بررسی حیا در پندار ، گفتار و رفتار دختر و پسر
در ادامه سورۀ ( قصص/26،28) می خوانیم : یکی از آن دو دختر که با شرم و حیا قدم بر می داشت نزد وی [موسی] آمد و گفت : ”پدرم تو را می طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما ،مزد دهد . “
در تفاسیر آمده است ،به خاطر مساعدت موسی ، دختران زودتر از همیشه به خانه رسیدند . پدر علت را جویا شد . آنان داستان جوان را برای پدر تعریف کردند . پدر یکی از آنها را به دنبال جوان فرستاد . قرآن می گوید : یکی از آن دو – در حالی که با آزرم قدم بر می داشت – نزد وی آمد . یعنی آن دختر در حالی که با شرم قدم می زد نزد موسی آمد .. پرسشی که در اینجا رخ می دهد و پاسخ به آن در بحث ” ارتباط دختر و پسر “ راهگشا است که آیا شرم و حیا از حالتهای روح انسان است یا از صفات جسم ؟ به عبارت دیگر وقتی می گوییم : ” شرمگین شدم“ منظور این است که روح ما شرمنده می شود یا اینکه کالبد یا چهره ما ؟ مسلم است که شرم و حیا از صفات روح است نه جسم و در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است : ” هر گاه از حیا برخودار نباشی ، هر چه می خواهی بکن “ گفته اند منظور از این حدیث آن است که اگر حیا نباشد ، انسان دست به هرکار زشتی می زند . این نکته بیان گر آن است که گرچه شرم و حیا یک حالت روانی و روحی است . اما آثار و نشانه های آن می توانند در کالبد ، ظاهر و اندام خود را نشان دهد . ما این حیا و شرم و یک حالت را نه تنها در رفتار و راه رفتن دختر شعیب می بینیم بلکه در گفتار و سخن او با موسای جوان نیز می بینیم – به این بخش از آیه دقت کنیم :” گفت : پدرم تو را می طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان ]برای ما ،مزد دهد . “ (قصص/24،28) به لحن و گفتار دختر توجه کنید . وقار و حیا از فتارش پیداست . دختر برای دعوت از موسی آمده است . برای آنجام این مقصود ،کلمات را در ذهن خویش زیرورو می کند و به دنبال جمله مناسبی می گردد ” به خانه ما بیا “ اندکی به آن می اندیشد . نه ،نه . جمله خوبی نیست . خوب است از پدر مایه بگذارم . بله ، این بهتر است . به موسی می گوید : ”پدرم تو را می طلبد “ یعنی من دعوت کننده تو نیستم . من تو را به خانه خویش نمی خوانم این پدر من است که تو را به خانه خویش خوانده است .آیا در ذهن کنجکاو موسی این سوال سبز نشدکه برای چه از من دعوت کرده اید تا به خانه تان بیایم ؟ ما که یکدیگر را نمی شناسیم . اما زیرکی دختر فرزانه شعیب حتی این پرسش را هم بدون جواب نمی گذارد . در ادامه می افزاید : ”پدرم تو را می طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما ،مزد دهد .“ خاطرت جمع، ای جوان ! منظور از این دعوت یک مسئله اقتصادی است . پاداش دادن توست .
پیش از این یاد آور شویم که برای گفتار دختر و پسر دو نکته اساسی باید در نظر گرفته شود :
1- کنترل بر صدا از سوی دختران ؛
2- کنترل و انگیزه های درونی از سوی پسران (با نیت سوء بر خورد نکردن )
ما این دو نکته را به روشنی در مکالمه حضرت موسی (ع) با دختر شعیت می بینیم . به ویژه هنگامی که می بینیم پس از قبول شعیب ، دختر از جلو و موسی از پشت سر حرکت می کند . بادی می وزد و جامه دختر را به بازی می گیرد . موسی چه می کند ؟ دختر را صدا می زند و به او می گوید : " ای کنیز خدا نمی خواهم دوربین ذهن من هر لحظه از اندام موزون تصویر بردارد . آیا جلوه های رفتاری و گفتاری جوانی را بهتر و دقیق بر از این می شود به تصویر کشید ؟ آیا بهتر از این می توان نظارت بر عمل ها و عامل ها ، نظارت بر انگیزۀ های رفتاری و انگیخته های گفتاری را تبیین کرد ؟