می، هدف قرار داد و همچنان به اهدافی چون قطار ها و مراکز غیر نظامی یورش می برد. عراق موفق شد در حملات ۹ ژوئن و ۲ جولای ،فرستنده های ماهواره ای اسد آباد همدان را نابود کند. این کار باعث شد ارتباطات تلفنی و تلکسی بین المللی ایران برای دو هفته مختل شود.

    نیروی هوایی عراق همچنان نفت کش های ایران راکه به سمت سیری رفت و آمد

    می کردند ، مورد حمله قرار می داد. در جولای ۱۹۸۶، فرمانده نیروی دریایی عراق، دریادار محمد عبد الله، ادعا کرد که عراق از ابتدای جنگ تا کنون ۵۸ نفت کش، ۸۵ کشتی بازرگانی و ۴۰ کشتی پشتیبانی ایران را نابود کرده است.

    ۸ ۳ـ۱) عملیات های مهران وکربلای ۱:

    عراق در سال ۱۹۸۶ ضد حمله های گسترده را علیه ایران آغاز کرد. در حالی که به نظر می رسید صدام حسین احساس می کرد عراق می تواند وضعیت فاو و کردستان را تحمل کند، اما به شدت نگران این مسائل بود که نشان دهد عراق می تواند در انجام عملیات موفق باشد و همچنین از بغداد در مقابل حملات دفاع کند.درنتیجه عراق حمله

    گسترده ای را تدارک دید که بتواند مهران را بازپس بگیرد. مهران یکی از مسیر های کلیدی در حمله به بغداد بود.

    عراق در ۱۰ می، با ۲۵۰۰۰ نفر به سمت مهران حرکت کرد. مهران هدف تقریبا آسانی بود. شهری تخلیه شده، در یک مایلی مرز که از بغداد ۱۶۰ کیلومتر فاصله داشت. نیروی دفاعی این شهر ۵۰۰۰ سرباز درجه پایین ایرانی بودند. در نتیجه این شرایط ، عراق به هدفی آسان دست یافته بود و قادر بود بخشی از خاک ایران را اشغال کند، بدون اینکه خطراتی چون خطرات فاو، وی را تهدید کند.

    نیرو های عراق در ۱۴ می، مهران را مورد حمله قرار دادند. در ۱۷ می ،مهران و بلندی های مشرف به آن و پنج روستا در اطراف آن، به تصرف عراق در آمد. آنها جنگ را تا رسیدن به بلندی های مرز ادامه دادند و تلفات سنگینی را بر نیرو های ضعیف ایرانی وارد کردند. عراق به کمک پرتابگرهای موشک توانست نیرو های ایرانی را از تمام سرزمین های هموار و پست، خارج سازد.

    این موفقیت، پیروزی سمبلیک مهمی را نصیب عراق کرد، این در حالی بود که نیرو های کرد مخالف صدام، موفقیت های اندکی را در منگش و داهوک علیه نیرو های عراقی کسب کرده بودند. عراق پیروزی های اندکی را نیز در فکه و در جنوب به دست آورد و سپس با سر و صدای زیادی اعلام کرد تا پایان جنگ در مهران باقی خواهد ماند. با این حال عراق نتوانست بلندی های ۱۵۰۰ متری شرق مهران را بدست آورد.

    بر اساس برخی از گزارشات، این شکست نتیجه ی سرباز زدن صدام حسین از طرح ژنرال توفیق، فرمانده ی لشگر دوم بود. وی پیشنهاد کرده بود به سمت دهلران پیشروی صورت گیرد و بلندی های اطراف شهر محافظت شود. همچنین نیروی کاملاً زرهی عراق، فاقد نیروی پیاده نظام بود که بتواند در مواضع کوهستانی به جنگ بپردازد.

    ایران با آغاز دور جدید «عملیات های نهایی»، به این حمله پاسخ داد . نشانه های موجود حاکی از آن بود که حمله در ۱۹ می (سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام)آغاز خواهد شد.

    با این حال ایران مخفیانه برای بازپس گیری مهران آماده شد. عراق در نگهداری منطقه دچار اشتباه شد و این در حالی بود که از بلندی های اطراف با حملات متعدد مواجه بود.

    ایران نیروی خود را در قالب لشکر ۱۰ پیاده نظام آماده کرد. این نیرو متشکل از ۴ یا ۵ تیپ پاسداران بود و تعداد زیادی از گردان هایی که برای جنگ های کوهستانی آموزش دیده بودند، در آن حضور داشتند. این نیرو ها کاروان کربلا نام گرفتند و در این زمان عملیات کربلا ، جایگزین عملیات والفجر شد.

    نیرو های ایرانی در ۲۰ ژوئن حمله ی خود را علیه مواضع عراق در بلندی ها آغاز کردند و به سرعت مشخص شد که ایران در جنگ کوهستان از برتری برخوردار است. در این حملات، ایران از گاز شیمیایی بهره گرفت و از آنجا که نیرو های عراق تنها تا ۲۰ کیلومتر خارج از مهران را گشت زنی می کردند، ایران از این موقعیت استفاده کرد. نیرو های ایرانی در اولین دامنه کوهستانی متوقف شدند. نیرو های ایرانی به سرعت مواضع دفاعی عراق در مهران را نابود کردند، یک فرمانده را کشتند و ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تلفات بر نیرو های عراقی تحمیل کردند.

    در اینجا ،یک بار دیگر مشکلات فرماندهی و کنترل در نیروی هوایی عراق مشاهده می شود. فرمان حمله ی هوایی همه جانبه بسیار دیر صادر شد و در هنگام اوج حملات ایران، عراق تنها ۳۳ حمله به وسیله ی بالگرد ها و ۱۰۰ حمله به وسیله ی جنگنده های خود انجام داد و این در حالی بود که ظرفیت حمله بالگردها ۵۰۰ پرواز و ظرفیت حمله جنگنده ها ۳۰۰ پرواز در روز بود.

    به هر حال در ۳جولای ، عراق مجبور شد بپذیرد که ایران مهران را آزاد ساخته است. ایران نه تنها پنج بلندی ای را که عراق اشغال کرده بود ،پس گرفت، بلکه چهار بلندی را نیز در خاک عراق به تصرف درآورد و ۱۲ تا۴۰ کیلومتر به سمت غرب پیش رفت. با اینکه مشخص نیست محموله های اهدایی ایالات متحده به ایران در این پیروزی نقش مستقیمی را ایفا کردند یا خیر، اما به یاد داشتن این مسئله مهم است که موشک های ضد تانک هدایت شونده در نابود کردن انبار ها و جلوگیری از ضد حملات عراق بسیار مؤثر بودند.



    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    امضاء



  11. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش هشتم قسمت اول

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



    ● بخش پنجم: تلاش های ایران در «عملیات های نهایی» ۱۹۸۶و۱۹۸۷:

    ۸) یران برای دور جدیدی از «عملیات های نهایی» آماده می شود:

    شکست ایران در انجام «عملیات های نهایی» در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ مورد تردید است. ایران در عملیات های سال ۱۹۸۴ و بهار ۱۹۸۵ تلفات سنگینی را متحمل شد، اما به دشواری حاضر بود تمایلش برای سرنگونی رژیم صدام حسین را کنار بگذارد. طراحان ایرانی جنگ تلاش می کردند راهی را برای حمله در طول و یا محاصره نیزار های هویزه پیدا کنند و عراق را در جنوب مورد حمله قرار داده و شبه جزیره های فاو و ام القصر را تصرف کنند.

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    در مقابل ارتش دائمی و ارتش مردمی عراق روی هم رفته نزدیک به ۸۰۰۰۰۰ نفر سرباز در اختیار داشت که ۲۳۰۰۰۰ نفر آنها، آماده به خدمت بودند. به غیر از زمان هایی که ایران به سرعت نیروی بسیج خود را گسیل می کرد، عراق در نیروی انسانی برتری داشت. عراق ۴۵۰۰ تانک فعال، ۴۰۰۰ خودروی زرهی و ۵۰۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. ۴۰۰۰۰ نفر در نیروی هوایی عراق مشغول به خدمت بودند. که شامل پرسنل پدافند هوایی و ۵۰۰ هواپیمای جنگی فعال می شد.

    این برتری از آنجا روشن می گردد که در سال ۱۹۸۶ این عراق بود که اولین عملیات گسترده را آغاز کرد. عراق هفته ها وقت صرف کرده و تجهیزات و تدارکات خود را در نزدیکی جزایر مجنون مستقر ساخت و دسترسی خود به جزایر را توسعه بخشید. این کشور سطح آب را پایین آورد و حجم وسیعی از سازه های مهندسی را بنا کرد تا بدین وسیله حمله به قسمت شمالی جزایر که در دست ایرانی ها بود را طراحی و اجرا کند. ۶ ژانویه که روز ارتش عراق می باشد، دو تیپ از ارتش سوم عراق مواضع ایرانی ها در شمال جزایر را مورد حمله قرار دادند. دفاع ایران در این منطقه ضعیف بود. با فرا رسیدن ۸ ژانویه ،عراق نیرو های ایرانی را تا نیمی از قسمت جنوبی جزیره به عقب راند.

    این موفقیت عراق نتوانست حمله ی ایران را متوقف کرده و یا به تأخیر بیاندازد. رهبری ایران همچنان بر این باور بود که اگر نیرو های این کشور بتوانند فشار سنگینی را بر نیرو ها و رژیم عراق وارد کنند، دفاع عراق در هم خواهد شکست. بعضی از رهبران، مانند (امام) خمینی به نوعی یاری خداوند اعتقاد داشتند.

    در نتیجه نیرو های ایران در نیمه ی دوم سال ۱۹۸۵ حملات سنگینی به قسمت جنوبی داشتند. همچنین ایران عملیات های آبی خاکی خود را افزایش داد. در طول سال ۱۹۸۵، ایران تعداد زیادی قایق تندرو، پل های موقت و ادوات احداث آنها را به کار گرفت و تمرینات آموزشی آبی خاکی گسترده ای را در دریای خزر ترتیب داد. با به کار گرفتن تلاش های مهندسی فراوان، ایران در جنوب آبادان یک شبکه ازجاده های نظامی را بر روی تپه ماهور ها به سمت نیزار ها احداث کرد و مناطقی را در طول شط غرقه سازی کرد.

    ایران برای اولین بار در اکتبر ۱۹۸۵ برای انجام کار های نظامی در عقبه ی خود از زنان استفاده کرد، بدین منظور که مردان حاضر در خط مقدم از انجام این وظایف آزاد شوند. همچنین فرستادن اجباری کارمندان دولت به جبهه ها را متوقف کرد.

    در دسامبر ۱۹۸۵ و ژانویه ۱۹۸۶ ،قریب به ۵۰۰۰۰ نفر داوطلب اعلام آمادگی کردند که بعضی از برآورد ها بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر را اعلام کرده اند. ایران تجهیزات دفاع شیمیایی خود را گسترش داده بود و در اواخر ۱۹۸۵ بعضی از شواهد حاکی از آن هستند که سوریه به ایران کمک می کند عوامل جنگ شیمیایی خود را توسعه بخشد.

    زمانی که ایران بسیج شد، نیرو های خود را در جنوب مستقر ساخت. این نیرو های شامل دو سوم نیرو های برگزیده ی پاسداران بودند: تیپ ۲۵ کربلا، گردان ۸ نجف اشرف، گردان عاشورا، تیپ ویژه شهادت. نیمی از نیرو های ارتش هم در این صف آرایی حضور داشتند: تیپ ۸۱ باختران، تیپ ۳۰ مازندران، تیپ ۷۷ خراسان. مجموع این نیرو ها ۲۰۰۰۰۰ نفر بود که در قالب ۲۰ تا ۲۵ تیپ شکل گرفتند. بخش عمده ای از این نیرو های بین اهواز ـ دزفول و هور العظیم و هور الهویزه استقرار یافته بودند.

    در اوایل سال ۱۹۸۶ ایران نیرو های آبی خاکی جدید خود را در نزدیکی شط العرب مستقر ساخت و حجم زیادی از قایق های تندرو و ادوات ساخت پل را در این منطقه ذخیره ساخت. ایران همچنین قریب به ۱۰۰۰ نیروی کماندوی آبی خاکی در اختیار داشت. این یگان های کماندویی آموزش های ویژه ای برای جنگ در مناطق آبی خاکی و نیزار ها دیده بودند و فرماندهی بسیار مؤثری همانند فرماندهی هوابرد و یگان های ویژه آنها را هدایت می کرد. این نیروی عظیم به ایران این توانایی را می داد که در طول شط العرب به عملیات بپردازد.

    ۸ ۱)عملیات والفجر ۸: ایران، فاو را تصرف کرد:

    در اوایل فوریه ایران آماده بود موج جدید عملیات های خود را آغاز کند. با اینکه اهداف اصلی ایران از این حملات مشخص نیست، به نظر می رسد هدف استراتژیک اصلی، تصرف و حفظ شبه جزیره ی فاو بود تا بدین وسیله دسترسی عراق به خلیج را قطع کنند، با ادامه حملات ، بصره را از جنوب به تصرف درآورند، تولید نفت در جنوب عراق را مختل کنند، دسترسی عراق به کویت را دشوار سازند و شورش های شیعیان و یا عملیات های ضد حکومتی را تقویت کنند.

    در نهم فوریه ایران اولین بخش از حمله ی دو زبانه ی خود را علیه لشگرهای سوم و هفتم عراق آغاز کرد. ایران سعی می کرد با حمله به دو انتهای شمالی و جنوبی جبهه جنوبی عراق، نیرو های عراقی را از هم بشکافد. زبانه ی شمالی نیرو های ایرانی در عملیات، در سه محور جدا از هم عملیات را آغاز کردند. هدف اصلی این سه محور، منحرف کردن نیرو های عراقی بود.

    یکی از سه محور در نزدیکی Qurnah و محل برخورد لشکرهای سوم و چهارم عمل

    می کرد. آنها به سمت استحکامات دفاعی کاملاً آماده ی عراق حمله برده و حملات موجی نیروی زمینی ایران نیز نزدیک به سه روز ادامه یافت. قدرت آتش عراق با تحمیل تلفات سنگین به ایران، نیرو های ایرانی را به عقب راند.

    محور دوم، نیروی کوچکی از یگان های زرهی ایران بود که در جنوب Qurnah عمل کردند و این باعث شد که نیرو های ایرانی و عراقی از فاصله ای نزدیک به یکدیگر شلیک کنند. برتری عراق در تعداد و وضعیت آموزشی نیرو ها، بار دیگر باعث شد که ایران متحمل خسارات سنگینی شده و نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از نیروهایش را از دست بدهد.

    محور سوم در ۱۴ فوریه عمل کرد. ایران تلاش کرد قسمت جنوبی جزایر مجنون را بازپس گیرد و در مواضع قبلی خود مستقر شود. نتیجه ی حملات ایران در جنوب متفاوت بود. ایران با استفاده از پوشش شب و بدی آب و هوا، در شب ۱۰و۱۱۰ فوریه حمله ی دو بخشی خود را به سمت فاو آغاز کرد. در یک بخش از این حمله که نیرو های غواص نیز حضور داشتند گروهی از جزایر جنوب خرمشهر موسوم به ام الرصاص، مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایرانی به سرعت جزیره ی اصلی را که در واقع بی دفاع بود ، تصرف کرده و به سمت جاده ی بصره فاو حرکت کردند. هرچند نیرو های ایرانی با موانع مستحکم عراقی مواجه شده و در مقابل فاقد نیروهای زرهی و توپخانه ای حمایت کننده از خودبودند.. نیرو های عراقی در ۱۲ فوریه ام الرصاص را پس گرفتند و نیرو های ایرانی در عرض شط ،عقب نشستند.

    این دومین حمله ای بود که دستاورد های قابل توجهی داشت. این نیرو های فاو را در نزدیکی سیبا مورد حمله قرار دادند. با اینکه شط در این قسمت ۲۸۰ متر پهنا داشت و نیرو های ایرانی مجبور بودند در شب و زیر باران شدید از آن عبور کنند، اما استقرار آنها با موفقیت انجام شد. ایران موفق نشد به سرعت پل اضطراری در نزدیکی سیبا بر روی شط بنا کند، اما قایق های ایران توانستند نیرو های یک تیپ را به شش نقطه در آن سوی شط برسانند و نیرو های ایرانی در جبهه ای گسترده در ساحل شبه جزیره ی فاو شروع به پیشروی کردند.

    امضاء



  13. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فرماندهی عالی عراق گمان کرد که ایران از شمال، جایی که محور اصلی عملیات قرار داشت، حمله خواهد کرد. آنها بیشتر پشتیبانی خود را در Qurnah مستقر کردند و برای عکس العمل کند بودند. فرماندهان عراقی در این منطقه مشغول مقابله با حملات احتمالی توپخانه ی ایران به بصره بودند و زمانی که متوجه شدند ایران درصدد حمله است، احساس کردند که نیروهای ایرانی به سمت جنوب شهر حمله خواهند کرد.

    نیروهای عراقی نیز که از فاو دفاع می کردند، آمادگی لازم را نداشتند. به نظر می رسد طراحان عراقی احتمال حمله ی ایران به این منطقه را در نظر نگرفته بودند و همچنین اهمیت استراتژیک فاو را مورد غفلت قرار دادند.

    با اینکه بندر فاو کاملاً متروک بود و نیزار های بسیار ، فاو را از بصره و دیگر خطوط ارتباطی عراق دور کرده بود، حمله ی موفق ایران به این منطقه می توانست ارتباط عراق با خلیج (فارس) را قطع کند. همچنین تسخیر این منطقه به ایران این توانایی را می داد که از سمت جنوب ،بصره را مورد حمله قرار دهد و خطوط ارتباطی اصلی عراق با کویت را نیز مختل سازد.

    تعداد نیرو های محلی عراق، در نزدیک محل استقرار نیرو های ایرانی، اندک بود و در خود شهر نیز تنها ۱۰۰۰ سرباز عراقی آماده به خدمت برای دفاع حضور داشتند. نیرو های محلی نه توانایی آن را داشتند که با فرود چند گانه ی نیرو های ایرانی مقابله کنند و نه می توانستند جلوی نیرو هایی را بگیرند که با عبور از مواضع آبی ، شهر را محاصره کرده بودند. ایرانی ها در ساعات اولیه حمله، عمیقاً به مواضع دفاعی عراق نفوذ کردند. نیرو های مستقر در فاو تا ۱۴ فوریه دوام آوردند، اما بعضی از یگان های خارج از فاو ترسیدند و مواضع دفاعی ثابت و بسیاری از تجهیزات سنگین خود را رها کرده، فرار کردند. با وجود اختلافات آماری ، به نظر می رسد عراق در طول جنگ های اولیه در عراق متحمل ۴۰۰۰ نفر تلفات شده است. ایران نیز ۲۵۰۰ تلفات داشت و توانست ۱۵۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد.

    به علاوه عراق نتوانست در بخش ابتدایی این جنگ مهم، از نیروی هوایی خود استفاده کند. با اینکه عراق بعد ها ادعا کرد روزانه ۳۵۵ جنگنده و ۱۳۴ بالگرد را در این جنگ به پرواز درآورده است، اما باران سنگین در روز های اول جنگ امکان اینکه این پرواز ها مؤثر واقع شود را سخت می کرد. هوای مساعد برای پرواز تا ۱۴ فوریه امکان پذیر نشد. حتی پس از آن هم وضعیت هوا غیر قابل پیش بینی بود. جنگنده های عراق خسارات جدی دیدند، بدون اینکه اهداف مناسبی را پیدا کنند. نیروی زمینی ایران دریافت که باید مخفی شده، سنگر سازی کرده و پوشش مناسب به خود بگیرد و تجهیزات سنگین خود را در شب به این منطقه وارد کند. عراق ۱۵ تا ۳۰ فروند جنگنده خود را در اولین هفته ی والفجر ۸ از دست داد و تنها با چند هدف محدود مواجه شد. واین دستاوردها هرگز از دست رفتن هواپیما هایی را که هر کدام ۲۰ میلیون دلار قیمت داشتند، توجیه نمی کرد.

    همچنین حملات هوایی عراق نتوانست ارتباط گذرگاه های شط العرب را قطع کند. گذرگاه هایی که در کنار سواحل شط العرب از خرمشهر و آبادان آغاز شده و تا نقطه آغاز عملیات ایران در جزایر آبادان ادامه داشت. تحرکات مربوط به پشتیبانی، در شب صورت می گرفت. هوای نامساعد در روز باعث می شد که حملات عراق به گذر گاه ها به سرعت تعمیر شود و همچنین هواپیما های عراق نتوانند هیچ یک از پل های اضطراری را منهدم کرده و مانع تحرک ایرانیان شوند.

    در نتیجه عراق نتوانست ضد حمله ای را در روز های ابتدایی به انجام رساند و این باعث شد که ایران تعداد نیرو های خود را در فاو به ۲۰۰۰۰ نفر برساند. فرماندهی عراق به دلیل ترس از حمله ی ایران به بصره و مناطق شمالی، نیروی ذخیره ی خود را افزایش داد.

    با اینکه فرماندهی عالی عراق در جبهه های بصره و Qurana نیرو مستقر ساخت، اما ضد حمله های ابتدایی عراق تا ۱۳ و ۱۴ فوریه، سازماندهی ضعیفی داشت. عراق نیروهای پیاده آموزش دیده ای که بتوانند در حملات زمینی شرکت کنند، در اختیار نداشت. زمانی که یگان های برگزیده ی خود مانند گارد ویژه ی ریاست جمهوری را تشکیل داد، این نیرو ها برای حمله های پیاده، در گیری های رو در رو و حرکت در زمین های مرطوب و نیزار ها آمادگی نداشتند. برتری عراق در نیروی زرهی و توپخانه، تأثیر چندانی را بر نیرو های کاملاً استقرار یافته ی ایران نداشت.

    نقطه ی اوج موفقیت ایران ،سراسر شبه جزیره ی فاو را با تهدید اشغال مواجه کرد و ام القصر را مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایران به مسیر آبی خورعبدالله در مقابل کویت رسیدند و گزارشی هایی هم وجود دارد که نشان می دهد نیرو های ایران پایگاه نیروی دریایی عراق در ام القصر را محاصره کردند، که تنها ۱۶ کیلومتر از فاو فاصله داشت. ایران همچنین منطقه کنترل هوایی عراق را در اختیار گرفت و مرکزی که خلیج (فارس) را پوشش می داد و در شمال فاو قرار داشت، مورد تهدید قرار گرفت.

    این شرایط باعث شد که کویت و عربستان سعودی هم دچار ترس شوند. ترس از شکست عراق باعث شد دولت های عرب به یکدیگر نزدیک شوند و نشست ویژه ای را برای وزرای امور خارجه خود، ترتیب دهند.

    در ۱۴ فوریه تلفات برای ایران به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر و برای عراق به ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر رسید. با این حال ، عراق نیروی ذخیره ی خود را به کار گرفت و به توسعه دفاع خود پرداخت. ایران نیز در تأمین و حمایت از نیرو های خود به مرز های محدودیت رسید. ایران فاو، مناطق شمالی سیبا و نمکزار Mamlaha در غرب را در دست داشت، اما آنقدر توان نداشت که در دشت های باز با نیرو های عراق رو به رو شود.

    عراق اکنون توانایی ممانعت از ایران را داشت، اما زمانی که تلاش کرد ضد عملیات سترده ای را آغاز کند، با مشکلاتی رو به رو شد.

    عراق ضد حمله خود را با سه لشکر آغاز کرد که در سه ستون جدا از هم عمل می کردند. یک گروه در طول ساحل شط العرب به سمت جنوب پیشروی کرد. گروه دوم در جنوب ام القصر متوقف شده و از طریق جاده ای که سال گذشته ساخته شده بود، به سمت جنوب حرکت کرد. این جاده به گونه ای ساخته شده بود نیروهای عراقی به سرعت تحرکات خود را صورت داده و از جانب شط دیده نشوند و مورد حمله قرار نگیرند. با این حال این جاده نوعی میانبر بود که در فصول خشک ، بیابانی با خاک نرم بود و در فصول مرطوب دریایی از گل. حمله ی عراقی ها در جاده محدود می شد و به آنها اجازه نمی داد حملات توپخانه ای سنگینی علیه ادوات ایرانی ها صورت دهند. ستون سوم در ساحل شمالی خور عبد الله پیش رفت. در این منطقه هم عراق باید در دشت باز می جنگید و نمی توانست از جاده ی اصلی خارج شود.

    تحت این شرایط، هر گاه عراق نیرو های ایرانی را مورد حمله قرار می داد، تلفات غیر قابل قبولی را متحمل می شد. نیرو های ایران همچنان با اشتیاق مبارزه می کردند و اندوخته سلاح آنها بسیار غنی بود. با اینکه عراقی ها به مدت یک هفته تلاش می کردند به سمت جنوب حرکت کنند، اما دستا ورد چندانی بدست نیاوردند.

    با توجه به اختلافات آماری موجود ، به نظر می رسد عراق طی این ضد حملات متحمل ۵۰۰۰ کشته و زخمی شد. همچنین نامساعد بودن هوا تا ۲۲ فوریه به عراق اجازه نداد از جنگنده ها، بالگرد های جنگی و توپخانه خود استفاده بهینه کند. با استفاده از این زمان، نیرو های ایرانی به خوبی مستقر شدند و طی ۱۰ شب افراد، تجهیزات و ادوات خود را (احتمالاً با استفاده از پل اضطراری که در طی روز از آن استفاده نمی شد) به کنار های شط انتقال دادند.

    به هر حال عراق سعی کرد با استفاده از نیرو های کاملاً ویژه ی خود ایران را از فاو بیرون براند. عراق بهترین فرماندهان خود را در سه گروه به کار گماشت و با استفاده از ارتش زرهی و حملات کوتاه برد پیاده نظام، از یک موضع دفاعی به سمت موضع دفاعی دیگر هجوم می برد. عراق اکنون از تمام نیروی هوایی، توپخانه ای و زرهی خود بهره می برد. مساعد شدن هوا باعث شد که عراق استفاده ی مؤثر تری از پرتاب گر های موشکی خود داشته باشد و استفاده از توپخانه را که تأثیری نداشت، کاهش دهد،زیرا آنها توانایی آن را نداشتند که در زمانی کوتاه حجم سنگینی از آتش را تأمین کنند. عراق حملات خود را به اهداف پیاده نظام گسترش داد. نزدیک به ۲۰۰ تانک را بدین منظور به کار گرفت. در هر روز به ازای هر توپ( معمولاً بدون در نظر داشتن هدفی مشخص) ۶۰۰ شلیک انجام میگرفت. در واقع عراق قسمت اعظمی از ذخیره ی مهمات خود را استفاده کرد و مجبور شد برای تأمین آن خرید اضطراری انجام دهد.

    هر دو طرف قسمت مهمی از دارایی خود را صرف این جنگ کردند. عراق در ادامه تلفات بیشتری را در نیروی زرهی خود متحمل شد و به دنبال ایجاد دفاع هوایی توسط ایران، بسیاری از جنگنده های خود را از دست داد. ایران ادعا کرد روزانه ۷ جنگده عراقی را ساقط کرده است، در حالی که عراق نیز مدعی شد چندین فروند ازاف ۴ های ایران را منهدم کردن است. با این حال عراق ،روزانه صد ها پرواز را به انجام می رساند و مدعی شد در فاصله ی ۹ فوریه تا ۳۱ مارس، ۱۸۶۴۸ پرواز را بر روی فاو به انجام رسانده است. با مساعد شدن هوا، خلبانان عراقی با انجام پرواز در ارتفاع کم، تأثیر بیشتری داشتند.

    آنها همچنین حجم زیادی از گاز خردل و احتمالاً عامل اعصاب را در این منطقه رها کردند. با اینکه تلفات جانی حملات هوایی کم بود، اما نیرو های ایرانی را مجبور نمود که مخفی شده و فعالیت عقبه آنها را فلج ساخت .همچنین هنگام مساعد بودن هوا و در روز حملات نیروی پیاده ی آنها را ناکام می گذاشت. گاز خردل تأثیر عمیقی بر جای گذاشت، چرا که نیرو های ایرانی در استفاده از ادوات دفاع شیمیایی، آموزش کامل ندیده بودند.

    عراق دستاورد چندانی در این حملات کسب نکرد و هزینه ای سنگینی پرداخت. عراق متوجه شد به علت نداشتن حملات نیروی پیاده نظام و قابلیت نفوذ، هزینه زیادی را پرداخت کرده است. با این که عراق در ۲۱ فوریه از سوی ارتش سوم به شدت تقویت شد، اما هنوز نمی توانست به صورت مؤثر مانور دهد. عراق همچنین در زمان ضد حملات تلفات زیادی را متحمل می شد. طی یکی از این ضد حملات در ۲۳ و ۲۴ فوریه، قریب به دو گردان خود را از دست داد. تلاش بدون برنامه ریزی عراق در انجام عملیات آبی خاکی، در ۹ و ۱۰ مارس باعث انهدام چند گردان شد و در حمله ی سه جانبه ای که علیه نیرو های استقرار یافته ی ایران انجام داد، ادوات یکی دیگر از تیپ های خود را از دست داد.

    بسیاری از اهدافی که عراق در روز به دست می آورد در شب از دست می رفت ، زمانی که ایران می توانست از برتری خود در جنگ پیاده نظام بهره ببرد.

    تیپ ۲۸و ۷۴ عراق زمانی که در ماه مارس تلاش کرد به سمت فاو پیشروی کند، تلفات سنگینی را متحمل شد و عراق مجبور شد برای انتقال زخمی های خود تمهیدات ویژه ترتیب دهد.

    با افزایش تلفات، عراق از میان کارکنان چند هتل بزرگ نیرو گیری کرد و تاکسی های خالی را که از بصره به سمت شمال می رفتند مجبور کرد اجساد را جابه جا کنند.

    عراق در ۱۱ مارس ضد حمله ی دیگری را به انجام رساند، اما نیرو های عراقی طی سه هفته تنها ۷ کیلومتر پیشروی کردند. در این زمان عراق قسمت اعظم نمکزار Mamlha را پس گرفت. هر دو طرف تلفات زیادی را متحمل شده و تقریباً به مرز فرسودگی رسیدند.

    در این زمان ۲۰۰۰۰ نیروی ایرانی و ۲۵۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نیروی عراقی در نزدیکی یکدیگر مستقر شده بودند اما هیچ یک توان انجام عملیاتی جدید را نداشتند. ایران ۲۷۰۰۰ تا۳۰۰۰۰ نفر را از دست داد و تلفات عراق ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر بود.

    ضد حمله به فاو باعث استفاده بیشتر از گاز های شیمیایی شد. به عنوان مثال عراق در ۲۴ فوریه برای حمایت از عملیات خود از گاز های شیمیایی بهره گرفت. عراقی موفق شد ۱۸۰۰ نفر از نیرو های ایرانی را مسموم کند، اما بعضی از نیرو های خود را نیز مسموم ساخت.

    در نتیجه عراق در تلاش های اولیه دستاورد چندانی از حملات گازی خود کسب نکرد. گسترش کارخانه های ساخت مواد شیمیایی هنوز نتوانسته بودند تمرکز مؤثری را در مناطق هدف به وجود آورند. آب و هوای مرطوب،تاثیر عوامل عصبی، سیانید و گاز خردل عراق را کم تأثیر می ساخت. با اینکه ۸۵۰۰ ایرانی در عملیات های والفجر ۸ و ۹ به وسیله گاز مسموم شدند، اما تنها ۷۰۰ نفر آنها کشته و یا به شدت مجروح شدند (در گزارش های مربوط به تلفات بمباران های شیمیایی عراق حجم تلفات نامشخص است.) گزارش هایی که انتقاد های شدیدی را علیه عراق در سراسر دنیا بوجودآورد.

    ۸ ۲) والفجر۹؛ ادامه درگیری ها در مناطق کرد نشین شمال:

    زمانی که نیرو های ایران همچنان در فاو درگیر بودند،آنان عملیات دیگری را آغاز کردند. عملیات والفجر ۹ علیه منطقه کرد نشین عراق انجام گرفت. نزدیک به مرز های شمالی ودر ۲۷۰ کیلومتری شمال بغداد، ۹۲ کیلونتری شمال غرب کرکوک و ۲۲ کیلومتری سلیمانیه. در این عملیات نیرو های پاسدار، بسیج، کرد های بارزانی و عوامل کرد حامی ایران، شرکت داشتند. مزیت ایران در این منطقه این بود که عراق فاقد نیروی کافی برای پوشش مناسب مرز های شمالی بود. ایران سعی کرد تعدادی از دره هایی که به داخل عراق باز می شدند را تصرف کند.

    والفجر ۹ در ۱۵ فوریه آغاز شد و ایرای ها طی حملاتی کوچک، بخش هایی از سلیمانیه را به تصرف درآوردند. سپس به سمت Chwarta پیش رفتند و چند شیار را در دره ای در ۲۰ کیلومتری سلیمانیه را تصرف کردند. در ۲۴ و۲۵ فوریه ایران به کمک هشت تیپ خود حمله دیگری را آغاز کرد.

    به نظر می رسید ایران با انجام این حمله در صدد تصرف بلندی های مشرف بر جاده ی سلیمانیه ـ Chwarta می باشد. این حمله در بلندی هایی به ارتفاع ۶۶۰۰ فوت انجام گرفت و ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق را تحت پوشش قرار می داد.

    با اینکه بسیاری از روستا های این منطقه تخلیه شده بودند، ایران شهر Chwarta را محاصره کرد. سپس عراق نیرو های خود را برای کمک به جنگ فاو منتقل کرد و ایران شهر کوچک نظامی سیتک را در ۲ مارس ویک روز پس از اینکه ۲۵۰۰ نیروی عراقی منطقه را ترک کردند، به تصرف درآورد .

    با اینکه عراق استفاده از سلاح های شیمیایی را آغاز کرد، اما نیروهای ایرانی در ۳ مارس به اندازه ی کافی به سلیمانیه نزدیک شدند و می توانستند آن را هدف خمپاره قرار دهند.

    در این زمان ، عراق نیرو های خود را به شمال آورد و موفقیت های ایران متوقف شد. با این حال آشکار است که ایران در این عملیات بیشتر از جانب کرد های مخالف بارزانی حمایت شد و شیعیان عراقی نقش کمتری داشتند.

    در ماه می، زمانی که عراق در پاک سازی منطقه ی میان داهوک و مدینان از نیرو های کرد شکست خورد، این حمایت آشکار تر می گردد. نیرو های بارزانی ،عملیاتی را در نزدیکی خطوط لوله ی عراق ترکیه ترتیب دادند و شهر کوچک Mangesh در نزدیکی موصل را اشغال کردند. این در حالی بود که ذخیره های شهر به اتمام رسیده بود. آنها همچنان شهر را علیرغم ضد حمله ای که در ۱۹ می توسط یک تیپ عراقی صورت گرفت، در تصرف داشتند. (آنها قسمت کوچکی از گارد ریاست جمهوری و نیرو های Jash (کرد های حامی عراق)بودند.) در حالی که حمله ی نیرو های ایرانی و کرد ارزش استراتژیک اندکی داشت، اما موفقیت آنها تعداد زیادی از نیرو های عراقی را زمین گیر کرد، که شامل تمام لشکر یازدهم عراق می شد و تأثیر سیاسی دستاورد های ایران در فاو را تقویت می کرد. و روشن است که حضور ۳۰۰۰۰ نیروی ارتش ترکیه در این منطقه ،همچنان باعث صیانت خط لوله نفت عراق ترکیه می شد.

    ۸ ۳) بن بست در جنوب؛ عراق حملات هوایی جدیدی را آغاز کرد:

    در اوایل ماه آوریل الگوی جنگی در فاو حاکم شد که تا اوایل سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. ایران ۲۰۰ کیلومتر مربع از فاو را در دست داشت و همچنان از پل های اضطراری بر روی شط العرب بهره می برد. ایران با استفاده از این پل ها و شناور های کوچک، پایگاه های کنار شط را پشتیبانی می کرد. ایران همچنین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر از نیرو های فعال خود را در فاو مستقر کرده بود. ایران در انتقال ادوات سنگین به فاو موفق نبود، اما توپخانه ی خود را تا آنجایی که امکان داشت جلو آورد و پایگاه اصلی هوایی عراق در شعیبیه در نزدیکی بصره را بمباران می کرد.

    با این حال عراق اکنون توانایی آن را داشت که ایران را در جنوب کاملاً تحت کنترل در آورد. عراق در اطراف مواضع ایران مواضع دفاعی مستحکم خود را بازسازی کرد. بر خلاف مواضع ایران، مواضع دفاعی عراق از طریق سه جاده اصلی تغذیه می شد و پایگاه های هوایی و توپخانه ای در آن استقرار یافته بود. عراق انبار های ذخیره سازی مهمات را در این منطقه بنا کرد و قدرت آتش این کشور، ۵ تا ۷ برابر ایران بود. همچنین عراق اطلاعات بهتری در مورد محل استقرار مواضع ایران داشت. این باعث دقت آتش عراق می شد و نیرو های ایرانی را مجبور می کرد تنها از دستاورد های خود دفاع کنند.

    در همین زمان، تلفات سنگین عراق در ضد حملات قبل، این کشور را از انجام ضد حملات جدید علیه فاو مأیوس می کرد ، بر خلاف تغییرات جوی که باعث شده بود زمین خشک شود و این امکان به وجود بیاید که عراق از نیروی زرهی خود بهره بگیرد. عراق نمی توانست در برابر تلفات تاب بیاورد، همچنین نمی توانست بسیاری از نیرو های خود را در معرض حملات متقابل نگاه دارد.

    ایران در ادامه ۳۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ نفر از نیرو های خود را در جبهه ی ۱۱۰۰ کیلومتری مستقر کرد و برای آغاز حمله ای دیگر آماده بود و از موقعیت استراتژیک خوبی بهره می برد. در شمال، نیرو های شورشی کرد مواضع تحت تصرف خود را گسترش دادند و نیرو های ایران نیز در ۱۰ کیلومتری سلیمانیه باقی ماندند. در مرکز، نیرو های ایرانی تپه های میمک را در تصرف داشتند که ۷۰ مایل با بغداد فاصله داشت. تمرکز اصلی نیرو های ایرانی همچنان در اطراف نیزار های هویزه بود تا بتوانند به بزرگراه بغداد بصره دست یابند. نیرو های ایرانی مستقر در فاو هم قریب به دو تیپ کامل بودند. ایران تقریباً قادر بود در هر نقطه ای که می خواست نیرو های خود را مستقر سازد و از فقدان عمق استراتژیک عراق بهره ببرد. این در حالی بود که عراق هیچ هدفی را در ایران نمی یافت که نیرو های این کشور بتوانند به آن دست یابند.

    ایران همچنین فشار های نظامی خود را در منطقه جنوبی خلیج (فارس) ادامه داد. نیروی دریایی ایران در ۹ ژانویه اولین کشتی ساخت آلمان غربی خود را آزمود. در ۱۲ ژانویه اولین کشتی آمریکایی و در ۱۳ ژانویه اولین کشتی انگلیسی خود را به آب انداخت. ایران به کمک بالگرد های خود،چندین حمله دریایی را به انجام رساند و در ۳ مارس،یک نفت کش ترکیه ای را مورد حمله قرار داد. ایران همچنین به حملات تروریستی خود علیه کویت ادامه داد و طی یک رفتار ایذایی، چند مین دریایی را در آب های خلیج (فارس) رها کرد.

    رهبری ایران بیش از پیش ،کویت و عربستان سعودی را تهدید کرد و به طور کنایه آمیز به کویت اعلام کرد که شکست عراق در بازپس گیری فاو، دست ایران را برای انجام اعمال نظامی علیه کویت، باز خواهد گذاشت.

    ایران همچنین در ۷ ژانویه اعلام کرد که پایانه های نفتی جدیدی را در سواحل جنوبی و در قسمت هایی که دسترسی جنگنده های عراقی به آنها امکان پذیر نیست،راه اندازی خواهد کرد. این پایانه ها در فوریه و مارس ودر مکان های زیر راه اندازی شدند: بندر لنگه در داخل تنگه، جزیره ی قشم در داخل تنگه و جاسک در خارج تنگه. این پایانه ها به وسیله ی نفت کش های استیجاری ایران تغذیه می شدند. همچنین ایران اعلام کرد ایستگاه حفاری جدیدی را در گناوه(واقع در ۴۰ کیلومتری خارک) راه اندازی خواهد کرد.

    با این حال در عمل ایران متوجه شد که انتقال نفت به نفتکش ها از طریق پایانه ای شناور در ساحل لارک، آسان تر صورت می گیرد. این پایانه در ژوئن ۱۹۸۶ افتتاح گشت و به هدف اصلی حملات بلند برد نیروهای هوایی عراق تبدیل شده بود.

    عراق همچنان به بمباران های استراتژیک خود اصرار می ورزید. عراق اهدافی مانند پل کوتار را که مسیری کلیدی میان ایران و ترکیه بود ،در ۱۳ مارس هدف قرار داد.در ۷ می، عراق حمله هوایی گسترده ای را بر روی شهر تهران انجام داد. این حمله بزرگترین پالایشگاه ایران را به آتش کشید و یکی از واحد های پردازش آن را نابود کرد، همچنین دو واحد تولید کاتالیست با ۲۵۴۰۰۰بشکه نفت موجودی آن، نابود شد. عراق کارخانه تسلیحات سازی پارچین را در ۲۳ می، هدف قرار داد و همچنان به اهدافی چون قطار ها و مراکز غیر نظامی یورش می برد. عراق موفق شد در حملات ۹ ژوئن و ۲ جولای ،فرستنده های ماهواره ای اسد آباد همدان را نابود کند. این کار باعث شد ارتباطات تلفنی و تلکسی بین المللی ایران برای دو هفته مختل شود.

    نیروی هوایی عراق همچنان نفت کش های ایران راکه به سمت سیری رفت و آمد

    می کردند ، مورد حمله قرار می داد. در جولای ۱۹۸۶، فرمانده نیروی دریایی عراق، دریادار محمد عبد الله، ادعا کرد که عراق از ابتدای جنگ تا کنون ۵۸ نفت کش، ۸۵ کشتی بازرگانی و ۴۰ کشتی پشتیبانی ایران را نابود کرده است.

    ۸ ۳ـ۱) عملیات های مهران وکربلای ۱:

    عراق در سال ۱۹۸۶ ضد حمله های گسترده را علیه ایران آغاز کرد. در حالی که به نظر می رسید صدام حسین احساس می کرد عراق می تواند وضعیت فاو و کردستان را تحمل کند، اما به شدت نگران این مسائل بود که نشان دهد عراق می تواند در انجام عملیات موفق باشد و همچنین از بغداد در مقابل حملات دفاع کند.درنتیجه عراق حمله

    گسترده ای را تدارک دید که بتواند مهران را بازپس بگیرد. مهران یکی از مسیر های کلیدی در حمله به بغداد بود.

    عراق در ۱۰ می، با ۲۵۰۰۰ نفر به سمت مهران حرکت کرد. مهران هدف تقریبا آسانی بود. شهری تخلیه شده، در یک مایلی مرز که از بغداد ۱۶۰ کیلومتر فاصله داشت. نیروی دفاعی این شهر ۵۰۰۰ سرباز درجه پایین ایرانی بودند. در نتیجه این شرایط ، عراق به هدفی آسان دست یافته بود و قادر بود بخشی از خاک ایران را اشغال کند، بدون اینکه خطراتی چون خطرات فاو، وی را تهدید کند.

    نیرو های عراق در ۱۴ می، مهران را مورد حمله قرار دادند. در ۱۷ می ،مهران و بلندی های مشرف به آن و پنج روستا در اطراف آن، به تصرف عراق در آمد. آنها جنگ را تا رسیدن به بلندی های مرز ادامه دادند و تلفات سنگینی را بر نیرو های ضعیف ایرانی وارد کردند. عراق به کمک پرتابگرهای موشک توانست نیرو های ایرانی را از تمام سرزمین های هموار و پست، خارج سازد.

    این موفقیت، پیروزی سمبلیک مهمی را نصیب عراق کرد، این در حالی بود که نیرو های کرد مخالف صدام، موفقیت های اندکی را در منگش و داهوک علیه نیرو های عراقی کسب کرده بودند. عراق پیروزی های اندکی را نیز در فکه و در جنوب به دست آورد و سپس با سر و صدای زیادی اعلام کرد تا پایان جنگ در مهران باقی خواهد ماند. با این حال عراق نتوانست بلندی های ۱۵۰۰ متری شرق مهران را بدست آورد.

    بر اساس برخی از گزارشات، این شکست نتیجه ی سرباز زدن صدام حسین از طرح ژنرال توفیق، فرمانده ی لشگر دوم بود. وی پیشنهاد کرده بود به سمت دهلران پیشروی صورت گیرد و بلندی های اطراف شهر محافظت شود. همچنین نیروی کاملاً زرهی عراق، فاقد نیروی پیاده نظام بود که بتواند در مواضع کوهستانی به جنگ بپردازد.

    ایران با آغاز دور جدید «عملیات های نهایی»، به این حمله پاسخ داد . نشانه های موجود حاکی از آن بود که حمله در ۱۹ می (سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام)آغاز خواهد شد.

    با این حال ایران مخفیانه برای بازپس گیری مهران آماده شد. عراق در نگهداری منطقه دچار اشتباه شد و این در حالی بود که از بلندی های اطراف با حملات متعدد مواجه بود.

    ایران نیروی خود را در قالب لشکر ۱۰ پیاده نظام آماده کرد. این نیرو متشکل از ۴ یا ۵ تیپ پاسداران بود و تعداد زیادی از گردان هایی که برای جنگ های کوهستانی آموزش دیده بودند، در آن حضور داشتند. این نیرو ها کاروان کربلا نام گرفتند و در این زمان عملیات کربلا ، جایگزین عملیات والفجر شد.

    نیرو های ایرانی در ۲۰ ژوئن حمله ی خود را علیه مواضع عراق در بلندی ها آغاز کردند و به سرعت مشخص شد که ایران در جنگ کوهستان از برتری برخوردار است. در این حملات، ایران از گاز شیمیایی بهره گرفت و از آنجا که نیرو های عراق تنها تا ۲۰ کیلومتر خارج از مهران را گشت زنی می کردند، ایران از این موقعیت استفاده کرد. نیرو های ایرانی در اولین دامنه کوهستانی متوقف شدند. نیرو های ایرانی به سرعت مواضع دفاعی عراق در مهران را نابود کردند، یک فرمانده را کشتند و ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تلفات بر نیرو های عراقی تحمیل کردند.

    در اینجا ،یک بار دیگر مشکلات فرماندهی و کنترل در نیروی هوایی عراق مشاهده می شود. فرمان حمله ی هوایی همه جانبه بسیار دیر صادر شد و در هنگام اوج حملات ایران، عراق تنها ۳۳ حمله به وسیله ی بالگرد ها و ۱۰۰ حمله به وسیله ی جنگنده های خود انجام داد و این در حالی بود که ظرفیت حمله بالگردها ۵۰۰ پرواز و ظرفیت حمله جنگنده ها ۳۰۰ پرواز در روز بود.

    به هر حال در ۳جولای ، عراق مجبور شد بپذیرد که ایران مهران را آزاد ساخته است. ایران نه تنها پنج بلندی ای را که عراق اشغال کرده بود ،پس گرفت، بلکه چهار بلندی را نیز در خاک عراق به تصرف درآورد و ۱۲ تا۴۰ کیلومتر به سمت غرب پیش رفت. با اینکه مشخص نیست محموله های اهدایی ایالات متحده به ایران در این پیروزی نقش مستقیمی را ایفا کردند یا خیر، اما به یاد داشتن این مسئله مهم است که موشک های ضد تانک هدایت شونده در نابود کردن انبار ها و جلوگیری از ضد حملات عراق بسیار مؤثر بودند.



    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    امضاء



  15. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش هشتم قسمت اول

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



    ● بخش پنجم: تلاش های ایران در «عملیات های نهایی» ۱۹۸۶و۱۹۸۷:

    ۸) یران برای دور جدیدی از «عملیات های نهایی» آماده می شود:

    شکست ایران در انجام «عملیات های نهایی» در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ مورد تردید است. ایران در عملیات های سال ۱۹۸۴ و بهار ۱۹۸۵ تلفات سنگینی را متحمل شد، اما به دشواری حاضر بود تمایلش برای سرنگونی رژیم صدام حسین را کنار بگذارد. طراحان ایرانی جنگ تلاش می کردند راهی را برای حمله در طول و یا محاصره نیزار های هویزه پیدا کنند و عراق را در جنوب مورد حمله قرار داده و شبه جزیره های فاو و ام القصر را تصرف کنند.

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    در مقابل ارتش دائمی و ارتش مردمی عراق روی هم رفته نزدیک به ۸۰۰۰۰۰ نفر سرباز در اختیار داشت که ۲۳۰۰۰۰ نفر آنها، آماده به خدمت بودند. به غیر از زمان هایی که ایران به سرعت نیروی بسیج خود را گسیل می کرد، عراق در نیروی انسانی برتری داشت. عراق ۴۵۰۰ تانک فعال، ۴۰۰۰ خودروی زرهی و ۵۰۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. ۴۰۰۰۰ نفر در نیروی هوایی عراق مشغول به خدمت بودند. که شامل پرسنل پدافند هوایی و ۵۰۰ هواپیمای جنگی فعال می شد.

    این برتری از آنجا روشن می گردد که در سال ۱۹۸۶ این عراق بود که اولین عملیات گسترده را آغاز کرد. عراق هفته ها وقت صرف کرده و تجهیزات و تدارکات خود را در نزدیکی جزایر مجنون مستقر ساخت و دسترسی خود به جزایر را توسعه بخشید. این کشور سطح آب را پایین آورد و حجم وسیعی از سازه های مهندسی را بنا کرد تا بدین وسیله حمله به قسمت شمالی جزایر که در دست ایرانی ها بود را طراحی و اجرا کند. ۶ ژانویه که روز ارتش عراق می باشد، دو تیپ از ارتش سوم عراق مواضع ایرانی ها در شمال جزایر را مورد حمله قرار دادند. دفاع ایران در این منطقه ضعیف بود. با فرا رسیدن ۸ ژانویه ،عراق نیرو های ایرانی را تا نیمی از قسمت جنوبی جزیره به عقب راند.

    این موفقیت عراق نتوانست حمله ی ایران را متوقف کرده و یا به تأخیر بیاندازد. رهبری ایران همچنان بر این باور بود که اگر نیرو های این کشور بتوانند فشار سنگینی را بر نیرو ها و رژیم عراق وارد کنند، دفاع عراق در هم خواهد شکست. بعضی از رهبران، مانند (امام) خمینی به نوعی یاری خداوند اعتقاد داشتند.

    در نتیجه نیرو های ایران در نیمه ی دوم سال ۱۹۸۵ حملات سنگینی به قسمت جنوبی داشتند. همچنین ایران عملیات های آبی خاکی خود را افزایش داد. در طول سال ۱۹۸۵، ایران تعداد زیادی قایق تندرو، پل های موقت و ادوات احداث آنها را به کار گرفت و تمرینات آموزشی آبی خاکی گسترده ای را در دریای خزر ترتیب داد. با به کار گرفتن تلاش های مهندسی فراوان، ایران در جنوب آبادان یک شبکه ازجاده های نظامی را بر روی تپه ماهور ها به سمت نیزار ها احداث کرد و مناطقی را در طول شط غرقه سازی کرد.

    ایران برای اولین بار در اکتبر ۱۹۸۵ برای انجام کار های نظامی در عقبه ی خود از زنان استفاده کرد، بدین منظور که مردان حاضر در خط مقدم از انجام این وظایف آزاد شوند. همچنین فرستادن اجباری کارمندان دولت به جبهه ها را متوقف کرد.

    در دسامبر ۱۹۸۵ و ژانویه ۱۹۸۶ ،قریب به ۵۰۰۰۰ نفر داوطلب اعلام آمادگی کردند که بعضی از برآورد ها بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر را اعلام کرده اند. ایران تجهیزات دفاع شیمیایی خود را گسترش داده بود و در اواخر ۱۹۸۵ بعضی از شواهد حاکی از آن هستند که سوریه به ایران کمک می کند عوامل جنگ شیمیایی خود را توسعه بخشد.

    زمانی که ایران بسیج شد، نیرو های خود را در جنوب مستقر ساخت. این نیرو های شامل دو سوم نیرو های برگزیده ی پاسداران بودند: تیپ ۲۵ کربلا، گردان ۸ نجف اشرف، گردان عاشورا، تیپ ویژه شهادت. نیمی از نیرو های ارتش هم در این صف آرایی حضور داشتند: تیپ ۸۱ باختران، تیپ ۳۰ مازندران، تیپ ۷۷ خراسان. مجموع این نیرو ها ۲۰۰۰۰۰ نفر بود که در قالب ۲۰ تا ۲۵ تیپ شکل گرفتند. بخش عمده ای از این نیرو های بین اهواز ـ دزفول و هور العظیم و هور الهویزه استقرار یافته بودند.

    در اوایل سال ۱۹۸۶ ایران نیرو های آبی خاکی جدید خود را در نزدیکی شط العرب مستقر ساخت و حجم زیادی از قایق های تندرو و ادوات ساخت پل را در این منطقه ذخیره ساخت. ایران همچنین قریب به ۱۰۰۰ نیروی کماندوی آبی خاکی در اختیار داشت. این یگان های کماندویی آموزش های ویژه ای برای جنگ در مناطق آبی خاکی و نیزار ها دیده بودند و فرماندهی بسیار مؤثری همانند فرماندهی هوابرد و یگان های ویژه آنها را هدایت می کرد. این نیروی عظیم به ایران این توانایی را می داد که در طول شط العرب به عملیات بپردازد.

    ۸ ۱)عملیات والفجر ۸: ایران، فاو را تصرف کرد:

    در اوایل فوریه ایران آماده بود موج جدید عملیات های خود را آغاز کند. با اینکه اهداف اصلی ایران از این حملات مشخص نیست، به نظر می رسد هدف استراتژیک اصلی، تصرف و حفظ شبه جزیره ی فاو بود تا بدین وسیله دسترسی عراق به خلیج را قطع کنند، با ادامه حملات ، بصره را از جنوب به تصرف درآورند، تولید نفت در جنوب عراق را مختل کنند، دسترسی عراق به کویت را دشوار سازند و شورش های شیعیان و یا عملیات های ضد حکومتی را تقویت کنند.

    در نهم فوریه ایران اولین بخش از حمله ی دو زبانه ی خود را علیه لشگرهای سوم و هفتم عراق آغاز کرد. ایران سعی می کرد با حمله به دو انتهای شمالی و جنوبی جبهه جنوبی عراق، نیرو های عراقی را از هم بشکافد. زبانه ی شمالی نیرو های ایرانی در عملیات، در سه محور جدا از هم عملیات را آغاز کردند. هدف اصلی این سه محور، منحرف کردن نیرو های عراقی بود.

    یکی از سه محور در نزدیکی Qurnah و محل برخورد لشکرهای سوم و چهارم عمل

    می کرد. آنها به سمت استحکامات دفاعی کاملاً آماده ی عراق حمله برده و حملات موجی نیروی زمینی ایران نیز نزدیک به سه روز ادامه یافت. قدرت آتش عراق با تحمیل تلفات سنگین به ایران، نیرو های ایرانی را به عقب راند.

    محور دوم، نیروی کوچکی از یگان های زرهی ایران بود که در جنوب Qurnah عمل کردند و این باعث شد که نیرو های ایرانی و عراقی از فاصله ای نزدیک به یکدیگر شلیک کنند. برتری عراق در تعداد و وضعیت آموزشی نیرو ها، بار دیگر باعث شد که ایران متحمل خسارات سنگینی شده و نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از نیروهایش را از دست بدهد.

    محور سوم در ۱۴ فوریه عمل کرد. ایران تلاش کرد قسمت جنوبی جزایر مجنون را بازپس گیرد و در مواضع قبلی خود مستقر شود. نتیجه ی حملات ایران در جنوب متفاوت بود. ایران با استفاده از پوشش شب و بدی آب و هوا، در شب ۱۰و۱۱۰ فوریه حمله ی دو بخشی خود را به سمت فاو آغاز کرد. در یک بخش از این حمله که نیرو های غواص نیز حضور داشتند گروهی از جزایر جنوب خرمشهر موسوم به ام الرصاص، مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایرانی به سرعت جزیره ی اصلی را که در واقع بی دفاع بود ، تصرف کرده و به سمت جاده ی بصره فاو حرکت کردند. هرچند نیرو های ایرانی با موانع مستحکم عراقی مواجه شده و در مقابل فاقد نیروهای زرهی و توپخانه ای حمایت کننده از خودبودند.. نیرو های عراقی در ۱۲ فوریه ام الرصاص را پس گرفتند و نیرو های ایرانی در عرض شط ،عقب نشستند.

    این دومین حمله ای بود که دستاورد های قابل توجهی داشت. این نیرو های فاو را در نزدیکی سیبا مورد حمله قرار دادند. با اینکه شط در این قسمت ۲۸۰ متر پهنا داشت و نیرو های ایرانی مجبور بودند در شب و زیر باران شدید از آن عبور کنند، اما استقرار آنها با موفقیت انجام شد. ایران موفق نشد به سرعت پل اضطراری در نزدیکی سیبا بر روی شط بنا کند، اما قایق های ایران توانستند نیرو های یک تیپ را به شش نقطه در آن سوی شط برسانند و نیرو های ایرانی در جبهه ای گسترده در ساحل شبه جزیره ی فاو شروع به پیشروی کردند.

    فرماندهی عالی عراق گمان کرد که ایران از شمال، جایی که محور اصلی عملیات قرار داشت، حمله خواهد کرد. آنها بیشتر پشتیبانی خود را در Qurnah مستقر کردند و برای عکس العمل کند بودند. فرماندهان عراقی در این منطقه مشغول مقابله با حملات احتمالی توپخانه ی ایران به بصره بودند و زمانی که متوجه شدند ایران درصدد حمله است، احساس کردند که نیروهای ایرانی به سمت جنوب شهر حمله خواهند کرد.

    نیروهای عراقی نیز که از فاو دفاع می کردند، آمادگی لازم را نداشتند. به نظر می رسد طراحان عراقی احتمال حمله ی ایران به این منطقه را در نظر نگرفته بودند و همچنین اهمیت استراتژیک فاو را مورد غفلت قرار دادند.

    با اینکه بندر فاو کاملاً متروک بود و نیزار های بسیار ، فاو را از بصره و دیگر خطوط ارتباطی عراق دور کرده بود، حمله ی موفق ایران به این منطقه می توانست ارتباط عراق با خلیج (فارس) را قطع کند. همچنین تسخیر این منطقه به ایران این توانایی را می داد که از سمت جنوب ،بصره را مورد حمله قرار دهد و خطوط ارتباطی اصلی عراق با کویت را نیز مختل سازد.

    تعداد نیرو های محلی عراق، در نزدیک محل استقرار نیرو های ایرانی، اندک بود و در خود شهر نیز تنها ۱۰۰۰ سرباز عراقی آماده به خدمت برای دفاع حضور داشتند. نیرو های محلی نه توانایی آن را داشتند که با فرود چند گانه ی نیرو های ایرانی مقابله کنند و نه می توانستند جلوی نیرو هایی را بگیرند که با عبور از مواضع آبی ، شهر را محاصره کرده بودند. ایرانی ها در ساعات اولیه حمله، عمیقاً به مواضع دفاعی عراق نفوذ کردند. نیرو های مستقر در فاو تا ۱۴ فوریه دوام آوردند، اما بعضی از یگان های خارج از فاو ترسیدند و مواضع دفاعی ثابت و بسیاری از تجهیزات سنگین خود را رها کرده، فرار کردند. با وجود اختلافات آماری ، به نظر می رسد عراق در طول جنگ های اولیه در عراق متحمل ۴۰۰۰ نفر تلفات شده است. ایران نیز ۲۵۰۰ تلفات داشت و توانست ۱۵۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد.

    امضاء



  17. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    به علاوه عراق نتوانست در بخش ابتدایی این جنگ مهم، از نیروی هوایی خود استفاده کند. با اینکه عراق بعد ها ادعا کرد روزانه ۳۵۵ جنگنده و ۱۳۴ بالگرد را در این جنگ به پرواز درآورده است، اما باران سنگین در روز های اول جنگ امکان اینکه این پرواز ها مؤثر واقع شود را سخت می کرد. هوای مساعد برای پرواز تا ۱۴ فوریه امکان پذیر نشد. حتی پس از آن هم وضعیت هوا غیر قابل پیش بینی بود. جنگنده های عراق خسارات جدی دیدند، بدون اینکه اهداف مناسبی را پیدا کنند. نیروی زمینی ایران دریافت که باید مخفی شده، سنگر سازی کرده و پوشش مناسب به خود بگیرد و تجهیزات سنگین خود را در شب به این منطقه وارد کند. عراق ۱۵ تا ۳۰ فروند جنگنده خود را در اولین هفته ی والفجر ۸ از دست داد و تنها با چند هدف محدود مواجه شد. واین دستاوردها هرگز از دست رفتن هواپیما هایی را که هر کدام ۲۰ میلیون دلار قیمت داشتند، توجیه نمی کرد.

    همچنین حملات هوایی عراق نتوانست ارتباط گذرگاه های شط العرب را قطع کند. گذرگاه هایی که در کنار سواحل شط العرب از خرمشهر و آبادان آغاز شده و تا نقطه آغاز عملیات ایران در جزایر آبادان ادامه داشت. تحرکات مربوط به پشتیبانی، در شب صورت می گرفت. هوای نامساعد در روز باعث می شد که حملات عراق به گذر گاه ها به سرعت تعمیر شود و همچنین هواپیما های عراق نتوانند هیچ یک از پل های اضطراری را منهدم کرده و مانع تحرک ایرانیان شوند.

    در نتیجه عراق نتوانست ضد حمله ای را در روز های ابتدایی به انجام رساند و این باعث شد که ایران تعداد نیرو های خود را در فاو به ۲۰۰۰۰ نفر برساند. فرماندهی عراق به دلیل ترس از حمله ی ایران به بصره و مناطق شمالی، نیروی ذخیره ی خود را افزایش داد.

    با اینکه فرماندهی عالی عراق در جبهه های بصره و Qurana نیرو مستقر ساخت، اما ضد حمله های ابتدایی عراق تا ۱۳ و ۱۴ فوریه، سازماندهی ضعیفی داشت. عراق نیروهای پیاده آموزش دیده ای که بتوانند در حملات زمینی شرکت کنند، در اختیار نداشت. زمانی که یگان های برگزیده ی خود مانند گارد ویژه ی ریاست جمهوری را تشکیل داد، این نیرو ها برای حمله های پیاده، در گیری های رو در رو و حرکت در زمین های مرطوب و نیزار ها آمادگی نداشتند. برتری عراق در نیروی زرهی و توپخانه، تأثیر چندانی را بر نیرو های کاملاً استقرار یافته ی ایران نداشت.

    نقطه ی اوج موفقیت ایران ،سراسر شبه جزیره ی فاو را با تهدید اشغال مواجه کرد و ام القصر را مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایران به مسیر آبی خورعبدالله در مقابل کویت رسیدند و گزارشی هایی هم وجود دارد که نشان می دهد نیرو های ایران پایگاه نیروی دریایی عراق در ام القصر را محاصره کردند، که تنها ۱۶ کیلومتر از فاو فاصله داشت. ایران همچنین منطقه کنترل هوایی عراق را در اختیار گرفت و مرکزی که خلیج (فارس) را پوشش می داد و در شمال فاو قرار داشت، مورد تهدید قرار گرفت.

    این شرایط باعث شد که کویت و عربستان سعودی هم دچار ترس شوند. ترس از شکست عراق باعث شد دولت های عرب به یکدیگر نزدیک شوند و نشست ویژه ای را برای وزرای امور خارجه خود، ترتیب دهند.

    در ۱۴ فوریه تلفات برای ایران به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر و برای عراق به ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر رسید. با این حال ، عراق نیروی ذخیره ی خود را به کار گرفت و به توسعه دفاع خود پرداخت. ایران نیز در تأمین و حمایت از نیرو های خود به مرز های محدودیت رسید. ایران فاو، مناطق شمالی سیبا و نمکزار Mamlaha در غرب را در دست داشت، اما آنقدر توان نداشت که در دشت های باز با نیرو های عراق رو به رو شود.

    عراق اکنون توانایی ممانعت از ایران را داشت، اما زمانی که تلاش کرد ضد عملیات سترده ای را آغاز کند، با مشکلاتی رو به رو شد.

    عراق ضد حمله خود را با سه لشکر آغاز کرد که در سه ستون جدا از هم عمل می کردند. یک گروه در طول ساحل شط العرب به سمت جنوب پیشروی کرد. گروه دوم در جنوب ام القصر متوقف شده و از طریق جاده ای که سال گذشته ساخته شده بود، به سمت جنوب حرکت کرد. این جاده به گونه ای ساخته شده بود نیروهای عراقی به سرعت تحرکات خود را صورت داده و از جانب شط دیده نشوند و مورد حمله قرار نگیرند. با این حال این جاده نوعی میانبر بود که در فصول خشک ، بیابانی با خاک نرم بود و در فصول مرطوب دریایی از گل. حمله ی عراقی ها در جاده محدود می شد و به آنها اجازه نمی داد حملات توپخانه ای سنگینی علیه ادوات ایرانی ها صورت دهند. ستون سوم در ساحل شمالی خور عبد الله پیش رفت. در این منطقه هم عراق باید در دشت باز می جنگید و نمی توانست از جاده ی اصلی خارج شود.

    تحت این شرایط، هر گاه عراق نیرو های ایرانی را مورد حمله قرار می داد، تلفات غیر قابل قبولی را متحمل می شد. نیرو های ایران همچنان با اشتیاق مبارزه می کردند و اندوخته سلاح آنها بسیار غنی بود. با اینکه عراقی ها به مدت یک هفته تلاش می کردند به سمت جنوب حرکت کنند، اما دستا ورد چندانی بدست نیاوردند.

    با توجه به اختلافات آماری موجود ، به نظر می رسد عراق طی این ضد حملات متحمل ۵۰۰۰ کشته و زخمی شد. همچنین نامساعد بودن هوا تا ۲۲ فوریه به عراق اجازه نداد از جنگنده ها، بالگرد های جنگی و توپخانه خود استفاده بهینه کند. با استفاده از این زمان، نیرو های ایرانی به خوبی مستقر شدند و طی ۱۰ شب افراد، تجهیزات و ادوات خود را (احتمالاً با استفاده از پل اضطراری که در طی روز از آن استفاده نمی شد) به کنار های شط انتقال دادند.

    به هر حال عراق سعی کرد با استفاده از نیرو های کاملاً ویژه ی خود ایران را از فاو بیرون براند. عراق بهترین فرماندهان خود را در سه گروه به کار گماشت و با استفاده از ارتش زرهی و حملات کوتاه برد پیاده نظام، از یک موضع دفاعی به سمت موضع دفاعی دیگر هجوم می برد. عراق اکنون از تمام نیروی هوایی، توپخانه ای و زرهی خود بهره می برد. مساعد شدن هوا باعث شد که عراق استفاده ی مؤثر تری از پرتاب گر های موشکی خود داشته باشد و استفاده از توپخانه را که تأثیری نداشت، کاهش دهد،زیرا آنها توانایی آن را نداشتند که در زمانی کوتاه حجم سنگینی از آتش را تأمین کنند. عراق حملات خود را به اهداف پیاده نظام گسترش داد. نزدیک به ۲۰۰ تانک را بدین منظور به کار گرفت. در هر روز به ازای هر توپ( معمولاً بدون در نظر داشتن هدفی مشخص) ۶۰۰ شلیک انجام میگرفت. در واقع عراق قسمت اعظمی از ذخیره ی مهمات خود را استفاده کرد و مجبور شد برای تأمین آن خرید اضطراری انجام دهد.

    هر دو طرف قسمت مهمی از دارایی خود را صرف این جنگ کردند. عراق در ادامه تلفات بیشتری را در نیروی زرهی خود متحمل شد و به دنبال ایجاد دفاع هوایی توسط ایران، بسیاری از جنگنده های خود را از دست داد. ایران ادعا کرد روزانه ۷ جنگده عراقی را ساقط کرده است، در حالی که عراق نیز مدعی شد چندین فروند ازاف ۴ های ایران را منهدم کردن است. با این حال عراق ،روزانه صد ها پرواز را به انجام می رساند و مدعی شد در فاصله ی ۹ فوریه تا ۳۱ مارس، ۱۸۶۴۸ پرواز را بر روی فاو به انجام رسانده است. با مساعد شدن هوا، خلبانان عراقی با انجام پرواز در ارتفاع کم، تأثیر بیشتری داشتند.

    آنها همچنین حجم زیادی از گاز خردل و احتمالاً عامل اعصاب را در این منطقه رها کردند. با اینکه تلفات جانی حملات هوایی کم بود، اما نیرو های ایرانی را مجبور نمود که مخفی شده و فعالیت عقبه آنها را فلج ساخت .همچنین هنگام مساعد بودن هوا و در روز حملات نیروی پیاده ی آنها را ناکام می گذاشت. گاز خردل تأثیر عمیقی بر جای گذاشت، چرا که نیرو های ایرانی در استفاده از ادوات دفاع شیمیایی، آموزش کامل ندیده بودند.

    عراق دستاورد چندانی در این حملات کسب نکرد و هزینه ای سنگینی پرداخت. عراق متوجه شد به علت نداشتن حملات نیروی پیاده نظام و قابلیت نفوذ، هزینه زیادی را پرداخت کرده است. با این که عراق در ۲۱ فوریه از سوی ارتش سوم به شدت تقویت شد، اما هنوز نمی توانست به صورت مؤثر مانور دهد. عراق همچنین در زمان ضد حملات تلفات زیادی را متحمل می شد. طی یکی از این ضد حملات در ۲۳ و ۲۴ فوریه، قریب به دو گردان خود را از دست داد. تلاش بدون برنامه ریزی عراق در انجام عملیات آبی خاکی، در ۹ و ۱۰ مارس باعث انهدام چند گردان شد و در حمله ی سه جانبه ای که علیه نیرو های استقرار یافته ی ایران انجام داد، ادوات یکی دیگر از تیپ های خود را از دست داد.

    بسیاری از اهدافی که عراق در روز به دست می آورد در شب از دست می رفت ، زمانی که ایران می توانست از برتری خود در جنگ پیاده نظام بهره ببرد.

    تیپ ۲۸و ۷۴ عراق زمانی که در ماه مارس تلاش کرد به سمت فاو پیشروی کند، تلفات سنگینی را متحمل شد و عراق مجبور شد برای انتقال زخمی های خود تمهیدات ویژه ترتیب دهد.

    با افزایش تلفات، عراق از میان کارکنان چند هتل بزرگ نیرو گیری کرد و تاکسی های خالی را که از بصره به سمت شمال می رفتند مجبور کرد اجساد را جابه جا کنند.

    عراق در ۱۱ مارس ضد حمله ی دیگری را به انجام رساند، اما نیرو های عراقی طی سه هفته تنها ۷ کیلومتر پیشروی کردند. در این زمان عراق قسمت اعظم نمکزار Mamlha را پس گرفت. هر دو طرف تلفات زیادی را متحمل شده و تقریباً به مرز فرسودگی رسیدند.

    در این زمان ۲۰۰۰۰ نیروی ایرانی و ۲۵۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نیروی عراقی در نزدیکی یکدیگر مستقر شده بودند اما هیچ یک توان انجام عملیاتی جدید را نداشتند. ایران ۲۷۰۰۰ تا۳۰۰۰۰ نفر را از دست داد و تلفات عراق ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر بود.

    ضد حمله به فاو باعث استفاده بیشتر از گاز های شیمیایی شد. به عنوان مثال عراق در ۲۴ فوریه برای حمایت از عملیات خود از گاز های شیمیایی بهره گرفت. عراقی موفق شد ۱۸۰۰ نفر از نیرو های ایرانی را مسموم کند، اما بعضی از نیرو های خود را نیز مسموم ساخت.

    در نتیجه عراق در تلاش های اولیه دستاورد چندانی از حملات گازی خود کسب نکرد. گسترش کارخانه های ساخت مواد شیمیایی هنوز نتوانسته بودند تمرکز مؤثری را در مناطق هدف به وجود آورند. آب و هوای مرطوب،تاثیر عوامل عصبی، سیانید و گاز خردل عراق را کم تأثیر می ساخت. با اینکه ۸۵۰۰ ایرانی در عملیات های والفجر ۸ و ۹ به وسیله گاز مسموم شدند، اما تنها ۷۰۰ نفر آنها کشته و یا به شدت مجروح شدند (در گزارش های مربوط به تلفات بمباران های شیمیایی عراق حجم تلفات نامشخص است.) گزارش هایی که انتقاد های شدیدی را علیه عراق در سراسر دنیا بوجودآورد.

    ۸ ۲) والفجر۹؛ ادامه درگیری ها در مناطق کرد نشین شمال:

    زمانی که نیرو های ایران همچنان در فاو درگیر بودند،آنان عملیات دیگری را آغاز کردند. عملیات والفجر ۹ علیه منطقه کرد نشین عراق انجام گرفت. نزدیک به مرز های شمالی ودر ۲۷۰ کیلومتری شمال بغداد، ۹۲ کیلونتری شمال غرب کرکوک و ۲۲ کیلومتری سلیمانیه. در این عملیات نیرو های پاسدار، بسیج، کرد های بارزانی و عوامل کرد حامی ایران، شرکت داشتند. مزیت ایران در این منطقه این بود که عراق فاقد نیروی کافی برای پوشش مناسب مرز های شمالی بود. ایران سعی کرد تعدادی از دره هایی که به داخل عراق باز می شدند را تصرف کند.

    والفجر ۹ در ۱۵ فوریه آغاز شد و ایرای ها طی حملاتی کوچک، بخش هایی از سلیمانیه را به تصرف درآوردند. سپس به سمت Chwarta پیش رفتند و چند شیار را در دره ای در ۲۰ کیلومتری سلیمانیه را تصرف کردند. در ۲۴ و۲۵ فوریه ایران به کمک هشت تیپ خود حمله دیگری را آغاز کرد.

    به نظر می رسید ایران با انجام این حمله در صدد تصرف بلندی های مشرف بر جاده ی سلیمانیه ـ Chwarta می باشد. این حمله در بلندی هایی به ارتفاع ۶۶۰۰ فوت انجام گرفت و ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق را تحت پوشش قرار می داد.

    با اینکه بسیاری از روستا های این منطقه تخلیه شده بودند، ایران شهر Chwarta را محاصره کرد. سپس عراق نیرو های خود را برای کمک به جنگ فاو منتقل کرد و ایران شهر کوچک نظامی سیتک را در ۲ مارس ویک روز پس از اینکه ۲۵۰۰ نیروی عراقی منطقه را ترک کردند، به تصرف درآورد .

    با اینکه عراق استفاده از سلاح های شیمیایی را آغاز کرد، اما نیروهای ایرانی در ۳ مارس به اندازه ی کافی به سلیمانیه نزدیک شدند و می توانستند آن را هدف خمپاره قرار دهند.

    در این زمان ، عراق نیرو های خود را به شمال آورد و موفقیت های ایران متوقف شد. با این حال آشکار است که ایران در این عملیات بیشتر از جانب کرد های مخالف بارزانی حمایت شد و شیعیان عراقی نقش کمتری داشتند.

    در ماه می، زمانی که عراق در پاک سازی منطقه ی میان داهوک و مدینان از نیرو های کرد شکست خورد، این حمایت آشکار تر می گردد. نیرو های بارزانی ،عملیاتی را در نزدیکی خطوط لوله ی عراق ترکیه ترتیب دادند و شهر کوچک Mangesh در نزدیکی موصل را اشغال کردند. این در حالی بود که ذخیره های شهر به اتمام رسیده بود. آنها همچنان شهر را علیرغم ضد حمله ای که در ۱۹ می توسط یک تیپ عراقی صورت گرفت، در تصرف داشتند. (آنها قسمت کوچکی از گارد ریاست جمهوری و نیرو های Jash (کرد های حامی عراق)بودند.) در حالی که حمله ی نیرو های ایرانی و کرد ارزش استراتژیک اندکی داشت، اما موفقیت آنها تعداد زیادی از نیرو های عراقی را زمین گیر کرد، که شامل تمام لشکر یازدهم عراق می شد و تأثیر سیاسی دستاورد های ایران در فاو را تقویت می کرد. و روشن است که حضور ۳۰۰۰۰ نیروی ارتش ترکیه در این منطقه ،همچنان باعث صیانت خط لوله نفت عراق ترکیه می شد.

    ۸ ۳) بن بست در جنوب؛ عراق حملات هوایی جدیدی را آغاز کرد:

    در اوایل ماه آوریل الگوی جنگی در فاو حاکم شد که تا اوایل سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. ایران ۲۰۰ کیلومتر مربع از فاو را در دست داشت و همچنان از پل های اضطراری بر روی شط العرب بهره می برد. ایران با استفاده از این پل ها و شناور های کوچک، پایگاه های کنار شط را پشتیبانی می کرد. ایران همچنین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر از نیرو های فعال خود را در فاو مستقر کرده بود. ایران در انتقال ادوات سنگین به فاو موفق نبود، اما توپخانه ی خود را تا آنجایی که امکان داشت جلو آورد و پایگاه اصلی هوایی عراق در شعیبیه در نزدیکی بصره را بمباران می کرد.

    با این حال عراق اکنون توانایی آن را داشت که ایران را در جنوب کاملاً تحت کنترل در آورد. عراق در اطراف مواضع ایران مواضع دفاعی مستحکم خود را بازسازی کرد. بر خلاف مواضع ایران، مواضع دفاعی عراق از طریق سه جاده اصلی تغذیه می شد و پایگاه های هوایی و توپخانه ای در آن استقرار یافته بود. عراق انبار های ذخیره سازی مهمات را در این منطقه بنا کرد و قدرت آتش این کشور، ۵ تا ۷ برابر ایران بود. همچنین عراق اطلاعات بهتری در مورد محل استقرار مواضع ایران داشت. این باعث دقت آتش عراق می شد و نیرو های ایرانی را مجبور می کرد تنها از دستاورد های خود دفاع کنند.

    در همین زمان، تلفات سنگین عراق در ضد حملات قبل، این کشور را از انجام ضد حملات جدید علیه فاو مأیوس می کرد ، بر خلاف تغییرات جوی که باعث شده بود زمین خشک شود و این امکان به وجود بیاید که عراق از نیروی زرهی خود بهره بگیرد. عراق نمی توانست در برابر تلفات تاب بیاورد، همچنین نمی توانست بسیاری از نیرو های خود را در معرض حملات متقابل نگاه دارد.

    ایران در ادامه ۳۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ نفر از نیرو های خود را در جبهه ی ۱۱۰۰ کیلومتری مستقر کرد و برای آغاز حمله ای دیگر آماده بود و از موقعیت استراتژیک خوبی بهره می برد. در شمال، نیرو های شورشی کرد مواضع تحت تصرف خود را گسترش دادند و نیرو های ایران نیز در ۱۰ کیلومتری سلیمانیه باقی ماندند. در مرکز، نیرو های ایرانی تپه های میمک را در تصرف داشتند که ۷۰ مایل با بغداد فاصله داشت. تمرکز اصلی نیرو های ایرانی همچنان در اطراف نیزار های هویزه بود تا بتوانند به بزرگراه بغداد بصره دست یابند. نیرو های ایرانی مستقر در فاو هم قریب به دو تیپ کامل بودند. ایران تقریباً قادر بود در هر نقطه ای که می خواست نیرو های خود را مستقر سازد و از فقدان عمق استراتژیک عراق بهره ببرد. این در حالی بود که عراق هیچ هدفی را در ایران نمی یافت که نیرو های این کشور بتوانند به آن دست یابند.

    ایران همچنین فشار های نظامی خود را در منطقه جنوبی خلیج (فارس) ادامه داد. نیروی دریایی ایران در ۹ ژانویه اولین کشتی ساخت آلمان غربی خود را آزمود. در ۱۲ ژانویه اولین کشتی آمریکایی و در ۱۳ ژانویه اولین کشتی انگلیسی خود را به آب انداخت. ایران به کمک بالگرد های خود،چندین حمله دریایی را به انجام رساند و در ۳ مارس،یک نفت کش ترکیه ای را مورد حمله قرار داد. ایران همچنین به حملات تروریستی خود علیه کویت ادامه داد و طی یک رفتار ایذایی، چند مین دریایی را در آب های خلیج (فارس) رها کرد.

    رهبری ایران بیش از پیش ،کویت و عربستان سعودی را تهدید کرد و به طور کنایه آمیز به کویت اعلام کرد که شکست عراق در بازپس گیری فاو، دست ایران را برای انجام اعمال نظامی علیه کویت، باز خواهد گذاشت.

    ایران همچنین در ۷ ژانویه اعلام کرد که پایانه های نفتی جدیدی را در سواحل جنوبی و در قسمت هایی که دسترسی جنگنده های عراقی به آنها امکان پذیر نیست،راه اندازی خواهد کرد. این پایانه ها در فوریه و مارس ودر مکان های زیر راه اندازی شدند: بندر لنگه در داخل تنگه، جزیره ی قشم در داخل تنگه و جاسک در خارج تنگه. این پایانه ها به وسیله ی نفت کش های استیجاری ایران تغذیه می شدند. همچنین ایران اعلام کرد ایستگاه حفاری جدیدی را در گناوه(واقع در ۴۰ کیلومتری خارک) راه اندازی خواهد کرد.

    با این حال در عمل ایران متوجه شد که انتقال نفت به نفتکش ها از طریق پایانه ای شناور در ساحل لارک، آسان تر صورت می گیرد. این پایانه در ژوئن ۱۹۸۶ افتتاح گشت و به هدف اصلی حملات بلند برد نیروهای هوایی عراق تبدیل شده بود.

    عراق همچنان به بمباران های استراتژیک خود اصرار می ورزید. عراق اهدافی مانند پل کوتار را که مسیری کلیدی میان ایران و ترکیه بود ،در ۱۳ مارس هدف قرار داد.در ۷ می، عراق حمله هوایی گسترده ای را بر روی شهر تهران انجام داد. این حمله بزرگترین پالایشگاه ایران را به آتش کشید و یکی از واحد های پردازش آن را نابود کرد، همچنین دو واحد تولید کاتالیست با ۲۵۴۰۰۰بشکه نفت موجودی آن، نابود شد. عراق کارخانه تسلیحات سازی پارچین را در ۲۳ می، هدف قرار داد و همچنان به اهدافی چون قطار ها و مراکز غیر نظامی یورش می برد. عراق موفق شد در حملات ۹ ژوئن و ۲ جولای ،فرستنده های ماهواره ای اسد آباد همدان را نابود کند. این کار باعث شد ارتباطات تلفنی و تلکسی بین المللی ایران برای دو هفته مختل شود.

    نیروی هوایی عراق همچنان نفت کش های ایران راکه به سمت سیری رفت و آمد

    می کردند ، مورد حمله قرار می داد. در جولای ۱۹۸۶، فرمانده نیروی دریایی عراق، دریادار محمد عبد الله، ادعا کرد که عراق از ابتدای جنگ تا کنون ۵۸ نفت کش، ۸۵ کشتی بازرگانی و ۴۰ کشتی پشتیبانی ایران را نابود کرده است.

    ۸ ۳ـ۱) عملیات های مهران وکربلای ۱:

    عراق در سال ۱۹۸۶ ضد حمله های گسترده را علیه ایران آغاز کرد. در حالی که به نظر می رسید صدام حسین احساس می کرد عراق می تواند وضعیت فاو و کردستان را تحمل کند، اما به شدت نگران این مسائل بود که نشان دهد عراق می تواند در انجام عملیات موفق باشد و همچنین از بغداد در مقابل حملات دفاع کند.درنتیجه عراق حمله

    گسترده ای را تدارک دید که بتواند مهران را بازپس بگیرد. مهران یکی از مسیر های کلیدی در حمله به بغداد بود.

    عراق در ۱۰ می، با ۲۵۰۰۰ نفر به سمت مهران حرکت کرد. مهران هدف تقریبا آسانی بود. شهری تخلیه شده، در یک مایلی مرز که از بغداد ۱۶۰ کیلومتر فاصله داشت. نیروی دفاعی این شهر ۵۰۰۰ سرباز درجه پایین ایرانی بودند. در نتیجه این شرایط ، عراق به هدفی آسان دست یافته بود و قادر بود بخشی از خاک ایران را اشغال کند، بدون اینکه خطراتی چون خطرات فاو، وی را تهدید کند.

    نیرو های عراق در ۱۴ می، مهران را مورد حمله قرار دادند. در ۱۷ می ،مهران و بلندی های مشرف به آن و پنج روستا در اطراف آن، به تصرف عراق در آمد. آنها جنگ را تا رسیدن به بلندی های مرز ادامه دادند و تلفات سنگینی را بر نیرو های ضعیف ایرانی وارد کردند. عراق به کمک پرتابگرهای موشک توانست نیرو های ایرانی را از تمام سرزمین های هموار و پست، خارج سازد.

    این موفقیت، پیروزی سمبلیک مهمی را نصیب عراق کرد، این در حالی بود که نیرو های کرد مخالف صدام، موفقیت های اندکی را در منگش و داهوک علیه نیرو های عراقی کسب کرده بودند. عراق پیروزی های اندکی را نیز در فکه و در جنوب به دست آورد و سپس با سر و صدای زیادی اعلام کرد تا پایان جنگ در مهران باقی خواهد ماند. با این حال عراق نتوانست بلندی های ۱۵۰۰ متری شرق مهران را بدست آورد.

    بر اساس برخی از گزارشات، این شکست نتیجه ی سرباز زدن صدام حسین از طرح ژنرال توفیق، فرمانده ی لشگر دوم بود. وی پیشنهاد کرده بود به سمت دهلران پیشروی صورت گیرد و بلندی های اطراف شهر محافظت شود. همچنین نیروی کاملاً زرهی عراق، فاقد نیروی پیاده نظام بود که بتواند در مواضع کوهستانی به جنگ بپردازد.

    ایران با آغاز دور جدید «عملیات های نهایی»، به این حمله پاسخ داد . نشانه های موجود حاکی از آن بود که حمله در ۱۹ می (سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام)آغاز خواهد شد.

    با این حال ایران مخفیانه برای بازپس گیری مهران آماده شد. عراق در نگهداری منطقه دچار اشتباه شد و این در حالی بود که از بلندی های اطراف با حملات متعدد مواجه بود.

    ایران نیروی خود را در قالب لشکر ۱۰ پیاده نظام آماده کرد. این نیرو متشکل از ۴ یا ۵ تیپ پاسداران بود و تعداد زیادی از گردان هایی که برای جنگ های کوهستانی آموزش دیده بودند، در آن حضور داشتند. این نیرو ها کاروان کربلا نام گرفتند و در این زمان عملیات کربلا ، جایگزین عملیات والفجر شد.

    نیرو های ایرانی در ۲۰ ژوئن حمله ی خود را علیه مواضع عراق در بلندی ها آغاز کردند و به سرعت مشخص شد که ایران در جنگ کوهستان از برتری برخوردار است. در این حملات، ایران از گاز شیمیایی بهره گرفت و از آنجا که نیرو های عراق تنها تا ۲۰ کیلومتر خارج از مهران را گشت زنی می کردند، ایران از این موقعیت استفاده کرد. نیرو های ایرانی در اولین دامنه کوهستانی متوقف شدند. نیرو های ایرانی به سرعت مواضع دفاعی عراق در مهران را نابود کردند، یک فرمانده را کشتند و ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تلفات بر نیرو های عراقی تحمیل کردند.

    در اینجا ،یک بار دیگر مشکلات فرماندهی و کنترل در نیروی هوایی عراق مشاهده می شود. فرمان حمله ی هوایی همه جانبه بسیار دیر صادر شد و در هنگام اوج حملات ایران، عراق تنها ۳۳ حمله به وسیله ی بالگرد ها و ۱۰۰ حمله به وسیله ی جنگنده های خود انجام داد و این در حالی بود که ظرفیت حمله بالگردها ۵۰۰ پرواز و ظرفیت حمله جنگنده ها ۳۰۰ پرواز در روز بود.

    به هر حال در ۳جولای ، عراق مجبور شد بپذیرد که ایران مهران را آزاد ساخته است. ایران نه تنها پنج بلندی ای را که عراق اشغال کرده بود ،پس گرفت، بلکه چهار بلندی را نیز در خاک عراق به تصرف درآورد و ۱۲ تا۴۰ کیلومتر به سمت غرب پیش رفت. با اینکه مشخص نیست محموله های اهدایی ایالات متحده به ایران در این پیروزی نقش مستقیمی را ایفا کردند یا خیر، اما به یاد داشتن این مسئله مهم است که موشک های ضد تانک هدایت شونده در نابود کردن انبار ها و جلوگیری از ضد حملات عراق بسیار مؤثر بودند.



    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.
    امضاء



  19. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,415
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمنبخش هشتم قسمت دوم

    ۸ ۴) عراق به سمت جنگ هوایی و جنگ نفت کش ها بازگشت:

    عراق سعی کرد شکست خود در مهران را با حمله به مواضع ایران در جزایر مجنون، جبران کند، اما باز هم شکست خورد و به حملات هوایی روی آورد. عراق موج جدیدی از بمباران های خود را پس از سه ماه آرامش آغاز کرد. در ۲۰ و ۳۰ ژولای اهداف متنوعی مانند کارخانه شکر، پادگان های نظامی، پالایشگاه نفت و مناطق شهری در اراک، مریوان وسنندج را مورد حمله قرار داد. حمله ۲۷ ژولای به اراک به کشته شدن ۷۰ غیر نظامی انجامید.
    عراق همچنین حملات خود به اهداف نفتی ایران را گسترش داد. در ۱۲ آگوست برای اولین بار جنگنده های عراقی تأسیسات نفتی ایران در جزیره سیری را مورد حمله قرار دادند و سه نفت کش را که در این پایانه در حال بارگیری بودند ،مورد اصابت موشک قرار دادند. این حمله اهمیت ویژه ای داشت، چرا که ایران اکنون تمام صادرات نفتی خود را از خارک صورت می داد. سیری در ۶۴۰ کیلومتری عراق و در ۲۴۰ کیلومتری تنگه هرمز قرار دارد. این حمله نشان داد که ایران بیش از آنچه که گمان می کرد در صادرات نفت مشکل دارد.

    جزئیات کامل حمله عراق به سیری نامشخص است. عراق چهار میراژ F ۱ را در این عملیات به کار گرفت، اما مشخص نیست که این هواپیماها از موشک های اگزوست یا از بمب های هدایت شونده ی لیزری استفاده کردند. به نظر می رسد عراق از سوخت رسان های آنتونوف برای سوخت گیری میراژ ها استفاده کرده و حتی یکی از کشور های دوست خود در خلیج (فارس) را در این عملیات شرکت داده است. با این حال منابع دیگری گزارش داده اند که عراق خطر پرواز در ارتفاع زیاد را پذیرفته بود ،با اینکه می دانست اگر جنگنده ها در گیر جنگ هوایی شوند ،برای بازگشت به سوخت زیادی نیاز خواهند داشت.

    به هر حال حمله به سیری، ایران را در صادرات نفت دچار مشکلات عمده ای کرد. ایران مطمئن بود که هیچ جایگزینی برای سیری در اختیار ندارد. جنگنده های عراقی برای اولین بار در ۲۴ جولای از روی سیری عبور کردند و این باعث شد ایران فعالیت های کشتیرانی خود را به لارک انتقال دهد. ایران تلاش کرده پایانه ای با ظرفیت بارگیری ۱.۵ میلیون بشکه نفت در هر روز با نام والفجر ۲ را در جزیره ی لارک مستقر سازد. این جزیره در ۱۳۰ مایلی شرق سیری قرار دارد ،اما به دلیل آب و هوای نامساعد در زمان باد و باران های موسمی و وجود مشکلات ترابری، دشواری هایی را باعث می شد. در نتیجه پنج نفت کش مادر به سیری بازگشتند.

    حمله هوایی عراق باعث شد ایران سه نفت کش اصلی خود را به لارک بازگرداند و جایگاه بارگیری کشتی ها را به ۱۵ مایلی شمال شرق سیری منتقل کند. این کار جایگاه بار گیری را به مواضع پدافندی ساحلی نزدیک می کرد. همچنین ایران مجبور شد قیمت نفت خود را کاهش دهد تا بتواند نفت کش های مورد نیاز خود را به این منطقه جذب کند.

    عراق با هدف قرار دادن پالایشگاه ها و تأسیسات اصلی نفتی ایران در خارک، حملات هوایی خود را ادامه داد. در اواخر ماه آگوست ، عراق ۱۲۰ حمله به جزیره خارک صورت داد. ایران همچنین در ۳ سپتامبر به طور رسمی اعلام کرد که اکنون تمام تأسیسات نفتی ایران در منطقه ی حفاظت شده دریایی قرار دارد.

    ایران مجبور بود ناوگان نفت کش خود را از ۱۱ فروند به ۲۰ فروندکشتی افزایش دهد. ایران حتی بزرگترین نفت کش دنیا را (نفت کش Seawise Giant)با ظرفیت ۵۶۴۷۳۶ تن اجاره کرد تا وسیله بارگیری ثابتی را فراهم کند. این قرارداد های اجاره ، سالانه ۶۰ میلیون دلار برای ایران جدای از هزینه های رو به افزایش بیمه، هزینه جایگزینی قطعات از بین رفته در حملات و ۲۰۰۰۰ دلاری که هر روز برای هر کشتی در قبال هزینه های عملیاتی پرداخت می شد، هزینه در بر داشت. به هر حال حملات عراق آنقدر ادامه پیدا کرد که تأثیر خود را گذاشت. میانگین صادرات ایران از روزی ۱.۶ میلیون بشکه نفت در هر روز به ۱.۱ میلیون بشکه نفت در هر روز سقوط کرد و کمی بعد این عدد به ۸۰۰۰۰۰ بشکه در روز کاهش یافت.

    عراق همچنین حملات هوایی بسیاری را علیه خطوط مقدم آغاز کرد: تقریباً ۴۵تا۷۵ حمله در هر روز. ایران در پاسخ، پس از سیزده ماه اولین موشک اسکاد خود را به سمت عراق شلیک کرد و پالایشگاه نفتی این کشور در الدوره را مورد هدف قرار داد.

    ایران از زیارت سالانه ی حج به منظور ایجاد آشوب در مکه استفاده کرد. همچنین نفت کش هایی را که در ترمینال فاتح در امارات متحده عربی و در جنوب سیری، در حال بارگیری بودند ، هدف قرار داد.

    این حملات تعداد کل حملات سالیانه ایران در خلیج (فارس) را به ۵۹ حمله رسانید. این تعداد در سال ۱۹۸۵، ۴۶ مورد و در سال ۱۹۸۴ ،۴۰ مورد حمله بود.

    با این حال ایران فاقد نیروی هوایی و دریایی مورد نیاز بود تا بتواند به طور مؤثر علیه کشتی های حامی دولت عراق ، حملاتی را ترتیب دهد. ایران هر روز هواپیماهای گشتی خود شامل P ۳ Orion و C ۱۳۰ Hercules را از جزیره ی لاوان به منظور زیر نظر گرفتن تحرکات نفت کش ها، به پرواز در می آورد. ایران همچنین حملات خود به وسیله اف۴ های باقی مانده، ادامه داد. این هواپیماها توانایی پرتاب موشک ماوریک را داشتند. با این حال، اگر کشتی ها و نفت کش ها می توانستند بین لنگرگاه های دبی و لنگرگاه های شرق قطر در شب، رفت و آمد کنند، عموماً در امنیت به سر می بردند.

    ایران تا ژوئن سال ۱۹۸۶ توانایی انجام حملات ضد کشتی در شب را نداشت. در این زمان ایران دوربین های دید در شب را برای خلبان ها بالگرد های خود خریداری کرد و سیسمتی را خریداری نمود که به بالگرد های AB ۲۱۲ اجازه می داد موشک های هدایت شونده ی سیمی AS ۱۲ را با برد کم شلیک کنند. با اینکه این بالگرد ها در ماه آگوست یک کشتی باری یونانی را در دوبی نابود کردند و در ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۶ نفت کش پاونی را که تحت حفاظت انگلستان بود ، منهدم کردند، اما برد و پایایی عملیات های این بالگرد ها کوتاه بود.با این که دامنه عملیات بالگرد های ایرانی از مناطق دور از ساحل به سمت جزیره ی ابوموسی بود، اما باز هم این محدودیت در مورد آنها صدق می کرد.

    با اضافه شدن این حملات، تعداد حمله به خطوط کشتیرانی در خلیج به ۱۴۴ مورد افزایش یافت. همچنین ایران با به کار گیری یک سیستم محافظتی جدید وتغییر لباس فرم کارکنان کشتی ها، امکان رهگیری راداری نفت کش هایش را از سوی عراق تضعیف کرد.

    ۸ ۵) تغییر جهت نیرو های ایرانی و واردات جنگ افزار ایران :

    آشکار بود که اگر ایران بخواهد در نهایت پیروز باشد، باید در جنگ روی زمین پیروز شود. ایران همچنان مشکل نیروی انسانی داشت. ایران تنها به طور موقت ۱۲۵۰۰۰۰ نفر نیرو را در اختیار داشت و در حالت عادی کمتر از ۱۰۰۰۰۰۰نفر حاضر به خدمت بودند. با این حال این تعداد نیروی انسانی هم سازماندهی مناسبی نداشتند. این نیرو به دو قسمت تقسیم می شد، ۶۵۰۰۰۰ نفر نیروی فعال تمام وقت و ۴۰۰۰۰۰ تا ۵۵۰۰۰۰ نفر ذخیره که در زمان های مختلف به کار گرفته می شدند. تعداد نیرو های فعال ارتش ایران بین ۳۰۰۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰۰ نفر بود. در هر لشکر ارتش، کمتر از ۱۰۰۰۰ نفر نیرو مشغول به خدمت بود. ۳۵۰۰۰۰ نفر پاسدار در خدمت حاضر بودند و تعداد افراد هر لشکر آنها، کمتر از تعداد نفرات لشکر های ارتش بود. همچنین سپاه پاسداران لشگر های غیر متعارف بسیاری داشت که کمتر از ۱۰۰۰ نفر نیرو در آنها حاضر بودند. آنها تحت فرماندهی جداگانه سازماندهی شده و فاقد اتحاد و همبستگی بودند. ایران در ماه می نیروی هوایی و دریایی مجزای پاسداران را فعال کرد که باعث ایجاد مشکلات جدید در مدیریت نیروی انسانی شد. بر خلاف ارتش، پاسداران علاوه بر حضور در جبهه، در تأمین امنیت داخلی همچنان نقش ایفا می کردند. آنها هنگام بازگشت، سلاح های خود را به خانه می آوردند، اما نیروهای ارتش اجازه چنین کاری را نداشتند. در نتیجه عراق همچنان تعادل خود در نیروی انسانی را حفظ کرده بود و قادر بود نیرویی با آشفتگی کمتر و تخصص بیشتر فراهم آورد.

    عملیات فاو اساسا ساختار نیروی انسانی ایران را تغییر نداد و ایران را مجبور کرد مجددا به جذب نیرو بپردازد. این تلاش ها نشان داد ایران به نقطه ای رسیده است که برای تأمین نیروی انسانی و یا انگیزه، بیش از این نمی تواند به شور انقلابی و ملی گرایی تکیه کند. در طول این جنگ به تمام پایگاه های بسیج در شهر های بزرگ اعلام شده بود که به سرعت داوطلبین را به جبهه اعزام کنند. درصد اعزام نیروهای بسیج از هر بخش، دو برابر شد و از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد رسید.

    در ماه آوریل (امام) خمینی طی فتوایی اعلام کرد عملیات نهایی دیگری در ادامه عملیات فاو باید صورت گیرد و با فرا رسیدن سال جدید خورشیدی، ( ۲۱ مارس ۱۹۸۷) جنگ باید به پایان برسد. پس از این حکومت فراخوانی را برای ایجاد ۵۰۰ گروهان ۱۰۰۰ نفره اعلام کرد.

    هدف ایران بسیج تمام طبقات و تمام مناطق بود و روند بسیج ساختن را از حالت متمرکز خارج کرد و به ۹۰ شورای استانی اجازه داد به صورت مستقل نیرو گیری کنند.

    پاسداران و بسیج این اختیار را یافتند که از میان افرادی که در گذشته خدمت کرده بودند نیز نیروگیری کنند وهمچنین کارمندان نهاد های دولتی هم بار دیگر برای شرکت اجباری در جنگ فرا خوانده شدند.

    تغییراتی هم در قانون نظام وظیفه رخ داد. تمام مشمولین باید حداقل یک سال را در خط مقدم سپری می کردند. مجازات اعلام نکردن مشمولیت شش ماه اضافه خدمت بود. بسیج هم برای اولین بار در ژولای شروع به سرباز گیری کرد.

    در ۳ سپتامبر اعلان شد که دانشگاه ها تعطیل خواهد شد و ۳۰۰۰۰ استاد ،شرایط سرباز شدن را دارا هستند.

    تمام این تلاش ها ، ایران نیرویی انسانی را فراهم آورد که کمی بیشتر از نیروی انسانی عملیات فاو، قدرت داشت.

    در مقابل عراق اکنون یک نیروی نظامی تقریبا حرفه ای از ارتش دائم، نیرو های ذخیره و نیرو های نظامی مردمی را فراهم آورده بود که تعداد آنهابیش از ۷۸۰۰۰۰ نفر برآورد می شد. همچنین صدام ۶۸۰۰۰۰ نفر نیروی مردمی رابرای دفاع از کشور در اختیار داشت. درحالی که عراق قانون نظام وظیفه ی خود را سخت تر کرد و دانش آموزان و شهروندان بیشتری را به خدمت فراخواند، اما ارتش حرفه ای تر و منسجم تری به نسبت ارتش ایران در اختیار داشت.

    عراق قادر بود تمام جنگ افزار های مورد نیاز خود را بدست آورد، در حالی که ایران مشکل پشتیبانی خود را به تازگی رفع کرده بود. در حالی که ایران میزان رو به رشدی از جنگ افزار های اروپایی را خریداری می کرد و حجم قابل توجهی از جنگ افزار های امریکایی هم در اختیار داشت، اما قطعات یدکی کافی در اختیار نداشت تا بتواند این جنگ افزار ها را برای استفاده در عملیات های نظامی، به کار گیرد.

    این برای ایران آسیب زا بود، ولی بدین معنی نبود که ایران قادر به ادامه جنگ نیست. بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵، ایران از کره شمالی به ارزش ۴ میلیار دلار و از چین به ارزش ۲۳۰ میلیون دلار، جنگ افزار وارد کرد. ایران قرار داد جدیدی را برای خرید جنگنده، تانک و موشک های ضد کشتی، با چین منعقد کرد. ارزش این قرار داد ۱.۶ میلیارد دلار بود.

    ایران همچنین موشک ها زمین به هوای SA ۲ و موشک های SS N ۲ سطح به سطح دریایی، معروف به «کرم ابریشم» را از چین دریافت کرد.

    مجموع سلاح های دریافتی از چین بین ماه های مارس و آگوست سال ۱۹۸۶، به ۳۰۰ میلیون دلار رسید. دریافت ها شامل جنگ افزار های کلیدی چون تانک های تی ۵۹، موشک های ضد کشتی و موشک های اسکاد بی بود. محموله هایی که از یونان دریافت شد، قطعات یدکی هواپیما های اف ۴ واف ۵ امریکایی وهمچنین موتور های اف۴که ایران به شدت به آنها نیازمند بود، را فراهم می ساخت.

    امضاء



  21. تشكر

    مدير اجرايي (29-08-2018)

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi