صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 47 , از مجموع 47

موضوع: دیوان اشعار زنده یاد استاد محمد حسین شهریار

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (♥) آسوز و ساز (♥)

    باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب
    تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب
    ساز در دست تو سوز دل من می گوید
    من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب
    مرغ دل در قفس سینه من می نالد
    بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب
    زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است
    بیم آنست که از پرده فتد راز امشب
    گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان
    پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب
    گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز
    می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب
    کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز
    بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب
    شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک
    به گدائی تو ای شاهد طناز امشب


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (♥) نقش حقایق (♥)

    ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت
    وی جام بلورین که خورد باده نابت
    خواهم همه شب خلق به نالیدن شبگیر
    از خواب برآرم که نبینند به خوابت
    ای شمع که با شعله دل غرقه به اشگی
    یارب توچه آتش که بشویند به آبت
    ای کاخ همایون که در اقلیم عقابی
    یارب نفتد ولوله وای غرابت
    در پیچ و خم و تابم از آن زلف خدا را
    ای زلف که داد اینهمه پیچ و خم و تابت
    عکسی به خلایق فکن ای نقش حقایق
    تا چند بخوانیم به اوراق کتابت
    ای پیر خرابات چه افتاده که دیریست
    در کنج خرابات نبینند خرابت
    دیدی که چه غافل گذرد قافله عمر
    بگذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت
    آهسته که اشگی به وداعت بفشانیم
    ای عمر که سیلت ببرد چیست شتابت
    ای مطرب عشاق که در کون و مکان نیست
    شوری به جز از غلغله چنگ و ربابت
    در دیر و حرم زخمه سنتور عبادت
    حاجی به حجازت زد و راهب به رهابت
    ای آه پر افشان به سوی عرش الهی
    خواهم که به گردی نرسد تیر شهابت
    شهریست بهم یار و من یک تنه تنها
    ای دل به تو باکی نه که پاکست حسابت



    امضاء


  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    (♥) ساز حبیب (♥)

    صدای سوز دل شهریار و ساز حبیب
    چه دولتی است به زندانیان خاک نصیب
    به هم رسیده در این خاکدان ترانه و شعر
    چو در ولایت غربت دو همزبان غریب
    روان دهد به سر انگشت دلنواز به ساز
    که نبض مرده جهد چون مسیح بود طبیب
    صفای باغچه قلهک است و از توچال
    نسیم همره بوی قرنفل آید و طیب
    به گرد آیه توحید گل صحیفه باغ
    ز سبزه چون خط زنگار شاهدان تذهیب
    دو شاهدند بهشتی بسوی ما نگران
    به لعل و گونه گلگون بهشت لاله و سیب
    چو دو فرشته الهام شعر و موسیقی
    روان ما شود از هر نگاهشان تهذیب
    مگر فروشده از بارگاه یزدانند
    که بزم ما مرسادش ز اهرمن آسیب
    صفای مجلس انس است شهریارا باش
    که تا حبیب به ما ننگرد به چشم رقیب



    امضاء


  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (♥) مرغ زخمی (♥)

    ای جگر گوشه کیست دمسازت
    با جگر حرف میزند سازت
    تارو پودم در اهتزاز آرد
    سیم ساز ترانه پردازت
    حیف نای فرشتگانم نیست
    تا کنم ساز دل هم آوازت
    وای ازین مرغ عاشق زخمی
    که بنالد به زخمه سازت
    چون من ای مرغ عالم ملکوت
    کی شکسته است بال پروازت
    شور فرهاد و عشوه شیرین
    زنده کردی به شور و شهنازت
    نازنینا نیازمند توام
    عمر اگر بود می کشم نازت
    سوز و سازت به اشک من ماند
    که کشد پرده از رخ رازت
    گاهی از لطف سرفرازم کن
    شکر سرو قد سرافرازت
    شهریار این نه شعر حافظ بود
    که به سرزد هوای شیرازت



    امضاء


  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب
    تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب

    ساز در دست تو سوز دل من می گوید
    من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

    مرغ دل در قفس سینه من می نالد
    بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

    زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است
    بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

    گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان
    پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب




    امضاء


  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
    بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

    نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
    سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

    عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
    من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

    نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
    دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

    وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
    اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

    شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
    ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

    ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
    اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

    آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
    در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

    در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
    خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

    شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
    این سفر راه قیامت میروی تنها چرا




    امضاء


  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست

    به زندگانی من فرصت جوانی نیست

    من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار

    خدای شکر که این عمر جاودانی نیست

    همه بگریه ابر سیه گشودم چشم

    دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست

    به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم

    دریغ و درد که این انتحار آنی نیست

    نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس

    به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست

    ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند

    به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست

    ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس

    که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست





    امضاء


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi