صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 32

موضوع: ویژه نامه وفات حضرت زینب علیها السلام * آبروی صبوری *

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    صبر زینب یک شورش بر اساس حیاتی
    معقول است که همواره در بحرانی‌ترین شرایط،
    بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته
    و پرداخته کرده و عالمی را درس داده است.

    زمانی که فقط خود اوست و خدا و کشته‌ی غرقه به خونش،
    دستان خود را به زیر آن پاره پاره تن می‌برد

    و تمام وجودش غرق در محبت و
    معرفت به خداوند التماس می‌کند:
    «ربنا تقبل منا هذا القربان»

    این ایمان و باور است که زینب را به چنان صبوری
    فرامی خواند و صبوری او عین علم اوست.





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    از رحلت پیامبر، حادثه‏ ها یکایک رقم خوردند؛
    از رحلت پیامبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله
    که لبخند شادی را از لبان فرزندان علی علیه ‏السلام سترد
    و فاطمه علیهاالسلام و شویش را در اندوهی جانکاه فرو بُرد... تا...

    و زینب، از اوان کودکی، با مصیبت‏ها و رنج‏هایی چنین، خو کرد،
    اما هرگز زیر بار بلایا، کمر خم نکرد.

    و آن‏گاه که این ستم‏ها می‏دید،
    با خود می‏اندیشید که چرا مردمان،
    در میثاق‏شان چنین ناپایدارند؟
    مگر محنتِ زهرا علیهاالسلام ، آزار پیامبر نیست؟

    پس این امواج خشم و فریاد جماعت،
    بر خانه پاره تن رسول خدا صلی‏الله‏ علیه‏ و‏آله از بهر چیست؟

    و اگر علی علیه‏السلام را، مولای مردم
    و دروازه شهر دانش پیامبر می‏خوانند،
    چه ‏سان به اکراه و اجبارش به مسجد می‏کشانند؟

    آری، همه اینها را می‏دید و چون پدر، برمی‏آشفت،
    ولی هیچ نمی‏گفت! شاید زینب علیهاالسلام باید اشک‏هایش را
    در دیده و غم‏هایش را در سینه می‏انباشت؛
    زیرا فصلی دیگر از فِراق، فراروی خویش داشت!

    آری ! خدا برای لحظه لحظه بودنش، برنامه ‏ای داشت.
    از آن زمان که شکوفه زد و مهمان تلاطم روزگار شد،
    تا دقیقه‏ ای که نگاه بارانی‏ش را از دنیا دریغ کرد؛

    از آن روز که خبر آمدنش، بر اهل خانه نسیمِ شادی شده بود،
    تا روزی که آمد و شکوهِ نامش را که زینت پدر بود بر همه ثابت نمود
    و تاروزی که با قامتی تا شده از داغ هفتاد ودو لاله
    چشم بست و به لقاء یار پیوست



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  6. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت!
    ای زخم خورده نینوا!

    ای بانوی خورشید های دربند!
    ای زینب قهرمان!


    تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای،
    تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی،
    چگونه باید بر تو سوگواری نمود
    که ما سوگواری را از تو یادگار داریم.

    تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات،
    به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری
    و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود
    داستان جان سوز آن ظهر عطشناک عاشورا
    در کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.

    سرِّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
    کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  8. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    هنوز هیچ آشنا با عاشورایی،
    قدرت نیافته بزرگی شخصیت او را درک کند.


    زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده،
    اما زیبا و پرمنطق در کوفه سخن می‌راند،
    چنان‌که قلب‌ها را بیدار می‌کند و کم است مسلمانی
    در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.




    آرى،‌زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است،
    پرده‌نشین خانه وحی است، پرورده غیرت‌هاست.


    همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند
    تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی‌مانند
    تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می‌کند،


    چنان‌که به قدرت قرآن، جان‌های بی‌وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد
    و حیات حسینی به رگ‌هامان تزریق کرد

    آرى، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده
    و خود را به دست باکفایتش داده
    تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  10. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم
    همراه سیِّد الشُّهداء گریه می کنیم

    صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم
    از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم

    مثل تمامی علما گریه می کنیم
    آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم

    امشب به یاد عمِّه ی سادات مضطرم
    گریه کن مصیبت و غمهای خواهرم


    شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم
    مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم

    راوی قصِّه های غریبی دلبرم
    هجران سر آمده به خدا گریه می کنیم


    در زیر آفتابم و مثل تو تشنه لب
    جان دادن شبیه تو شیرینتر از رطب

    از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب
    یکسال و نیم زندگی بی تو العجب


    کردم شکایت از غم هجران تو به رب
    با حق به یاد فاصله ها گریه می کنیم

    یکسال و نیم درد جدایی کشیده ام
    حالا ببین چگونه کنارت رسیده ام


    هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده ام
    آخر به روی نیزه سر یار دیده ام

    چوبی به لب نشست و لبم را گــَزیده ام
    ای زینبی بدان که کجا گریه می کنیم؟


    جایی که از حسین بخوانیم کربلاست
    مهمان روضه ی غم گودال تو خداست

    دارم یقین که مادر ارباب پیش ماست
    همراه دخترش شده تب دار نینواست

    شیب الخضیب غصِّه ی زهرا و مرتضاست
    آهی کشید مادر و ما گریه می کنیم

    آهی کشید و زیر لبش گفت یا حسین
    دیدم که می زنی گل من دست و پا حسین

    دشمن سر تو برده روی نیزه ها حسین
    زینب کجا و بزم حرامی کجا؟ حسین

    چوب است مزد قاری قرآن ما حسین
    ما تا ظهور عدل و صفا گریه می کنیم

    شاعر:حسین ایمانی

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  12. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    برای زینب می نویسم

    برای تو می نویسم، ای زینب!
    ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا!

    ای آزاد اسیر! ای قامت سبز اعتراض!
    ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت!

    ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم!
    ای مظهر لطافت و رحمت!


    چگونه می توان تو را گفت، تو را نوشت.
    قلم در ابهامِ شناختت مانده است.
    انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است.


    چه کسی را می توان یافت که در هنگام توهین، در های وهوی
    کشنده انبوه مردمان، در کوچه های تهمت و تحقیر، در خنده های
    شوم پلیدان، آرام و بی هراس این گونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند
    سخن را بر قلب های سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند.


    کیست که در چنین هنگامه سراسر خون و رنج و درد
    و تنهایی، هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای
    گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد.


    خدایا چگونه باور کنم، چگونه می توانم شانه های ظریفی
    را در زیر کوهساران سنگین این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟


    زینب(س) آیه های توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت
    ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.


    دکتر محمدرضا سنگری

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  14. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بانوی سربلند




    هوز هیچ آشنا با عاشورایی، قدرت نیافته بزرگی شخصیت او را درک کند.

    زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده، اما زیبا
    و پرمنطق در کوفه سخن
    می راند، چنان که قلب ها را بیدار می کند
    و کم است مسلمانی در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.

    آری، زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده نشین خانه
    وحی است، پرورده غیرت هاست.

    همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار
    اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه
    خوانده شده را فریاد می کند، چنان که به قدرت قرآن، جان های بی وجدان
    اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ هامان تزریق کرد.

    آری، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده
    و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت
    محمدی، همه و همه را از نو بسازد.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  16. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  17. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  18. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    آن روز که در سایه سار بلند شکیبایی ات، درد تکیه زد و غم صبورترین شانه و
    مطمئن ترین قلب را در ازدحام خون و عطش و تازیانه یافت، ما به توانایی «زن» ایمان
    آوردیم و اندیشه بی بنیاد «ضعیف انگاری» زن را بر همه کج اندیشان آوار دیدیم.


    آن روز که از ساحل گودال گذشتی و موج متلاطم خون تا ابدیت دامن می گسترد
    هیچ کس تو را شکسته ندید. آنان که حماقت خویش را راست ایستاده بودند و فرو شکستنت
    را انتظار می کشیدند، زنی را دیدند که راست قامت می دوید


    اگر هم خم می شود، برای بوسه وداع بر حلقومی بریده و نشاندن پیکری است، 360 زخم
    خورده در مقابل چشم های خدا که: «خدایا قربانی آل محمد(ص) را بپذیر!»


    در آفتابی ترین مشرق هستی گودال قتلگاه هیچ کس افول صبوری زینب(س) را ندید.
    هیچ کس در آن لحظه که همه هستی می شکست و همه ذرات می گریختند و پشت آسمان
    خمیده ترمی شد، ضعف در سیمای حضرت زینب(س) ندید.


    آنگاه نیز که در حریق حرم، کودکان سرگشته را به آغوش می کشید، تردید و تشویش
    حتی دمی به حرم امن قلبش راه نیافت.با چهره غبارآلود، پس از سه روز عطش و
    گرسنگی، از دشت لاله رنگ آتش خیز گذشت، ولی هنگام عبور از انبوه لاله های
    پرپر، هیچ کس باغبان بزرگ دشت را به گل چیدن ندید و گرچه انبوه گلبرگ های
    پرپری که زیر سم پاییز له می شدند، جانش را شعله ور
    می کرد، کسی گلبرگ روحش را پریشان و بازیچه ندید.

    از کربلا تا کوفه، آسمان دمی بی چرخش تازیانه و غوغای تمسخر فاتحان زبون کربلا
    نبود و زینب(س) که بازوان تازیانه خورده مادر را تجربه می کرد، با آرامشی
    شگفت، همه راه را تا پایان، چشم بر چشم برادر پیمود.


    آ نگاه نیز که به شهر تمسخر و تحقیر و دشنام گام نهاد و دوازده هزار نوازنده، جشن
    پیروزی برپا ساخته و هزاران زن بر پشت بام ها هلهله گر بودند و پای کوبی مستان با
    آه آه کودکان در هم می آمیخت، شکیبایی و وقار، لحظه ای از کاروان قلب زینب(س) فاصله نمی گرفت.


    زینب(س)، آبروی صبوری و آیت بزرگ ایستادن است و کدام مفسر و تفسیر به ژرفای
    بطن در بطن این آیت سترگ راه خواهد یافت. اگر او نبود، چه کسی انگاره ناتوان بودن
    زن را از ذهن ها می شست؟ چه کسی توانایی و عظمت زن را چونان خورشید بر
    پلک هایی که به کج بینی و کم بینی و بدبینی عادت کرده اند، می تاباند؟


    حدیث دردهای زینب(س) را هیچ قلمی برنمی تابد. هیچ کس نیست که بی قراری اشک ها را
    در مرور غم های زینب(س) پشت پلک هایش تجربه نکند. هیچ عاطفه ای نیست که شنیدن آنچه
    بر زینب(س) رفت، طوفانی اش نکند.


    چهار ساله بود که در افق نگاهش، آخرین روزهای زندگی پیامبر غروب کرد.
    هنوز سایه سنگین غربت پیامبر از دیواره قلبش دامن برنچیده بود که در شبانگاه
    درد در غریبانه ترین تشییع، گلبرگ پاییز زده پیکر مادر را در گمنامی کاشت
    و در اندوهی بی صدا به خانه بازگشت.


    تنهایی پدر، دردهای پنهان و ناگفتنی، خار خلیده در چشم و استخوان نشسته
    در گلو، زینب(س) را می گداخت. در خانه بی زهرا(س)، همه خاطرات مادر را مرور
    می کرد. می دید که سر بر دیوار، غریبانه می گرید و سر در چاه، آه می کشد و با
    تصویر خویش که در پرتو ماهتاب بر آب افتاده، دردهای سینه سوز را بازمی گوید

    هنوز سی سالگی را سپری نکرده بود که در آستانه در برایش هدیه ای سرخ از
    مسجد آوردند. پدر قربانی عدالت خویش شده بود و خلاصه سیاهی در
    ناجوانمردانه ترین ضربت، آفتاب را در غدیری از خون نشانده بود.


    دو روز که از ثانیه هایش به درازای قرن ها گذشت، چکه چکه علی(ع) بر
    دامان زینب(س) چکید و زخمی که چشم بر چشم زینب(س) داشت، با دختر حدیث رفتن می گفت.

    دو روز تیماردار پدر بود. با نظاره مرغکانی که شیون می کردند، هرگاه سرِ
    راندنشان داشتند، زمزمه پدر برمی خاست که: «مرانید، نوحه گرند.»


    خوان چهارم، زهرآبه هایی است که تشت را آذین می بندد. پاره های جگر برادر
    و خیانت نامحرم ترین محرم بر سیمای رنگ پریده حسن(ع) لبخند می زند و زینب(س)
    می بیند که لخته لخته برادر در تشت فرو می چکد.

    راستی کدام شانه را شکیب این همه رنج است.
    کدام دل را یارای تحمل این همه درد، این همه سوز، کدام انسان را می شناسی؟






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  19. تشكر

    شهاب منتظر (13-04-2017)

  20. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    پلک بر هم بگذار!



    زینبم، چشم بر هم بگذار!
    چشم بر این دنیای پرآشوب و هیاهو فرو بند!

    دیگر آسوده شدی مادر، از آنکه ناله بی مادری را در
    گلو خفه کنی و شبانه در پی تابوت من بدوی؛

    بار سترگ امانت مرا به دوش بکشی و حسرت زده
    دستان گرم مادری که گیسوانت را ببافد،
    برای برادرانت جای خالی او را پر کنی.


    دیگر آسوده شدی مادر، از اینکه تنهایی و غربت پدرت علی
    را در کوچه های مدینه ببینی و غم سنگینی که
    کمر مرا خم کرد در دل کوچکت جای دهی.


    عزیز مادر! دیگر آسوده شدی از دیدن فرق شکافته
    عدالت و کاسه های شیر در دست یتیمان بی پدر مانده کوفه.


    پاره تن مادر! چشم فرو بند بر تزویر معاویه و طمع یاران
    دنیازده. دیگر آسوده شدی از فرو دادن جرعه های
    زهری که جگر حسنم را هزار پاره کرد.


    زینبم! دیگر آرام بگیر.
    از سعی میان صفای گودال تا مروه خیمه گاه
    چشم فرو بند بر قامت رعنا و خونین علی اکبر
    و لاله های شکفته بر سپیدی گلوی اصغر!


    دیگر علمداری از سمت شط برنمی گردد و دیگر خورشیدی
    که عاشقش بودی، بر فراز گودال طلوع نخواهد کرد.


    عزیز دلم! خطبه هایت، ستون های ستم را لرزاند.
    شرم را بر چهره بی وفایی، و عجز و
    زبونی را درچشمان آن پست دیدم؛
    ن گاه که از حنجره پاک تو، «ما رأیت الا جمیلا» جاری شد.


    دختر دردانه ام! اینک، کنار بسترت به استقبال آمده ام.
    صدای «یا ایتها النفس المطمئنه» تمام ملکوت
    را پر کرده است؛

    زینبم، پلک بر هم بگذار!

    فاطره ذبیح زاده


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  21. تشكرها 3


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi