اختلاف های گسترده در میان رهبران حزب در زمینه ی اتحاد با مصر، سوریه و یا هر دو با اتکا به ملی گرایی عربی صرفا در داخل عراق موجب شکست زودهنگام حزب و خروج آن از قدرت گردید. خروج از قدرت موجب انسجام هر چه بیشتر بازماندگان حزب گردید و زمینه را برای بازگشت مجدد آن ها مهیا ساخت. بعثی ها این بار و بر علیه عبدالرحمن عارف رئیس جمهور وقت عراق (برادر عبدالسلام عارف) کودتا کرده و قدرت را به دست گرفتند.
قبضه قدرت، تصفیه خونین ، حذف رقبا و تبدیل به پدر ملت!
اگرچه صدام حسین نقش معاون ریاست جمهوری را در یازده سال ابتدایی حکومت بعث به رهبری احمد حسن البکر بر عهده داشت، اما در طول همین سال ها نیز بی گمان صدام قدرتمندترین شخصیت عراق محسوب می شود. ناامنی های موجود در سطح جامعه و وجود گروه های نظامی متعدد موجب عدم فرمانبرداری جریان های نظامی و غیر نظامی از دولت عراق شده بود. در این میان صدام حسین با تشکیل میلیشیایی قدرتمند و پس از گذشت مدت زمانی توانست با سیاست سرکوب خشونت بار و ایجاد رعب و وحشت زمینه تبعیت گروه های عراقی از دولت مرکزی را فراهم آورد، امری که بر قدرت او در هیات حاکمه یبش از پیش افزود.
صدام از ضعف مفرط حسن البکر (رئیس جمهور وقت) به بهترین نحو بهره برده و نهایتا وی را ساقط می نماید