صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30

موضوع: جناب سید هاشم حداد عارف واصل

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض جناب سید هاشم حداد عارف واصل













    تولد و والدين


    جناب حاج سيد هاشم موسوي حداد در سال 1318 ق. در کربلا چشم به جهان گشود.
    پدرش سيد قاسم و مادرش زني از قبيله جنابي هاي کربلا به نام هديه مي باشد.
    جدش سيد حسن از شيعيان هند بوده و به کربلا مهاجرت کرده است. در آنجا به سقايي مشغول و به حيا
    و پاکدامني زبانزد بوده است.
    از حکايتهاي عبرت آموزجد ايشان آنکه:
    اعراب غيرتمند اطراف کربلا بعضي اوقات زنان خود را به همراه آقا سيد حسن به کربلا مي فرستادند
    تا لوازم مورد نياز را تهيه کنند.
    در تمام راه تا شهر کربلا حتي يک بار هم بي اختيار نگاه سيد حسن به آنها نمي افتاد و اين نشان از شدت احتياط و توجه وي داشت. ايشان در کربلا خانه ايي را سقايي مي کرد به قدري در هنگام آب رساني خويشتن دار بود که از وقت داخل شدن به منزل تا خارج شدن سرش را به طرف ديوار بر ميگرداند تا زني را نبيند خواه در آن منزل کسي باشد يا نباشد.





    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    تحصيل

    عارف فرزانه حاج سيد هاشم پس از رشد و شکوفايي، در همان کربلا مشغول تحصيل شد.
    درسهاي طلبگي را تا سيوطي خواند. سپس راهي ديار مولي الموحدين، اميرالمؤمنين عليه السلام شد.
    ؛ تا علاوه بر تحصيل، از محضر عارف کامل و بي بديل، ميرزا علي قاضي طباطبائي تبريزي،
    استفاده و همچنين در مدرسه هندي نجف خدمت کند.



    ملاقات با استاد

    يکي از بزرگان مي فرمود:
    از خود آقا سيد هاشم حداد شنيدم که فرمود مضطرب و سرگردان بودم و براي يافتن استادي که در مدرسه هندي تدريس داشت و معروف به ميرزا علي آقا قاضي بود به نجف اشرف رهسپار شدم وقتي داخل مدرسه هندي شدم، نگاهم به سيدي افتاد که در روبروي در ورودي نشسته بود.
    به محض نگاه کردن به وي اضطراب از دلم رفت.
    آيت الله تهراني مي نويسد:
    ايشان پس از ورود به مدرسه هندي بي اختيار به سوي علامه قاضي رفته و پس از سلام دستش را مي بوسد و آيت الله قاضي نگاهي به او کرده،
    مي گويند: سيد هاشم! رسيدي؟

    وي در آن مدرسه حجره اي گرفته و از آن موقع شاگردي در نزد استاد را شروع کرد.
    وي تا پايان عمر آيت الله سيد علي قاضي تحت تربيت آن فرزانه عصر بود.
    سيد هاشم در مدرسه هندي در حجره اي ساکن بود که سيد بحرالعوم در آن ساکن بوده است.
    علامه قاضي بسيار به حجره ايشان مي آمدند و گاهي مي گفتند امشب حجره را خالي کن که مي خواهم تنها در آن بيتوته کنم. اين خود نشان از نورانيت اين حجره شريف دارد و خداوند توفيق سکونت در آن را نصيب حاج سيد هاشم کرده بود.
    مرحوم سيد هاشم حداد يکي از شاگردان برگزيده اخلاقي آيت الله سيد علي قاضي بود .
    وي پس از استفاده و خوشه چيني از خرمن معارف و علوم با توشه اي از تهذيب و معنويت به ديار خود، کربلاي حسيني، بازگشت کرده و در آنجا تشکيل خانواده داده و به شغل نعل بندي پرداخت.







    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    مهارت در علوم

    موحد کبير آقا سيد هاشم حداد در علوم عرفانيه و مشاهدات ربانيه، استاد کامل بود
    و بسياري از کلمات محيي الدين عربي را رد و به اصول آن اشکال مي نمود.
    از مشکل ترين مطالب و « منظومه» حاجي و «اسفار» آخوند و «شرح فصوص الحکم»
    و «مصباح الانس» و «شرح نصوص»
    اگر از ايشان سئوال مي کرديد مي ديديد در چه افقي هستند.





    امضاء

  5. تشكرها 2


  6. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    برخي حالات عرفاني

    آقا سيد هاشم حداد در باره برخي حالات خود مي گفت:
    بعضي وقتها چنان سبک و بي ثر مي شوم؛ همانند پر کاهي که روي هوا مي چرخند و گاهي چنان
    از خودم بيرون مي آيم که گويي همچون ماري هستم که پوست عوض کرده، من چيزي ديگرم و بدن و
    اعمالش چيزي ديگر، همچون پوست مار که اگر کسي نداند پندارد خود مار است.
    در هر لحظه علومي بسيار عميق و بسيط و کلي بر من مي گذرد و چون لحظه اي بعد
    بخواهم به آن توجه کنم مي يابم که فرسنگها از من دور شده است.


    امضاء

  7. تشكر

    شهاب منتظر (17-03-2016)

  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بسيار شده که به حمام رفته ام و موقع بازگشت لباس را وارونه پوشيده ام. موقع رفتن به حمام،
    حمامي اشياء و پولها را مي گرفت و موقع بازگشت پس مي داد.

    روزي پولهايم را به او دادم و پس از حمام کردن درخواست پول را نمودم
    شاگرد حمامي که بجاي حمامي نشسته بود گفت چقدر بود گفتم دو دينار
    گفت ولي اينجا سه دينار است.

    گفتم مرا معطل نکن يک دينارش را بردار و دو دنيار را به من بده، حمامي که متوجه شده بود،
    آمد و جوياي جريان شد. سپس گفت من خودم سه دينار از او گرفتم، همه را به او بده.
    به حرفهاي اين سيد هيچ وقت گوش نکن که معمولا گيج است ! و حالش خراب مي باشد.

    باز جناب سيد هاشم حداد نقل کردند:
    دختر دو ساله اي داشتم که از دنيا رفت. در آن زمان بنده حالي داشتم که مرگ و حيات را
    تشخيص نمي دادم و برايم مساوي بود.
    چون جنازه را به همراه پدر زنم براي غسل و کفن و دفن برديم، من گريه نمي کردم؛
    ولي او خيلي گريان بود و مي گفت: اين پدر عجب سنگ دل و بي رحم است
    و به همين علت مدتي با بنده قهر بود.

    جناب حداد نوه اي نيز داشتند، که شبيه مرحوم علامه قاضي بود
    و بسيار به او علاقه داشت.
    اين کودک نيز به علت بيماري که در اثر مشکلات و سختي هاي زندگي بوجود آمده بود
    از دنيا رفت و آقا بدون اختيار اشکشان سرازير مي شود.

    علامه تهراني مي گويد: به آقا گفتم مگر ميل به حيات اين طفل نبود تا خداوند
    اراده حيات کند و مرگ را برگرداند.

    فرمودند: آري! اما بعضي اوقات امر از آن طرف غلبه مي کند
    و ميل و اراده را از ين طرف مي ربايد.






    امضاء

  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    شرايط زندگي


    حاج سيد هاشم حداد، زندگيش با فقر و سختي مي گذشت.
    حدود دوازده سال در منزل پدر زن خود زندگي مي کرد. چنان زندگي زاهدانه داشت که مي گويد ما زيرانداز و روانداز نداشتيم و در سرما براي گرم نگهداشتن خود، نيمي از زيلوي کف پوش اتاق را به روي خود مي انداختيم.

    ايشان با جديت مشغول کار بود؛ ولي مراجعه فقيران و نسيه دادن به مشتريها که گاهي بر نمي گرداندند و نصف کردن در آمد با شاگرد خود، چيزي براي وي باقي نمي گذاشت.
    حال ايشان به گونه اي بود که نمي توانست بر خلاف اين رويه عمل کند؛ چرا که استفاده از محضر استاد عارف علامه قاضي چنين اجازه اي به ايشان براي جمع مال و رد فقير و نسيه ندادن به ايشان نمي داد.

    ايشان به نيازمندي که مي رسيد، دست در جيب مي کرد و بدون شمارش پول مي داد و گاهي هر چه داشت به آن مستمند مي داد.
    از خدمت کردن به دوستان بسيار خوشحال مي شد و از هيچ کاري چه تهيه کردن غذا، شستن ظرف ها و جارو کردن اتاق فروگذار نمي کرد. در هديه دادن دست بازي داشت و به دوستان هر چه بود مي داد. سجاده، تسبيح، انشگتر. به طور معمول از فروشندگان فقيري که کنار صحن مي نشستند، خريد مي نمود و هميشه از عطر استفاده و اغلب در اتاقش عود روشن مي نمود. غذايش نان با کمي سبزيجات بود.






    امضاء

  10. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    نيايش


    شبها که معمولا همه خواب بودند حاج سيد هاشم حداد به نيايش مي پرداخت.

    شبها تقريبا خواب نداشت؛ با صوتي دلربا قرآن مي خواند و به قرائت قرآن با
    صداي حزين بسيار علاقه مند بود. اول شب کمي استراحت مي کرد
    و سپس براي مناجات بر مي خاست؛ چهار رکعت نماز مي گذارد،
    که مدتي طول مي کشيد. سپس رو به قبله حال تفکر و توجه مدتها مي نشست.
    سپس قدري استراحت مي نمود و دو باره نماز مي خواند. تا نزديک اذان صبح، همين رويه ادامه داشت.






    امضاء

  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    علامه تهراني مي گويد:

    در ماه رمضاني که خدمت جناب حداد بودم در جلساتي که شبها داشتند،
    يکي از شاگردان ايشان که در مکاشفه برايش باز بود؛ بسيار منقلب بود و شور و وله و آتش داشت.

    چنان مي گريست، که ديگران را تحت تأثير مي گذاشت و گريه هايش از ساعت مي گذشت.
    چشمانش سرخ و متورم مي گشت. يک بار جناب حداد به بنده فرمود:
    سيد محمد حسين اين گريه ها و اين حرقت دل را مي بيني؟ من صد برابر او دارم؛
    ولي ظهور و بروزش به گونه ديگر است.







    امضاء

  12. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    علاقه به شعر

    سيد هاشم به شعر علاقه مند بود و اشعار مغربي، مولوي،
    ابن فارض و گاهي حافظ و بابا طاهر را ميخواند.

    وي گاهي کتاب فتوحات مکيه محيي الدين عربي را مطالعه مي نمود
    و با حال خود تطبيق مي کرد در بعضي مراحل اشکالي نمي ديد و مي گذشت
    و در برخي اشکالي بر آن داشتند و در آن مسئله چند روزي تأمل مي کرد
    تا حقيقت را بيابد و با حال خود مي سنجيد و سپس آ نرا رد يا قبول مي کرد.






    امضاء

  13. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ديدار دو يار


    هميشه گفتگوي بزرگان زباني نيست و بسيار مي شود، که با دل با هم راز ها دارند و سخن ها مي گويند.
    عارف بالله، سيد هاشم حداد، در سفر قم به ديدار علامه طباطبائي مي روند و پس از سلام و معانقه و احوال پرسي مجلسشان حدود يک ساعت طول مي کشد، که هيچ سخت و گفتاري رد و بدل نمي شود و هر دو بزرگوار ساکت بودند.
    البته اين ظاهر امر است. اما در باطن و آنچه از تماشاي چهره همديگر استفاده ميکردند، حقايقي است که از افق فکر و علم ما خارج است و جز خداوند و رسول و اولياي او کسي مطلع نيست.












    امضاء

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi