_همواره نسبت به افرادی که در ارتباط با مباحث ارزشی فیلم میسازند این نگاه وجود دارد که ممکن است برای بهرهوریهای شخصی و یا اینکه بتوانند جایگاه راحتتری به لحاظ کاری پیدا کنند وارد این فضا میشوند. «24 سپتامبر» یک اثر ارزشی است که به یکی از حساسترین و مهمترین اتفاقات چند سال اخیر تبدیل شده که بسیار ناگوار هم بوده است.
ابراهیموند: با این صحبت شما موافق هستم که افرادی به سینما ورود میکنند و از موضوعات ارزشی برای پیش برد کار شخصی خود استفاده میکنند. مقام معظم رهبری چندین بار تاکید کرد که فاجعه منا از زبان هنر و فرهنگ در یاد و خاطره مردم بماند. گاهی برخی پیدا میشوند که میخواهند از «آب گل آلود ماهی بگیرند» بدین صورت که به بهانه ساخت فیلم ارزشی بودجهای از دولت میگیرند و به دلیل این که مورد استقبال دولت هم هستند میسازند.
سال گذشته پیش از فاجعه منا درصدد این بودم که شخصاً یک فیلم بسازم به دلیل اینکه از فیلم قبلیام به نام «پانسیون دختران» نزدیک به یک سال میگذشت. اوایل مهر بود که فاجعه منا اتفاق افتاد و طبعاً توجه ها را به سوی خود جلب کرد.
اما نکتهای که باعث شد به این نکته بیشتر فکر کنم و حتی جذب بشوم که فیلمی در این رابطه بسازم این بود که نزدیک به یک سال بود تفاسیر قرآن و مخصوصاً آیتالله مکارم شیرازی را میخواندم. شروع کرده بودم قرآن را حفظ کردن و تفاسیر را نیز میخواندم تا بهتر بتوانم آنها را درک کنم. مثلاً اگر یک آیه سه الی چهار صفحه توضیح داشت من بخشهای مهم از نگاه خودم که درکش میکردم را به صورت خلاصه جدا میکردم و میخواندم. در این مسیر بودم که فاجعه منا اتفاق افتاد و در اخبار هم با قاری قرآن آشنا شدم. که اولین رتبه مالزی را نیز کسب کرد و همچنین نماینده بعثه رهبری نیز بود. جایگاهی که این قاری و موقعیت هایی که داشت من را وسوسه کرد تا هرچه بهتر و بیشتر او را بشناسم. وقتی با وی آشنا شدم متوجه جایگاهش شدم و واقعاً دل انسان به درد میآید که چنین جوانهایی را از دست بدهد.
در نهایت این موضوع را با وزارت ارشاد در میان گذاشتم و شماره خانواده شهید «محسن حاجی حسنی کارگر» را از وزارت ارشاد گرفتم. همان اوایل که این اتفاق افتاده بود به مشهد رفتم با آنها دیدار کنم. با خانواده شهید به صورت کامل مصاحبه کردیم. طبق صحبتهایی که آنها انجام دادند به تهران برگشتیم و براساس همان حرفها که ضبط کرده بودیم چارچوب فیلمنامه را مشخص کردیم و داستان را پیش بردیم. وزارت ارشاد از چنین فیلمنامهای بسیار استقبال کرد و در همان مهرماه وارد پیش تولید شدیم که سه ماه زمان برد، ت درنهایت که آذر ماه تصمیم گرفته شد با یک گروه دیگری کار را آغاز کنیم و دوباره وارد پیش تولید جدیدی شدیم. موضوع فیلمنامه بسیار حساس بود و مسئولیت ما را سنگین میکرد. با اینکه چندین نویسنده را تغییر دادیم اما آنچیزی که مد نظر داشتیم در نهایت در فیلمنامه شکل نمیگرفت.
دی ماه بود که عواملی که در پیش تولید درگیر کار شده بودند را تسویه کردیم و گروه جدید کارش را آغاز کرد. علی اکبر مهنوجیان طی یک ماه با طرحی که ارائه کردیم فیلمنامه مورد نظر ما را نوشت. و در بهمن سال گذشته کارمان را شروع کردیم.