همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عيد است و خدا عيدي ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از اين زود نخوابيم، دعا مانده هنوز
عيب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه
سر اين سفره ي تو حال و هوا مانده هنوز
کار ما نيست به معراج تقرّب برسيم
يا عليّ دگري تا به خدا مانده هنوز
گوئيا سفره ي او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولي باز عطا مانده هنوز
گريه ام صرف تهي بودن اشکم نيست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز
واي بر من که ببينم همه فرصت ها رفت
باز در نامه ي من جرم و خطا مانده هنوز
يک نفر بار زمين مانده ي ما را ببرد
کس نپرسيد که اين خسته چرا مانده هنوز
هر قدر اين فتنه گري رنگ عوض کرد ولي
دل ما مست علي، شکر خدا مانده هنوز
تا که در خوف و رجائيم توسل باقي است
رفت امروز ولي روز جزا مانده هنوز
هر چه را خواسته بوديم، به احسان علي
همه را داد، ولي کرب و بلا مانده هنوز
علي اکبر لطيفيان