صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30

موضوع: جناب سید هاشم حداد عارف واصل

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مقام توحيدي


    جناب حداد روزي با دوستانش به سمت کاظمين در راه بودند.
    در بين راه راننده براي گرفتن کرايه به ايشان مراجعه کرد.
    سيد هاشم مي گويند ما پنج نفر هستيم.
    راننده مي گويد شما شش نفريد. حاج سيد هاشم باز مي شمارد و مي گويد نه خير! ما پنج نفر هستيم. دوستان ايشان متوجه جريان مي شوند، ولي حرفي نمي زنند تا ماجرا کشف شود.
    راننده باز اصرار ميکند و او نيز حرف خود را مي زند.
    راننده مي گويد آخر تو خودت را حساب نمي کني ولي ايشان چنان غرق عالم توحيد بوده که نمي توانسته خود را به حساب آورد. تا اينکه دوستان از ايشان خواهش مي کنند که شما خودتان را هم حساب کنيد و اين راننده درست مي گويد و مي خواهد کرايه شش نفر را بگيرد.
    وي نيز براي اينکه خواهش دوستان را رد نکند، کرايه شش نفر را مي دهد.
    خودشان مي فرمودند: در آن موقعيت به هيچ وجه نمي توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرايه را نه عيني که جهت تعبد سخن دوستان دادم.







    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    مفسر الهي

    علامه تهراني مي فرمود:
    در مدتي که استاد در مشهد مشرف بودند؛ به بنده فرمودند تفسير سوره توحيد بگوييد.
    بنده که نه مطالعه اي و نه کتابي همراه داشتم، تفسير را شروع نمودم. فکر مي کردم در همان جلسه تمام مي شود؛ ولي يازده جلسه طول کشيد و حيران بودم؛ مطالبي که نه خوانده ام و نه گفته ام و نه شنيده ام بيان مي شود.
    معلوم بود که جناب سيد هاشم تصرف نموده و القاء مي نمايند و بنده همچون بلندگويي مي باشم که آن معاني را ابراز مي کند. افسوس مي خورم که چرا در آن زمان تفسيرها ضبط نشد.












    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نورانيت شيخان


    مرحوم آقاي حداد از قبرستان شيخان قم بسيار خشنود بودند و مي فرمودند بسيار پر نور و برکت است و خدا مي داند، چه نفوس پاک و طيبي در آن مدفون است.
    پس از قبر حضرت معصومه عليها السلام که فضاي قم و اطراف آن را نوراني و سبک کرده است و به واسطه برکات آن بي بي، گويي خستگي از زمين قم برداشته شده است؛ هيچ مکاني در قم به اندازه اين قبرستان، نوراني و با رحمت نيست و سزاوار است، طلاب بيشتر توجه داشته باشند و نگذارند اين آثار محور و دستخوش فراموشي شود.








    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    عنايت الهي


    آقا سيد هاشم حداد نقل مي کردند :
    در زماني که ساکن منزل پدر زنم بودم، يک شب که براي تهجد بلند شدم، کاسه چيني پر از آب خنک در بالاي سرم بود. بدون اختيار پا به روي کاسه گذاشتم و شکست.
    من تکاني خوردم که اي واي! فردا مادر زنم چه بلايي بر سر من مي آورد. همين که ذهنم گذشت، ديدم کاسه درست گشت و تمام آبهايش به درون کاسه برگشت.


    علامه تهراني مي گويند:
    يک روز با ماشين دوستي به همراه جناب حداد به جايي مي رفتيم.
    در بين راه چون آن دوست در دانشگاه تهران کاري داشت، در کناري ماشين را نگه داشت و به دنبال کارش رفت. آقا در اين حين خيلي خوشحال شدند و فرمودند:
    عجب جانهاي مستعدي از جوانان، در اين محيط مي باشد! حيف است که انسان نمي تواند لب بگشايد و از اسرار و مخفيات پرده بر دارد!



    يا صاحب الزمان


    آقا سيد هاشم در گفتارشان و تغيير از حالتي به حالتي کلمه يا « صاحب الزمان » را خيلي بر زبان جاري مي کردند.
    يک روز فردي از ايشان پرسيد. آيا شما خدمت حضرت ولي عصر ارواحنا فداه رسيده ايد فرمودند:
    کور است هر چشمي که صبح از خواب بيدار شود و در اولين نظر نگاهش به امام زمان نيفتد.


    نصايح


    راه معنويت، ايثار و از خود گذشتگي مي خواهد.
    اما بعضي از رفقاي ما سستي مي کند و حاضر به انفاق نيستند و لذا متوقف مي مانند.
    من براي ملاقات و ديدار آنها زياد به کاظمين مي روم و شبها و روزها ميمانم اما اين کافي نيست. زيرا در مجالس انس پيوسته ذکر جمال مي شود و نشاطي حاصل مي گردد. اما همين که بخواهم گوشي از کسي بگيرم، همه فرار مي کنند و کسي باقي نمي ماند.
    بالاخره بدون جلال که کار تمام نمي شود. و لذا من در کار بسيار از آنها متحيرم. آنگاه با چه لطايف الحيلي و چه رمزهايي که نه کاسه بکشند و نه دست بسوزد بايد بعضي از اوقات، آنان را وادار به امر خلاف ميلشان کنم تا في الجمله تمکين پيدا نمايند و راهشان استوار گردد.

    همچنين مي گفتند :
    در هر حال با خدا معامله کن. به اين معني که معامله با خلق خدا، معامله با خدا است.
    بايد متوجه بود که عيال و اولاد و همسايه و شريک و مأمومين مسجد همه مظاهر اويند.

    اگر با مردم يا با فرزندان خود دعوا مي کني ظاهري و غير واقعي بکن که نه خودت اذيت شوي و نه به آنها صدمه اي برسد.
    اگر جدي دعوا کني، براي طرفين صدمه دارد. عصباني جدي هم براي تو ضرر دارد و هم براي طرف.

    تو که از دست مردم فرار مي کني براي آن است که اذيت آنها به تو نرسد، يا اذيت تو به آنها نرسد. صورت دوم خوب است نه صورت اول و صورتي بهتر نيز هست و آن اينکه خود و ديگران را نبيني.
    باز از سخنان اوست که:
    فرزندان و اهل بيت را عادت دهيد که بين الطلوعين بيدار باشند. دعاها و توسلات خوب است ولي بايد انسان اثر را از خدا بداند و از خدا بخواهد.








    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    علامه تهراني مي گويند:

    يک روز با ماشين دوستي به همراه جناب حداد به جايي مي رفتيم.
    در بين راه چون آن دوست در دانشگاه تهران کاري داشت، در کناري ماشين را نگه داشت و به دنبال کارش رفت. آقا در اين حين خيلي خوشحال شدند و فرمودند:
    عجب جانهاي مستعدي از جوانان، در اين محيط مي باشد! حيف است که انسان نمي تواند لب بگشايد و از اسرار و مخفيات پرده بر دارد!



    يا صاحب الزمان


    آقا سيد هاشم در گفتارشان و تغيير از حالتي به حالتي کلمه يا « صاحب الزمان » را خيلي بر زبان جاري مي کردند.
    يک روز فردي از ايشان پرسيد. آيا شما خدمت حضرت ولي عصر ارواحنا فداه رسيده ايد فرمودند:
    کور است هر چشمي که صبح از خواب بيدار شود و در اولين نظر نگاهش به امام زمان نيفتد.


    نصايح


    راه معنويت، ايثار و از خود گذشتگي مي خواهد.
    اما بعضي از رفقاي ما سستي مي کند و حاضر به انفاق نيستند و لذا متوقف مي مانند.
    من براي ملاقات و ديدار آنها زياد به کاظمين مي روم و شبها و روزها ميمانم اما اين کافي نيست. زيرا در مجالس انس پيوسته ذکر جمال مي شود و نشاطي حاصل مي گردد. اما همين که بخواهم گوشي از کسي بگيرم، همه فرار مي کنند و کسي باقي نمي ماند.
    بالاخره بدون جلال که کار تمام نمي شود. و لذا من در کار بسيار از آنها متحيرم. آنگاه با چه لطايف الحيلي و چه رمزهايي که نه کاسه بکشند و نه دست بسوزد بايد بعضي از اوقات، آنان را وادار به امر خلاف ميلشان کنم تا في الجمله تمکين پيدا نمايند و راهشان استوار گردد.

    همچنين مي گفتند :
    در هر حال با خدا معامله کن. به اين معني که معامله با خلق خدا، معامله با خدا است.
    بايد متوجه بود که عيال و اولاد و همسايه و شريک و مأمومين مسجد همه مظاهر اويند.

    اگر با مردم يا با فرزندان خود دعوا مي کني ظاهري و غير واقعي بکن که نه خودت اذيت شوي و نه به آنها صدمه اي برسد.
    اگر جدي دعوا کني، براي طرفين صدمه دارد. عصباني جدي هم براي تو ضرر دارد و هم براي طرف.

    تو که از دست مردم فرار مي کني براي آن است که اذيت آنها به تو نرسد، يا اذيت تو به آنها نرسد. صورت دوم خوب است نه صورت اول و صورتي بهتر نيز هست و آن اينکه خود و ديگران را نبيني.
    باز از سخنان اوست که:
    فرزندان و اهل بيت را عادت دهيد که بين الطلوعين بيدار باشند. دعاها و توسلات خوب است ولي بايد انسان اثر را از خدا بداند و از خدا بخواهد.








    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    يا صاحب الزمان


    آقا سيد هاشم در گفتارشان و تغيير از حالتي به حالتي کلمه يا « صاحب الزمان » را خيلي بر زبان جاري مي کردند.
    يک روز فردي از ايشان پرسيد. آيا شما خدمت حضرت ولي عصر ارواحنا فداه رسيده ايد فرمودند:
    کور است هر چشمي که صبح از خواب بيدار شود و در اولين نظر نگاهش به امام زمان نيفتد.






    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    نصايح


    راه معنويت، ايثار و از خود گذشتگي مي خواهد.
    اما بعضي از رفقاي ما سستي مي کند و حاضر به انفاق نيستند و لذا متوقف مي مانند.
    من براي ملاقات و ديدار آنها زياد به کاظمين مي روم و شبها و روزها ميمانم اما اين کافي نيست. زيرا در مجالس انس پيوسته ذکر جمال مي شود و نشاطي حاصل مي گردد. اما همين که بخواهم گوشي از کسي بگيرم، همه فرار مي کنند و کسي باقي نمي ماند.
    بالاخره بدون جلال که کار تمام نمي شود. و لذا من در کار بسيار از آنها متحيرم. آنگاه با چه لطايف الحيلي و چه رمزهايي که نه کاسه بکشند و نه دست بسوزد بايد بعضي از اوقات، آنان را وادار به امر خلاف ميلشان کنم تا في الجمله تمکين پيدا نمايند و راهشان استوار گردد.

    همچنين مي گفتند :
    در هر حال با خدا معامله کن. به اين معني که معامله با خلق خدا، معامله با خدا است.
    بايد متوجه بود که عيال و اولاد و همسايه و شريک و مأمومين مسجد همه مظاهر اويند.

    اگر با مردم يا با فرزندان خود دعوا مي کني ظاهري و غير واقعي بکن که نه خودت اذيت شوي و نه به آنها صدمه اي برسد.
    اگر جدي دعوا کني، براي طرفين صدمه دارد. عصباني جدي هم براي تو ضرر دارد و هم براي طرف.

    تو که از دست مردم فرار مي کني براي آن است که اذيت آنها به تو نرسد، يا اذيت تو به آنها نرسد. صورت دوم خوب است نه صورت اول و صورتي بهتر نيز هست و آن اينکه خود و ديگران را نبيني.
    باز از سخنان اوست که:
    فرزندان و اهل بيت را عادت دهيد که بين الطلوعين بيدار باشند. دعاها و توسلات خوب است ولي بايد انسان اثر را از خدا بداند و از خدا بخواهد.








    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    همچنين مي گفتند :
    در هر حال با خدا معامله کن. به اين معني که معامله با خلق خدا، معامله با خدا است.
    بايد متوجه بود که عيال و اولاد و همسايه و شريک و مأمومين مسجد همه مظاهر اويند.

    اگر با مردم يا با فرزندان خود دعوا مي کني ظاهري و غير واقعي بکن که نه خودت اذيت شوي و نه به آنها صدمه اي برسد.
    اگر جدي دعوا کني، براي طرفين صدمه دارد. عصباني جدي هم براي تو ضرر دارد و هم براي طرف.

    تو که از دست مردم فرار مي کني براي آن است که اذيت آنها به تو نرسد، يا اذيت تو به آنها نرسد. صورت دوم خوب است نه صورت اول و صورتي بهتر نيز هست و آن اينکه خود و ديگران را نبيني.
    باز از سخنان اوست که:
    فرزندان و اهل بيت را عادت دهيد که بين الطلوعين بيدار باشند. دعاها و توسلات خوب است ولي بايد انسان اثر را از خدا بداند و از خدا بخواهد.








    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض














    دام هاي سير الي الله


    آقا سيد هاشم حداد مي فرمود:
    روزي براي ديدن شخصي در کاظمين به مسافرخانه اش رفتم، ديدم پس از تعداد زيادي که به حج رفته بود باز عازم سفر حج مي باشد، به وي گفتم: تو که هر روز کربلا مي روي، مشهد مي روي، مکه مي روي، پس کي به سوي خدا مي روي، وي خوب حرف مرا درک کرد ولي خود را به ناداني زد و با خنده اي درخواست دعاي سفر از من کرد و رفت.

    بعضي از مردم حتي برخي از کساني که ادعاي سلوک دارند مقصود واقعيشان از اين مسافرتها خدا نيست و براي انس ذهني به مدارک خود و سرگرمي با گمان و خيال و پندار و شايد براي به دست آوردن مدتي مکان خلوت با همراه و يا دوستان خود به آن مکانهاي مقدس مسافرت مي کنند! و چون به دنبال خدا نرفته و نمي خواهند بروند، از آن مشرب توحيد نمي نوشند و از آب ولايت جرعه اي بر کامشان ريخته نمي شود و تشنه کام باز مي گردند.
    به همان حکايات و احوال اوليا سرگرم و با اشعار عرفاني و دعاها و مناجاتهاي صوري بدون محتوا عمر خودشان را به پايان مي رسانند.



    اجابت دعوت حق


    عارف کبير و موحد بي نظير جناب سيد هاشم حداد به بيماري مبتلا شد و نزديکان هر چه تلاش کردند سودي نکرد خود آقا مي فرمود: حال من خوب است شما چرا اينقدر خود را به زحمت مي اندازيد. ولي نزديکان تحمل نداشتند. ايشان را در بيمارستان کربلا بستري کرده تحت معالجه طبيب مخصوص خودشان، سيد محمد شروقي قرار گرفت.

    روز دوازدهم رمضان حدود سه ساعت به غروب آقا مي فرمايد: مرا مرخص کنيد! سادات در منزل، منتظرم مي باشند.
    دکتر مي گويد: امکان ندارد.
    آقا مي گويد: تو را به جده ام فاطمه زهرا عليها السلام قسمت مي دهم! بگذار بروم؛ سادات منتظر هستند و من تا يک ساعت ديگر از دنيا مي روم.
    دکتر با شنيدن قسم، او را مرخص مي نمايد. ايشان به منزل مي آيند. جمعي آنجا بودند و در مورد آيه «انا سنلقي عليک قولا ثقيلا» از آقا مي پرسند. وي مي فرمايد: جبرئيل در برابر عظمت رسول الله ثقلي ندارد تا از آن تعبير به قول ثقيل گردد. مراد از قول ثقيل، اوست.
    «لا هو الا هو».
    بعد درخواست حنا ميکند و به رسم دامادها حنا مي بندد و مي گويد اتاق را خلوت کنيد و رو به قبله مي خوابد.
    لحظاتي مي گذرد و اطرافيان وارد اتاق مي شوند مي بينند ايشان جان به جان آفرين تسليم کرده است.

    دکتر بر طبق گفته آقا، در همان ساعت به منزل ايشان آمد وديد حاج سيد رو به قبله خوابيده است. گوشي را بر قلب او گذارده، مي بيند قلب از کار افتاده است. گوشي را به گوشه اي پرت کرد و هاي هاي شروع به گريه مي نمايد.
    آقا را شبانه غسل و کفن کردند، جمعيت انبوهي غير منتظرانه و نشناخته براي تشييع از کربلا و اطراف با چراعهاي زنبوري آمدند. ايشان را پس از طواف در حرم حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام و حضرت اباالفضل العباس عليه السلام، در وادي الصفاي کربلا در مقبره شخصي که براي ايشان تهيه شده بود، به خاک سپردند.
    اين عبد صالح خدا بعد از 86 سال زندگي در اين دنيا وظيفه انسانيت و عهد الهي را به انجام رساند و با کوله باري از بندگي و يگانه پرستي در دوازدهم ماه مبارک رمضان سال 1404 ق. به سوي معشوق رهسپار گرديد


    اينها تنها گوشه اي از كرمات عارف وارسته حضرت استاد سید هاشم حداد (ره)

    بود كه براي آشناي عزيزانمان گذاشته شد



    نقل از سایت صالحین








    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,717
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,703
    مورد تشکر
    58,273 در 13,378
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اجابت دعوت حق


    عارف کبير و موحد بي نظير جناب سيد هاشم حداد به بيماري مبتلا شد و نزديکان هر چه تلاش کردند سودي نکرد خود آقا مي فرمود: حال من خوب است شما چرا اينقدر خود را به زحمت مي اندازيد. ولي نزديکان تحمل نداشتند. ايشان را در بيمارستان کربلا بستري کرده تحت معالجه طبيب مخصوص خودشان، سيد محمد شروقي قرار گرفت.

    روز دوازدهم رمضان حدود سه ساعت به غروب آقا مي فرمايد: مرا مرخص کنيد! سادات در منزل، منتظرم مي باشند.
    دکتر مي گويد: امکان ندارد.
    آقا مي گويد: تو را به جده ام فاطمه زهرا عليها السلام قسمت مي دهم! بگذار بروم؛ سادات منتظر هستند و من تا يک ساعت ديگر از دنيا مي روم.
    دکتر با شنيدن قسم، او را مرخص مي نمايد. ايشان به منزل مي آيند. جمعي آنجا بودند و در مورد آيه «انا سنلقي عليک قولا ثقيلا» از آقا مي پرسند. وي مي فرمايد: جبرئيل در برابر عظمت رسول الله ثقلي ندارد تا از آن تعبير به قول ثقيل گردد. مراد از قول ثقيل، اوست.
    «لا هو الا هو».
    بعد درخواست حنا ميکند و به رسم دامادها حنا مي بندد و مي گويد اتاق را خلوت کنيد و رو به قبله مي خوابد.
    لحظاتي مي گذرد و اطرافيان وارد اتاق مي شوند مي بينند ايشان جان به جان آفرين تسليم کرده است.

    دکتر بر طبق گفته آقا، در همان ساعت به منزل ايشان آمد وديد حاج سيد رو به قبله خوابيده است. گوشي را بر قلب او گذارده، مي بيند قلب از کار افتاده است. گوشي را به گوشه اي پرت کرد و هاي هاي شروع به گريه مي نمايد.
    آقا را شبانه غسل و کفن کردند، جمعيت انبوهي غير منتظرانه و نشناخته براي تشييع از کربلا و اطراف با چراعهاي زنبوري آمدند. ايشان را پس از طواف در حرم حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام و حضرت اباالفضل العباس عليه السلام، در وادي الصفاي کربلا در مقبره شخصي که براي ايشان تهيه شده بود، به خاک سپردند.
    اين عبد صالح خدا بعد از 86 سال زندگي در اين دنيا وظيفه انسانيت و عهد الهي را به انجام رساند و با کوله باري از بندگي و يگانه پرستي در دوازدهم ماه مبارک رمضان سال 1404 ق. به سوي معشوق رهسپار گرديد


    اينها تنها گوشه اي از كرمات عارف وارسته حضرت استاد سید هاشم حداد (ره)

    بود كه براي آشناي عزيزانمان گذاشته شد



    نقل از سایت صالحین





    امضاء

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi