صدای مسلسل و گلوله میآید و بوی خون و آتش.
عطر دل انگیز زیتون، در فضا منتشر است؛
ولی صدای سفیر مرگ که می آید،
در مشام انسان فقط بوی نفرت میپیچد و... دیگر هیچ.
در گوشه گوشه این سرزمین، نهال مقاومت روییده،
با ریشه هایی مقاوم.
فریاد کودکان حیفا را بشنو!
خشم و عصیان را در نگاه شیرخوارگان ببین!
اینک، دستانشان آشنای دیرین سنگ است.
من اگر چه دستم خالیست،
سینه ای دارم به فراخی دشتهای سینا؛
پر از امید و آرزو؛ لبریز از فریاد و استقامت.
دستهایم را از دور، برای یاریات گشوده ام.
ما مسلمانیم و متحد؛ بین ما فاصله ای نیست.