یکی از خصوصیات و ویژگیهای تشکیلات فراماسونری،
نو به نو شدن در هر زمان، منحرف نمودن اذهان از سازمان اصلی با قرائتهای مختلف و دگرگون از تاریخ، مفاهیم و شاخصهای ماسونیگری به شمار میآید. این ویژگی تقریباً از همان دوران نخست شکلگیری این تشکیلات مخوف صهیونی در عملکردها و تحرّکات آن، بارز و مشخّص بود، مثلاً در حالی که اساس تشکیلات فراماسونری از همان نخستین سالهای اوّلیه هزاره دوم میلادی و پس از اوّلین جنگهای صلیبی، توسط فرقه موسوم به شوالیههای معبد شکل گرفت و به تدریج در سراسر اروپا گسترش پیدا کرد؛ امّا در تاریخهای رسمی، تاریخ شکلگیری نخستین لژهای ماسونی را مربوط به قرن هجدهم میلادی و تشکیلات بنّایان آزاد و اشخاصی مانند دزاگولیه دانستند.
تا همین اواخر، شرکت این تشکیلات را در انقلابهای «فرانسه» و «آمریکا» انکار میکردند یا نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن را در مراکز قدرت منکر میشدند.
تا سالیان دراز، حضور اعضای لژهای مختلف ماسونی در نهادهای قدرت دوران قاجار و پهلوی تکذیب میشد و اصلاً وجود چنان تشکیلاتی را افسانه جلوه میدادند؛ امّا مسائل مختلف و افشاگری برخی روحانیون و نویسندگان مبارز در سطح داخل و خارج، باعث برافتادن پردههای راز و رمز این تشکیلات مخوف در همان سالها گردید.
تشکیلات فراماسونری، معمولاً در شرایطی که به تدریج پرده از رازهایش بر میافتد، شروع به پوست اندازی و نو به نو شدن مینماید و خود طیّ برنامههایی سیستماتیک شروع به افشاگری علیه سازمان قبلی که از حیّض انتفاع افتاده و به اصطلاح دیگر سوخته به حساب میآید، میکند. این مسئله در طیّ دهه 1340ش. مقارن با دهه 60 م. نیز اتّفاق افتاد. در طیّ این سالها ناگهان سه جلد کتاب توسط اسماعیل رایین درباره تشکیلات فراماسونری ایران و لژهای مختلف و اعضای آن، با عنوان «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» به چاپ رسید . این اتّفاق که برای نخستین بار در ایران رخ میداد، آن هم در شرایطی که مراکز سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور در تیول تشکیلات فراماسونری بود، رویداد حیرت آوری مینمایاند.