سرود عدالت
صدای پای تو میپیچد، به کوچه کوچه تنهایی
دوباره بوی شقایق ها، دوباره بوی شکوفایی
تو میرسی زفراسوها، ز اوج آبی اشراقی
زلال نور تو میبارد، در این سکوت اهورایی
تو میرسی، زنهایت ها، زعطر عاطفه
سرشاری به شوق روی تو میخواند، بهار با همه زیبایی
زمان زعطر بهارانت، دوباره زمزمه ها دارد ستاره
میچکد از حجم زلال این شب رؤیایی
نوای سبز حضور توست، سرود صبح ظهور توست
نوای دم به دم صحرا، سرود آبی دریایی
نگاه پنجره میخواند، حدیث شوق ترا
هر دم ترانه های لب گلها، گواه آن که تو میآیی
تو میرسی که قیامت ها، به نام عشق بر انگیزی
تو میرسی که جهانی را، به عدل ومهر بیارآیی
در انتظار بهار توست، زمین شبزده از بیداد
بخوان سرود رهایی را، به نام لحظه شیدایی
مسیح فاطمه (علیها السلام) جاری کن،زلال سبز کرامت را
بخوان که زنده شود عالم،زنغمه های مسیحایی
زدیده شوق تو میبارد، و انتظار ترا دارد
دلی شکسته زدست غم، دلی شکسته زتنهایی
چه سالیان درازی را، به انتظار تو سر کردیم
ببین که رفته زدل هامان، قرار و صبر و شکیبایی
تو می رسی که بر افرازی لوای سبز عدالت را
همان لوای سرافرازی، همان عدالت مولایی
بریده ام زهمه دنیا، سپرده ام دل و دینم را
به دست عشق تو یا مولا!وحکم آنچه تو فرمایی