خلخالی در خاطراتش درباره ساعت های آخر زندگی هویدا می نویسد: «پس از تشکیل جلسه محاکمه هویدا و انجام دفاعیات او و صدور حکم اعدام هویدا در حالی که عرق می ریخت، گفت حضرت خلخالی! من نمی گویم مرا اعدام نکنید؛ ولی خواهش می کنم به مدت دو ماه اعدام مرا به تاخیر بیندازید. دولت موقت به من وعده داده است. من گفتم: اصل تفکیک قوای ثلاثه: مقننه و قضاییه و مجریه را دولت موقت هم قبول دارد. خلاصه هرچه او اصرار کرد، من قبول نکردم و گفتم وصیت خود را بنویس! او گفت: حضرت خلخالی! یک میلیارد دلار به شما می دهم تا شما این کار را به عقب بیندازید، گفتم: این ها شعر است و من نمی توان در پیشگاه ملت ایران، جوابگوی تاخیر محاکمه و اعدام شما باشم.