«بیشتر عالمان، دین را مجموعهاى از آموزهها و دستورهایى تعریف کردهاند که خداوند از راه پیامبران براى هدایت بشر فرستاده است. این آموزهها شامل سه بخش [باورها]، [اخلاقیات] و [احکام] است.
دیندارى نیز عبارت است از پاىبندى فرد به دینِ پذیرفته خویش. این پاىبندى در مجموعهاى از باورها، احساسها، کارهاى فردى و جمعى که گرد خداوند (امر قدسى) و ارتباط ایمانى با اوست، سامان مىپذیرد».
برخى از اندیشمندان غربى مانند گلاک و استارک با بررسى پژوهشهاى دینى، دیندارى را در بردارنده جنبههاى زیر دانستهاند:
۱. جنبه اعتقادى یا باورهاى دینى.
۲. کارهاى دینى که شامل شعایر و مناسک و پرستش و دعاست.
۳. بُعد تجربى دین که در موقعیتهاى برتر ایجاد شده، فرد، خود را با شعور برتر رو به رو مىبیند.
۴. دانش دینى (آگاهى فرد مؤمن از دین پذیرفته او).
۵. پىآمدها (این بعد از دین بر رفتار روزمره و غیردینى افراد اشاره مىکند.)
از دیدگاه این دو دانشمند در همه دینها با وجود تفاوتهایى که در امور جزئى وجود دارد، عرصههاى مشترکى به چشم مىخورد که دیندارى در آن آشکار مىشود. این عرصهها شامل جنبههاى اعتقادى، کارهاى دینى، فکرى، عاطفى و پىآمدهاى است.
علامه محمد تقى جعفرى تقسیمبندى گلاک و استارک را از دیندارى، یکى از عالىترین تقسیمبندىها مىداند و توجه آن را براى پژوهشگران ضرورت درجه اول دانسته است.
دیندارى تنها به اعتقاد نیست، بلکه به عمل نیز نیاز است و بدون آگاهى از دستورهاى دینى نیز نمىتوان از آسیبهاى بىدینى در امان بود.