حادیث نیز گواه بر این مطلب هستند که قرآن به دو صورت نازل شده است:
از حفص بن غياث نقل شده که از امام صادق (ع) پرسيدم خدا مىفرمايد: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ حال آنكه از اول تا آخر در بيست سال نازل شده است؟ فرمود: همۀ قرآن در ماه رمضان به بيت المعمور نازل شد، سپس در طول بيست سال نازل گرديد [4] در روايات اهل سنت به جاى بيت المعمور، بيت العزة آمده است.
در تفسير صافى مقدمه نهم، بيت المعمور را به قلب رسول خدا (ص) تأويل كرده و فرموده: گويا مراد نزول آن به قلب پيامبر (ص) است چنان كه خداوند متعال فرموده: "نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ" آن گاه در عرض بيست سال به تدريج از قلبش به زبانش نازل شده، آن گاه كه جبرئيل مىآمد، وحى را با الفاظش مىخواند.
اما علت نزول تدریجی قرآن:
در دوران حیات پیامبر (ص) هرگاه پیش آمدی رخ می داد یا مسلمانان با مشکلی رو به رو می شدند در ارتباط با آن پیش آمد یا برای رفع آن مشکل یا احیاناً پاسخ به پرسش های مطرح شده، مجموعه ای از آیات یا سوره ای نازل می شد. این مناسبت ها یا پیش آمدها را اصطلاحاً اسباب نزول یا شأن نزول می نامند که دانستن آن ها برای فهم دقیق بسیاری از آیات ضروری است.
بنا براین قرآن در طول 23 سال در پیش از هجرت و پس از آن در مناسبت های مختلف و پیش آمدهای گوناگون به طور تدریجی نازل شده است این نزول که گاهی، آیه آیه و گاهی در قالب یک سوره، بوده ، تا آخرین سال حیات پیامبر (ص) ادامه داشته است. سپس همۀ آیات گردآوری شده و به صورت مجموعه کتاب "قرآن" درآمده است.
این نحوۀ نزول، از ویژگی های قرآن است و آن را از دیگر کتب آسمانی جدا می سازد. زیرا صحف ابراهیم و الواح موسی (ع) یکجا نازل شد و همین امر موجب عیب جویی مشرکان گردید. قرآن می فرماید: «کسانی که کفر ورزیده اند گفتند چرا قرآن یکجا بر او نازل نگردیده» و در جواب آنها آمده: «این به خاطر آن است که قلب تو را به وسیلۀ آن استوار گردانیم، (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم» [5] و در جای دیگر می فرماید: « قرآنی که آیاتش را از هم جدا کردیم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی و آن را به تدریج نازل کردیم»[6] علامه طباطبایی (ره)در تفسیر این آیه به نکات ارزشمندی اشاره داشته و می فرماید: " آیه با صرف نظر از سیاق آن تمامی معارف قرآنی را شامل می شود این معارف در نزد خدا در قالب الفاظ و عبارات بوده که جز به تدریج در فهم بشر نمی گنجد، لذا باید به تدریج که خاصیت این عالم است نازل گردد تا مردم به آسانی بتوانند آنرا تعقل کرده و حفظش نمایند و بر این حساب آیۀ شریفه، همان معنایی را می رساند که آیۀ « إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ في أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيم » [7]و در مقام بیان آن است. حکمت نزول تدریجی و تفریق قرآن، مقارن شدن علم و عمل به قرآن و تمامیت یافتن[8] استعداد مردم در تلقی آن است. و نزول آیات قرآنی به تدریج و بند بند و سوره سوره و آیه آیه، به خاطر تمامیت یافتن استعداد مردم در تلقی معارف اصلی و اعتقادی و احکام فرعی و عملی آن است و به مقتضای مصالحی است که برای بشر در نظر بوده و آن این است که علم قرآن با عمل به آن مقارن باشد و طبع بشر از گرفتن معارف و احکام آن زده نشود، معارفش را یکی پس از دیگری درک نماید تا به سرنوشت تورات دچار نشود که به خاطر اینکه یکباره نازل شد یهود از تلقی آن سر باز زد و تا خدا کوه را بر سرشان معلق نکرد حاضر به قبول آن نشدند».[9]