«خواندن»
اوّل
به صفحه مونیتور خیره می شوی.
زمان چه زود می گذرد، صنعت و تکنولوژی چه زود
پیشرفت می کند. گویی همین دیروز بود که برای آموختن زبان
صفر و یک این دستگاه کوچک کلاس های متعددی بر پا
شده و برنامه نویسی های متنوعی باب شده بود.
خنده ات می گیرد.
امروز تمام کارها را می توان با همین
دستگاه به ظاهر کوچک انجام داد.
از طراحی مد لباس و منزل گرفته تا طراحی سخت ترین
و پیچیده ترین سازه های صنعتی. این دستگاه ساخت بشر تنها با دو عدد
به ظاهر بی اهمیت کار می کند. دستور زبانش فقط دو حرف دارد،
صفر و یک. و از کنار هم قرار دادن همین دو عدد می خواند،
ثبت می کند، داده پردازی کرده و اطلاعاتی ارائه می دهد.
یاد خودت می افتی. یادِ خودِ خودت.
یاد انسان بودنت. یادِ انسان هایی با زبان های
مختلف در سراسر عالم.
وقتی این یارانه کوچکِ ساخت بشر، که با شناخت و خواندن
صفر و یک تا این حد قابلیت دارد، تو با اینهمه توانمندی و وسعت واژه
و کلم قابل ثبت، چه قابلیت هایی داری؟ در تو چه چیزهایی
ثبت شده که قابل خواندن است؟