صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 46

موضوع: دیوان اشعار زنده یاد استاد محمد حسین شهریار

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (♥) بی ماه رخ تو (♥)

    کسي نیست در این گوشه فراموشتر از من
    وز گوشه نشینان توخاموشتر از من
    هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست
    ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من
    می*نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
    اما که در این میکده غم نوشتر از من
    افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
    افتاده*تر از من نه و مدهوشتر از من
    بی ماه رخ تو شب من هست سیه*پوش
    اما شب من هم نه سیه*پوشتر از من
    گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
    ای نادره گفتار کجا گوشتر از من
    بیژن*تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک
    خونم بفشان کیست سیاوشتر از من
    با لعل تو گفتم که علاجم لب نوشی است
    بشکفت که یارب چه لبی نوشتر از من
    آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل؟
    دیگی نه در این بادیه پرجوشتر از من



    امضاء


  2. تشكر

    عهد آسمانى (05-09-2016)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    (♥) غزاله صبا (♥)


    شبست و چشم من و شمع اشکبارانند
    مگر به ماتم پروانه سوگوارانند

    چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه
    که این ستاره شماران ستاره بارانند

    مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد
    در این بهار که بر سبزه میگسارانند

    به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب
    چو لاله بر لب نوشین جویبارانند

    بغیر من که بهارم به باغ عارض تست
    جهانیان همه سرگرم نوبهارانند

    بیا که لاله رخان لاله ها به دامنها
    چو گل شکفته به دامان کوهسارانند

    نوای مرغ حزینی چو من چه خواهد بود
    که بلبلان تو در هر چمن هزارانند

    پیاده را چه به چوگان عشق و گوی مراد
    که مات عرصه حسن تو شهسوارنند

    تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین
    که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند

    به کشت سوختگان آبی ای سحاب کرم
    که تشنگان همه در انتظار بارانند

    مرا به وعده دوزخ مساز از او نومید
    که کافران به نعیمش امیدوارانند

    جمال رحمت او جلوه می دهم به گناه
    که جلوه گاه جلالش گناهکارانند

    تو بندگی بگزین شهریار بر در دوست
    که بندگان در دوست شهریارانههند




    امضاء


  5. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست
    روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست

    متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
    حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست

    چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم
    اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست

    نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی
    لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست

    ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
    قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست

    لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
    چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست

    غفلت کائنات را جنبش سایه ها همه
    سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست

    از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند
    این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست

    عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من
    رو به حریم کعبه لطف اله کردنست

    گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی
    پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست

    بوسه تو به کام من کوه نورد تشنه را
    کوزه آب زندگی توشه راه کردنست

    خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم
    بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست



    امضاء


  6. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
    کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

    هر کس آزار من زار پسندید ولی
    نپسندید دل زار من آزار کسی

    آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
    هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی

    سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
    هر که با قیمت جان بود خریدار کسی

    سود بازار محبت همه آه سرد است
    تا نکوشید پی گرمی بازار کسی

    من به بیداری از این خواب چه سنجم که بود
    بخت خوابیدهٔ کس دولت بیدار کسی

    غیر آزار ندیدم چو گرفتارم دید
    کس مبادا چو من زار گرفتار کسی

    تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
    بارالها که عزیزی نشود خوار کسی

    آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
    به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی

    لطف حق یار کسی باد که در دورهٔ ما
    نشود یار کسی تا نشود بار کسی

    گر کسی را نفکندیم به سر سایه چو گل
    شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی

    شهریارا سر من زیر پی کاخ ستم
    به که بر سر فتدم سایه دیوار کسی



    امضاء


  7. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (♥) غزاله صبا (♥)

    به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا
    که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را
    چه شعبده است که در چشمکان آبی تو
    نهفته اند شب ماهتاب دریا را
    تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
    به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
    کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
    که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
    به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
    چه جای عشوه غزالان بادپیما را
    فریب عشق به دعوی اشگ و آه مخور
    که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
    هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
    شبیه سازتر از اشگ من ثریا را
    اشاره غزل خواجه با غزاله تست
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
    به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
    جز این قدر که فراموش می کند ما را




    امضاء


  8. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها
    مستم از ساغر خون جگر آشامیها
    بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت
    شادکامم دگر از الفت ناکامیها
    بخت برگشته ما خیره سری آغازید
    تا چه بازد دگرم تیره سرانجامیها
    دیرجوشی تو در بوته هجرانم سوخت
    ساختم این همه تا وارهم از خامیها
    تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
    گر نمردم من و این گوشه گمنامیها
    نشود رام سر زلف دل آرامم دل
    ای دل از کف ندهی دامن آرامیها
    باده پیمودن و راز از خط ساقی خواندن
    خرم از عیش نشابورم و خیامیها
    شهریارا ورق از اشک ندامت میشوی
    تا که نامت نبرد در افق نامیها



    امضاء


  9. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب

    تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب

    ساز در دست تو سوز دل من می گوید

    من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

    مرغ دل در قفس سینه من می نالد

    بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

    زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است

    بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

    گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان

    پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

    گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز

    می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

    کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز

    بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

    شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک

    به گدائی تو ای شاهد طناز امشب




    امضاء


  10. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت

    وی جام بلورین که خورد باده نابت

    خواهم همه شب خلق به نالیدن شبگیر

    از خواب برآرم که نبینند به خوابت

    ای شمع که با شعله دل غرقه به اشکی

    یارب تو چه آتش که بشویند به آبت

    ای کاخ همایون که در اقلیم عقابی

    یارب نفتد ولوله وای غرابت

    در پیچ و خم و تابم از آن زلف خدا را

    ای زلف که داد این همه پیچ و خم و تابت

    عکسی به خلایق فکن ای نقش حقایق

    تا چند بخوانیم به اوراق کتابت

    ای پیر خرابات چه افتاده که دیریست

    در کنج خرابات نبینند خرابت

    دیدی که چه غافل گذرد قافله عمر

    بگذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت

    آهسته که اشکی به وداعت بفشانیم

    ای عمر که سیلت ببرد چیست شتابت

    ای مطرب عشاق که در کون و مکان نیست

    شوری به جز از غلغله چنگ و ربابت

    در دیر و حرم زخمه سنتور عبادت

    حاجی به حجازت زد و راهب به رهابت

    ای آه پر افشان به سوی عرش الهی

    خواهم که به گردی نرسد تیر شهابت

    شهریست بهم یار و من یک تنه تنها

    ای دل به تو باکی نه که پاکست حسابت





    امضاء


  11. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    زین همرهان همراز من تنها توئی تنها بیا

    باشد که در کام صدف گوهر شوی یکتا بیا

    یارب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شوی

    ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

    ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس

    ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

    ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند

    در رشته پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

    مفتون خویشم کردی از حالی که آن شب داشتی

    بار دگر آن حال را کردی اگر پیدا بیا

    شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست

    گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا

    در کار ما پروائی از طعن بداندیشان مکن

    پروانه گو در محفل این شمع بی پروا بیا

    کنجی است ما را فارغ از شور و شر دنیای دون

    اینجا چو فارغ گشتی از شور و شر دنیا بیا

    گر شهریاری خواهی و اقلیم جان از خاکیان

    چون قاف دامن باز چین زیر پر عنقا بیا




    امضاء


  12. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,977
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,529 در 2,243
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (♥) هفتاد سالگی (♥)


    سنین عمر به هفتاد میرسد ما را
    خدای من که به فریاد میرسد ما را
    گرفتم آنکه جهانی به یاد ما بودند
    دگر چه فایده از یاد میرسد ما را
    حدیث قصه سهراب و نوشداروی او
    فسانه نیست کز اجداد میرسد ما را
    اگر که دجله پر از قایق نجات شود
    پس از خرابی بغداد میرسد ما را
    به چاه گور دگر منعکس شود فریاد
    چه جای داد که بیداد میرسد ما را
    تو شهریار علی گو که در کشاکش حشر
    علی و آل به امداد میرسد ما را



    امضاء


صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi