چرا كارمندان مطالعه نمي كنند؟
اين مقاله موضوع مطالعه كارمندان در محل كار را مورد بررسي قرار مي دهد و دلايلعدم مطالعه كاركنان را در سه بعد عوامل فرهنگي و اجتماعي، عوامل مربوط به كاركنان وعوامل مربوط به مديران و رؤسا تشريح مي كند.
كليدواژه : مطالعه در محل كار ؛ مطالعه كارمندان ؛ كتابخواني
1- مقدمه
امروزه بسيار مي شنويم و مي خوانيم كه سرانه مطالعه در ايران پايين تر ازكشورهاي ديگر است و فرهنگ مطالعه در بين مردم همه گير نشده است و مطالعه به صورتعادت روزمره در كنار فعاليت هايي كه معمولاً مردم در طول يك شبانه روز انجام ميدهند در نيامده است و يا به قولي مطالعه در سبد امور روزمره خانواده ها قرار نگرفتهاست.
دانشمندان تعليم و تربيت معتقدند مطالعه و كتابخواني بايد از همان اوان كودكي درخانواده و مدرسه در وجود كودكان نهادينه شود، آنها با روش هاي مطالعه آشنا و بهمنابع خواندني مختلفي مجلات، كتابها، مقالات و ... به آساني دسترسي داشته باشند وبا مشاهده مطالعه روزانه پدر و مادر آنان نيز به اين امر ترغيب شوند. به طور كلي ميتوان گفت اگر محيط خانه غني باشد (از نظر متن هايي براي مطالعه)، كودك خود به خودبه سمت مطالعه مي رود همچنان كه اگر كودك در محيط خانه با ادوات موسيقي سروكارداشته باشد احتمال اين كه به سمت موسيقي گرايش پيدا كند زياد است. با اين مقدمهوارد اين بحث مي شويم كه «چرا كارمندان مطالعه نمي كنند؟»
2- دلايل عدم مطالعه كاركنان
كاركنان سازمانها همان انسانهايي هستند كه در اجتماع پرورش يافته و بعد واردسازمان شده اند. عادت ها و تربيت دوران كودكي و جواني آنها در شكل گيري شخصيتامروزي آنان بسيار تأثيرگذار بوده است. مسلماً سازمان ها نمي توانند با برگزاريچند كلاس آموزشي يا پند و اندرز و صدور بخشنامه در تغيير شخصيت آنان تأثير چندانيداشته باشند.
به نظر مي رسد مي توان دلايل عدم مطالعه كاركنان را با عناوين زير بررسينمود:
- عوامل فرهنگي و اجتماعي
- عوامل مربوط به كاركنان
- عوامل مربوط به مديران و رؤسا
2-1- عوامل فرهنگي و اجتماعي
همانطور كه در مقدمه اشاره شد محيط غني خانواده مي تواند در شكل گيري عادتمطالعه در كودكان تأثير بسيار مهمي داشته باشد و كودك با مشاهده منابع چاپي وغيرچاپي پيرامون خود و مشاهده مطالعه منظم والدين به اين امر تشويق مي شود و ازهمان ابتداي زندگي عادت مي كند همانطور كه در روز غذا مي خورد، بازي مي كند، مدرسهمي رود، تفريح مي كند، مطالعه هم داشته باشد. مدارس هم مي توانند مشوق اين امرباشند و با در دسترس قرار دادن كتابهاي مفيد و مناسب سن و سال كودكان و برگزاريجلسات كتابخواني، مسابقات و اهداء جوايز، كودكان را به مطالعه تشويق نمايند و محيطيفراهم كنند كه كودكان، معلمين و مديران خود را در حال مطالعه مشاهده نمايند و ازآنان الگو بگيرند.
متأسفانه موارد فوق در خانواده ها و مدارس كمتر مشاهده مي شود. در خانواده هاممكن است انواع اسباب بازي و بازي هاي كامپيوتري به وفور وجود داشته باشد اما كتاب،مقاله و روزنامه ديده نشود و يا كودكان، پدر و مادر خود را اصلاً در حال مطالعهنبينند بلكه پدر و مادر بيشتر سرگرم تماشاي تلويزيون و ميهماني و ... باشند. درمدرسه هم مطالعه صرفاً به حفظ كردن مطالب كتابها و دادن امتحان منحصر مي شود و دانشآموزان، معلمين و مديران خود را در حال مطالعه نديده و كتابخانه جاي متروكه ايمحسوب مي شود.
معمولاً قسمت اعظم مطالعه مردان در منازل حول سياست، ورزش، حوادث و يا استفادهاز روزنامه ها و هفته نامه ها صورت مي گيرد كه در شكل گيري هويت علمي و كاري آناناثر بخش نيست و اصولاً كمتر مشاهده مي شود كتاب هاي علمي و تخصصي در منزل مطالعهشوند. البته بعضاً مشاهده مي شود كه زنان خانه دار در مقابل مطالعه مردان در منزلحساسيت و مقاومت نشان مي دهند و به اصطلاح روزنامه يا كتاب را «هووي» خود ميپندارند و از مطالعه مردان در خانه ناراضي هستند و خود نيز اصلاً مطالعه نمي كنند. شايد به همين دليل باشد كه عده اي معتقدند اطلاعات عمومي، اجتماعي و جغرافيايي زنانبسيار پايين تر از مردان است (البته در اين مورد تحقيق معتبري صورت نپذيرفتهاست.
2-2- عوامل مربوط به كاركنان
- سازمان ها نمونه كوچكي از جوامع به شمار مي روند. در سازمان ها نيز همانند سايربخش هاي جامعه، فرهنگ مطالعه جا نيفتاده است و مثلاً اگر همكاري، همكار ديگر را در كتابخانه و يا پشت ميز خود در حال مطالعه ببيند، فكر مي كند كه وي دارد از كار فرارمي كند و يا اتلاف وقت مي نمايد و اصولاً صحنه كتاب خواندن پرسنل در سازمان صحنه جالبي نيست و كمتر مشاهده مي شود كه فرد كتابي را خوانده و به ديگر همكاران توصيه نمايد.
- اصولاً كاركنان سازمان ها انگيزه اي براي مطالعه ندارند چون نمي توانند ارتباط معناداري بين فعاليت هاي اداري و مطالعه تخصصي بيابند. يعني امور در سازمان به صورت سنتي و عادت انجام مي پذيرد نه به صورت علمي. روانشناسان اعتقاد دارند براي اين كه رفتاري بروز نمايد بايد حتماً نيازي در فرد ايجاد شده باشد. تا كاركنان احساس نيازبه داشتن مطالب علمي جديد در خود حس نكنند و با همين ميزان دانش و اطلاعات فعلي بتوانند امور اداري روزمره را انجام دهند، فرهنگ مطالعه شكل نمي گيرد.
- در برخي سازمان ها چنان امور اداري فراوان و تعداد پرسنل كم است، كه كاركنان فرصت مطالعه ندارند و تا پايان وقت اداري زير بار خروارها پروژه و نامه اداري، جلسات ومراجعه ارباب رجوع گم مي شوند و با تن و روحي آزرده و خسته به خانه مي روند. در چنين فضايي بحث از مطالعه علمي معنا ندارد.
- اصولاً در سازمان هاي دولتي بين آنان كه مي دانند و آنان كه نمي دانند تفاوتي قائل نمي شوند و كاركناني كه اهل مطالعه و تفكر و نگارش هستند مورد تشويق قرار نگرفته و معمولاً در انزواي اداري قرار مي گيرند.
- تفاوت فاحش حقوق و پاداش بين رؤسا و كارمندان و كارشناسان باعث مي شود كه انگيزه مطالعه و دانش افزايي كم شده و انگيزه پست يابي تقويت شود زيرا تجربه اداري ثابت كرده است كه علم و دانش، پول و امكانات نمي آورد اما پست، هم پول و هم امكاناتمي آورد. مشاهده مي شود كه بين احراز پست هاي مديريتي و ميزان علم و سود پرسنل رابطه مستقيمي وجود ندارد. در موقع دادن پست هاي سازماني معمولاً فاكتور پژوهش وعلم و دانش در رتبه هاي آخر قرار مي گيرد و در نتيجه نظام شايسته سالاري بي معنا ميشود.