ابطال شناسنامه فعلی و تقاضای صدور شناسنامهی جدید باید متکی بر دلایل قانع کننده باشد. معمولا ابطال شناسنامه برای کم کردن سن صورت میگیرد و در این حالت، خواهان مدعی میشود که به عنوان مثال شناسنامه فعلی متعلق به برادرش است و والدین پس از فوت او، آن را باطل نکردهاند.
در این راستا باید شهودی معرفی شوند و از طرف دادگاه نیز مساله به پزشکی قانونی برای تشخیص صحت ادعا ارجاع میشود.
پزشکی قانونی با تشریح وضعیت فیزیکی شخص، جواب خود را به دادگاه میدهد. دادخواست ابطال شناسنامه به طرفیت ثبت احوال داده میشود و نیازمند استشهاد محلی است.
تصحیح شناسنامه
در دعوای تصیح ، متقاضی مدعی است که شناسنامه متعلق به شخص خودش می باشد ولی بر اثر اشتباه مأمور ثبت ، سن واقعی او در شناسنامه قید نگردیده است.
قابل ذکر است هر کسی فقط یک بار در طول عمر خود و در صورتی که اختلاف سن واقعی وی با سن مندرج در شناسنامه بیشتر از 5 سال باشد و کمیسیون متشکله نیز آنرا تأیید نماید می تواند شناسنامه خود را اصلاح نماید .
مرجع صلاحیت دار
الف: اگر متقاضی مدعی شود اختلاف سن واقعی او با سن مندرج درشناسنامه اش بیشتر از پنج سال است، باید به کمیسیونی موسوم به کمیسیون تشخیص سنمستقر در فرمانداری شهرستان محل صدور شناسنامه اش رجوع کند. این کمیسیون مرکب استاز: فرماندار یا بخشدار، رییس اداره ثبت احوال محل، پزشک منتخب ، مدیرعامل سازمانبهداری استان و رییس شورای اسلامی شهر یا بخش. ریاست این کمیسیون بر عهده قاضیدادگاه محل است. صاحب شناسنامه تنها یک بار در طول عمر خود حق دارد از این طریقبرای اصلاح سن مندرج در شناسنامه اقدام کند.
این در خواست هم می تواند در جهتافزایش و هم کاهش سن باشد. برای مثال متقاضی می تواند مدعی شود که سن او درشناسنامه 40 سال است ولی سن واقعی اش 46 سال یا 34 سال است. در هر حال این اختلافسن نباید کمتر از پنج سال باشد.
ب: اما اگر متقاضی مدعی شود که سن واقعی او باسن مندرج در شناسنامه اش کمتر از پنج سال اختلاف دارد، دارد باید به دادگستری رجوعکند و با رعایت مقررات و تشریفات مربوطه و تقدیم دادخواست طرح دعواکند.
مساله**
برای توضیح مقررات به زبان ساده این ادعا را در قالب یک مثال بیان می کنیم:
علی فرزند حسین مدعی است که سن واقعی اش 32 سال است. ایشانمی گوید: در سال 1350 در بجنورد به دنیا آمدم. قبل از تولد من ، والدینم در سال 1348پسری داشتند که به واسطه بیماری از دنیا رفت . اما آن ها از شدت علاقه به آن فرزند،از شناسنامه او برای من استفاده کردند و دیگر برای من شناسنامه نگرفتند و ... سنواقعی ام 32 سال است ولی از حیث شناسنامه 34 سال سن دارم و ...
ایشان برای تقدیمدادخواست باید به نکات زیر توجه کند:
1-در مورد این گونه دعاوی قانونگذار اجازهداده تا متقاضی، دعوی را در محل اقامت خودش طرح کند. پس اگر محل اقامت علیشهرستان ساوه باشد، نیازی نیست که برای درخواست خود به دادگاه بجنورد مراجعه کند. به عبارت دیگر دادگاه های عمومی ساوه صلاحیت رسیدگی به ادعای علی را دارند واو باید به دادگستری ساوه رجوع کند.
2-طرف مقابل ایشان و به اصطلاح خواندهدعوی، اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه یعنی اداره ثبت احوال شهرستان بجنورداست.
3 - علی می تواند خواسته اش را در ستون مربوط به تعیین خواسته دردادخواست چنین بیاورد: الزام خوانده به ابطال شناسنامه شماره ... و صدور یک جلد شناسنامه جدید با درج سن واقعی یعنی 32 سال.
4-علی مسلماً برای اثباتادعایش دلایلی دارد. اسناد و مدارک و دلیل هایی که به آن ها استناد می کند می بایستدر ستون مربوطه ذکر شود.
برای مثال: استشهادیه محلی- شهادت گواهان- شناسنامه شماره .... جلب نظر پزشک قانونی و ...
5-هزینه هایی که علی بایدبپردازد:
الف- پنج هزار ریال برای اصل ادعا ( در اصطلاح هزینه دعاوی غیرمالی)
ب- هزار ریال برای تقدیم دادخواست ( اصطلاحاً ورودی)
ج- صد ریال برایهر برگ دادخواست.
د- دویست ریال برای تطبیق کپی هر برگ با اصل آن. برای مثال اگرایشان به سندی استناد کرد، آن را کپی می کند و به دفتر دادگاه می دهد تا پس ازتطبیق، به عنوان سند برابر با اصل پیوست دادخواست شود.
6-علی باید توجهکند که دادخواست و کلیه برگه های پیوست آن باید در دو نسخه باشند.